نویسنده: محمدعلی تدینی راد
صبح مشهد- با این سن و سالی که از من گذشته هر موقع می خواهم از خانه بیرون بروم لباس های تمیز می پوشم و در آینه نگاه می کنم. موهای خودم را شانه می زنم و با بسم الله به راه می افتم .در کوچه و خیابان همسایه ها و دوست و آشنایی را می بینم سلام می کنم و حال شان را می پرسم. اگر ببینم کسی خوشحال است از ته دل خوشحال میشوم و اگر غمگین و ناراحت باشند ناراحت می شوم. این کارها همه به خاطر آن است که دیگران در مورد من چه فکری بکنند. خیلی مهم است که بگویند فلانی (من )آدم خوبی هستم .
البته خدا می داند چه کسی خوب است و امیدوارم هر کسی هم ناخالصی دارد خدا هدایتش کند. اما چیزی که می خواهم بگویم یعنی حرف اصلی من چیز دیگری است. فقط اینکه دیگران ما را تمیز و خوش تیپ ببینند و خوب فکر کنند کافی نیست .لباس های خوب و نگاه کردن در آینه و عطر و ادکلن زدن خیلی خوب است اما این که چقدر به فکر آینده مان هستیم را نباید فراموش کنیم. اینکه چطور پول در بیاوریم منظورم پول حلال و پاک است و این که چطوری آن را خرج کنیم منظورم اینکه دخل و خرج مان یکی باشد و اینکه خدای ناکرده دستمان جلوی کسی دراز نشود خیلی مهم است .
من از جوانی به فکر همه این چیزها بودهام .خوب زندگی کرده ام و اگر چه خانه و زندگی ساده ای دارم به خودم سختی نداده ام. اگر روزی هوس کباب کردم این طور نبوده که داخل مغازه بروم و بپرسم دو سیخ کباب چند است؟ اما کارم را هم فکر می کنم خوب و عالی انجام دادم و در وصیت نامه ای هم که بعداً بسته به دست بچه هایم می رسد نوشتم هرکاری از دستم بر آمده برای آنها انجام دادم و معذرت خواهی هم کردهام که اگر کوتاهی بوده است.
به نظر من جوان های این زمانه باید هم به فکر خوش تیپی و تمیزی و قشنگی شان باشند و هم خوب و تمیز کار کنند. مهم نیست چه کاری انجام میدهند مهم لقمهای نان حلال است که آدم را عاقبت به خیر و آبرومند می کند. امیدوارم همه به فکر باشیم و ما عاقبت بخیر بشویم.
این یادداشت در شهریور ۱۴۰۰ پس از درگذشت مرحوم محمدعلی تدینی راد برداشت شده است