زندگی

من او را دوست دارم!

کد خبر : 44918

گروه اجتماعی – خراسان رضوی – زوج جوان به مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی آمده بودند تاراهی برای حل اختلاف‌ها و مشکلات خود بیابند .

روزی که به عقد پسر یکی از اقوام درآمدم و خوشحالی مادرم ومادر شوهرم را می دیدم تصور می‌کردم خوشبخت ترین عروس دنیا هستم.همسرم جوانی تحصیل کرده و باوقاراست وما از صمیم قلب همدیگر را دوست داریم.

بعد از جشن عقد کنان همه کارها به ظاهر خوب پیش می‌رفت و ما آرزوهای قشنگی برای آینده‌ داشتیم. افسوس که لج و لج بازی‌های مادرم و مادر شوهرم به خاطر خرید هدیه های عیدانه برای من کار دست مان داد.

مادرم می گفت مفت و مجانی و بدون هیچ خرج و مخارجی تو را به این پسر داده ایم و خانواده شوهرت باید بهترین و گران ترین کادو را بخرند و آبروی مان را جلوی اقوام وآشنایان حفظ کنند.

من که می دانستم دست شوهرم خالی است و از طرفی مادر شوهرم نیز با پیغام و پسغام های مادرم سر لج افتاده بود خودخوری می کردم و حرفی نمی زدم.
این قصه سر دراز داشت و کار به جایی رسیده بود که مادرم یک تقویم جلویش گذاشته بود تا مناسبت ها و اعیاد وزمان شب یلدا و … را روی کاغذ بنویسد و برای خرید کادو به خانواده همسرم تعیین تکلیف کند.

در این بین خاله ام که مثلا میانجی دعوای مادرم و مادر شوهرم شده بود با حرف هایی که بین ۲ خانواده رد و بدل می کردکارها را خراب تر کرد.

متاسفانه با خط و نشان هایی که مادرم و مادر شوهرم کشیده بودند و خاله ام نیز زحمت انتقال آن را برعهده داشت سر و صدا به پا شد.

مادرم برای مادر شوهرم پیغام فرستاد که ما اگر احمق نبودیم دختر به خانواده شما نمی‌دادیم. او هم می گفت حماقت کردیم دختر برادرم را برای پسرم نگرفتیم ؛ شما لیاقت ما را ندارید و… .

با وجود این مسائل شوهرم می‌گفت به این حرف‌ها توجه نکن و درگیر حاشیه ها نشو، من هم نمی خواستم درگیر این حرف ها بشوم .

ولی وقتی دعوا از مادرم و مادر شوهرم به جر و بحث پدرم و پدر همسرم کشیده شد دیگر سردرگم شده بودم و نمی دانستم چه کار کنم.

من و شوهرم دندان روی جگر گذاشته بودیم و حرفی نمی زدیم ، یک روزاوبه دیدنم آمد ومی خواستیم با هم بیرون برویم که ناگهان مادرم شروع به گلایه کرد.

بدتر آن که پدرم هم که همان روز اعصابش خط خطی بود جلو آمد و به شوهرم توهین کرد. شوهرم خیلی عصبی شده بود؛ با عصبانیت ازخانه بیرون زد.
او قهر کرد و رفت. چند روز از این ماجرا گذشت. هرچه زنگ می‌زدم و تماس می‌گرفتم جواب نمی داد.

دلم خیلی گرفته بود و نگران بودم .البته نگرانی ام بی دلیل هم نبود چرا که در مراسم عزای یکی از اقوام ، مادرم و مادر شوهرم جلوی فامیل به همدیگر بد و بیراه گفتند و الکی الکی اسم ما سرزبان ها افتاد.

شوهرم نیز رفتارسردی با من داشت و جواب سلامم را نداد. بعد از این ماجرا ، حرف اختلاف من و شوهرم سر زبان فامیل افتاد و حتی خبر دروغ طلاق من هم پیچید.

کارم شدم بود غصه و اشک
مادر شوهرم با خاله ام که در تمام این مدت رابط پیغام ها بود هم برخورد بدی کرد و این مساله باعث شد مادرم از کوره در برود و دوباره به او زنگ بزند و … .
دیگر مانده بودم چه کار کنم . یک پیامک خداحافظی برای شوهرم ارسال کردم و گفتم با این وضعیت بهتر است از همدیگر جداشویم.

نیم ساعت بعد پدر شوهرم زنگ زد و از من گلایه می کرد که چرا از طلاق حرف زده ام. دلم قرص شد و ازاو تشکر کردم. او شوهرم به دیدنم آمدند .

پدر شوهرم می گفت از دوستش نشانی مرکز مشاوره آرامش پلیس را گرفته و این مشکل درهمین مرحله باید ختم به خیر شود.

خیلی خوب شد به اینجا آمدیم.ما اشتباه کردیم خاله ام را میانجی قرار دادیم و او هم از سر دلسوزی حرف هایی را انتقال می داد که نباید می گفت.

گفتگو با کارشناس:


“فرزانه پیرو احمدی” کارشناس مشاورخانواده ودرمانگراعتیاددر این باره گفت: دخالت والدین درزندگی فرزندان از مشکلاتی است که ممکن است در هرخانواده ای وجود داشته باشد.

وی افزود: والدین می‌خواهند تجربیات خود را درمورد نحوه زندگی و ارتباط با همسر به فرزند خود منتقل کنند و از طرفی نیز حق خود می‌دانند که در سرنوشت فرزندشان سهمی داشته باشند.

این مشاور خانواده افزود: کاهش وابستگی و دخالت بزرگتر ها یک مساله مهم است؛ممکن است والد به فرزند ویا فرزند والد وابستگی شدید داشته باشد و قادربه جدایی عاطفی از فرزند ورها کردن او نباشد بنابراین مدام برای زندگی او نگران است و دخالت های به ظاهر دلسوزانه سعی می‌کند وابستگی دوجانبه خود را حفظ کند و قادر نیست استقلال فرزند را به رسمیت بشناسد و باعث ایجاد یک سری دخالت های نابه‌جا می‌شود.

برای کاهش این دخالت ها چه باید کرد؟
” فرزانه پیرو احمدی” گفت: زوج ها یا یکی ازآنها باید سعی کند اعتماد به نفس همسرش را تقویت کند و ازطریق بیان عبارات وجملاتی از قبیل تو آنقدر پخته هستی که خودت زندگی را مدیریت کنی تا شریک زندگی اش بفهمد که بر توانایی های خودش تمرکز کند.

وی گفت: زن و شوهر باید در تصمیم گیری شریک باشند که مهارت تصمیم گیری و حل مسئله جزو مهارت های مورد نیازدرزندگی مشترک است و زوجین باید تلاش کنند در موقعیت های بحران و تنش زا از توانمندی های یکدیگر در حل مسئله به هم کمک کنند .

دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی و نحوه مواجه با آن یکی از دغدغه های مهم زوج های جوان در دوران نامزدی است که گاهی متاسفانه به طلاق می انجامد .

نقش خانواده در ابتدای ازدواج فرزندان بسیار پر رنگ است والدین می‌خواهند نتیجه یک عمر تلاش و تجربه خود را در مورد نحوه زندگی و چگونگی معاشرت و ارتباط با همسر و … را به فرزند خود متقل کنند و از طرفی حق خود می‌دانند که در سرنوشت فرزندشان سهمی داشته باشند.

مهمترین دلایل دخالت والدین و اطرافیان در زندگی زوجین می توانند :
۱-ضعف اطمینان والدین به آمادگی فرزندشان برای شروع یک زندگی مشترک
۲-فاش کردن اسرار و مشکلات زندگی مشترک برای اطرافیان و دوستان
۳-وجود مشکلات شخصیتی و عدم توانایی در تصمیم گیری
۴-دخالت و درگیری بین خانواده ها

روش های موجود برای جلوگیری از دخالت والدین:
بهتر است برنامه ی مشخصی داشته باشند که البته به معنای قطع ارتباط با دیگران نیست بلکه مدریت و هنر برقراری ارتباط صحیح .

با رعایت احترام در مقابل کمک های صمیمانه و با محبت اطرافیان به نحوی رفتار کنیم تا پی ببرند که دخالت های نا بجای آنها حتی اگر دلسوزانه باشد نه تنها باعث حل مشکل نمی‌شود بلکه اختلافات را شعله ور تر می‌کند.

مدیریت روابط :
بهتر است در حل مشکل و موارد ضروری برای مشاوره گرفتن از خویشاوندان با تجربه و امین خود کمک بگیرند..

پیرو احمدی خاطر نشان کرد: کمک گرفتن از مشاور خانواده نیز اصل مهمی است. تشکیل و مدیریت زندگی مشترک به منظور برقراری ورابطی متعادل و تعاملی است باید پذیرفت که سوء برداشت ها و چه بسا اختلاف نظر تا حدودی طبیعی و غیر قابل انکار است که مشاور خانواده کمک می‌کند تا برسی تعارضات خانوادگی و نقش هر یک از اعضا به تفاهمی پایدار در جهت حل مسئله و چالش ها دست یابد که در تحکیم بنیان خانواده موثر است.

غلامرضا تدینی راد – خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سیزده + چهار =

دکمه بازگشت به بالا
بستن