آمار پلیس از کاهش سن سارقان به زیر ۱۸ سال، بار دیگر نگرانی درباره پایین آمدن سن ارتکاب جرم را تشدید کرد. دلایل این آسیب چیست و برای کاهش تبعات آن چه باید کرد؟
روزنامه خراسان نوشت: شاید رئیس جدید سازمان زندانها هم خبر نگرانکننده دو روز قبل را شنیده بود و همین موضوع بهانهای شد تا دیروز در اولین بازدید میدانی خود، سری به کانون اصلاح و تربیت استان تهران بزند؛ محلی که بزهکاران زیر سن قانونی در آن نگهداری میشوند و بیم آن وجود دارد که تعداد ساکنان این خانه بیشتر و بیشتر شود.
سارقان زیر سن قانونی
دو روز قبل بود که رئیس پلیس پیشگیری تهران این خبر را اعلام کرد که: «سن سارقان به زیر ۱۸ سال رسیده است»؛ موضوعی که اگرچه برای اولینبار نیست و برخی از کودکان و نوجوانان حاضر در کانونهای اصلاح و تربیت به همین جرم بازداشت شدهاند، اما بیان آن از زبان پلیس، نگرانیها را درباره افزایش این سارقان زیر سن قانونی بیشتر میکند.
مهمترین جرایم
آنطور که «ابراهیم وثیقی اسدی» قاضی حوزه کودکان و نوجوانان اعلام کرده است، «ضرب و جرح عمدی»، «سرقت گوشی تلفن همراه»، «رانندگی بدون گواهینامه» و «مواد مخدر» از مهمترین جرایم کودکان و نوجوانان بزهکار است. این یعنی وقتی از بزهکاری کودکان و نوجوانان صحبت میکنیم، نباید فقط به جرم سرقت فکر کرد و پای دیگر جرایم هم در میان است؛ همان چیزی که در خبرهای چندماه و چندسال اخیر هم دیده و شنیدهایم: قمهکشی هلیای دهه هشتادی در اصفهان، قتل ارشیای ۱۳ساله به دست سه نوجوان در یک ماجرای عشقی، دستگیری پسر ۱۵ساله به جرم کلاهبرداری با تله فروش اکانت بازی در کرج، دستگیری نوجوان ۱۷ساله به جرم سرقت صندلی پارکهای آبادان، دستگیری نوجوان کلاهبردار اینترنتی در لاهیجان و… . اینها فقط چند خبر ماههای اخیر است که ثابت میکند قبح جرم برای برخی نوجوانان از بین رفته است. اتفاقی که البته دلایلی همچون بحرانهای اقتصادی، آسیبهای اجتماعی و مشکلات خانوادگی هم در آن تاثیر مستقیم داشته است.
برخورد جدی یا چشم پوشی؟
در مواجهه با این بزهکاران، از یکسو با نوجوانانی روبهرو هستیم که اگر بازدارندههای قوی در مقابلشان نباشد، به راحتی با جرم عجین میشوند و سارقان و مجرمان بزرگسال آینده خواهند بود؛ و از سوی دیگر، ذات پاک آنها فرصت مناسبی را به ما میدهد تا زیبایی درونی آنها را احیا کنیم. این همان چیزی است که باید در کانونهای اصلاح و تربیت موردتوجه باشد و غلامعلی محمدی رئیس سازمان زندانها هم در بازدید دیروز خود از کانون تهران به آن اشاره کرد: «بچههای حاضر در کانون اصلاح و تربیت، نوجوان و جوانی هستند که بهطور متمادی در معرض خطا و گناه نبودهاند؛ بنابراین بهراحتی اقدامات اصلاحی و تربیتی را میپذیرند و بر آنان موثر واقع میشود».
راهکارهای پیشگیرانه چیست؟
اما در کنار همه علتهای کاهش سن بزهکاری در جامعه، برخی رفتارهای تربیتی در خانواده و جامعه هم در پیشگیری از این اتفاق موثر است. مقاله پژوهشی منتشرشده در «فصلنامه رهیافت پیشگیری از جرم» موارد زیر را از جمله مهمترین راهکارهای پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان برشمرده است: توانمندسازی زیستی (شامل مراقبتهای لازم در دوران بارداری مادر)، توانمندسازی شناختی(تقویت ویژگیهای شخصیتی همچون انعطافپذیری در شرایط سخت، شکل دادن تعادل شخصیتی برای سازگاری مثبت و…)، مهارتهای ارتباطی، مهارت تصمیمگیری، مهارت مقاومت و امتناع، مهارت حل مسئله، آموزش مهارت اظهار وجود و … .
جامعه شناس و استادیار دانشگاه در گفت و گو با خراسان مطرح کرد:
یا حل ریشه ای آسیب ها، یا آمادگی برای افزایش جرایم و کاهش امنیت عمومی
دکتر «امیرمحمود حریرچی» جامعهشناس و استادیار دانشگاه هم در گفتوگو با ما به نکات مهمی درباره چرایی بروز این آسیب اجتماعی اشاره کرده است:
* کاهش سن جرم صرفا مربوط به سرقتها نیست، بلکه در بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر از جمله خودکشی هم با آن مواجهیم. نکته مهم این است که باید به دنبال علتها برویم اما متاسفانه مسئولان صرفا این آسیبها را مطرح میکنند و با دلایلش کاری ندارند.
* با اطمینان میگویم که عمده بزهکاران نوجوان، یا عضو خانوادههای فقیر و کودک کار هستند، یا موادمخدر صنعتی مصرف میکنند که سبب میشود در جامعه با جرایمی مثل قتل پدر، مادر و برادر توسط یک پسر ۱۶ ساله مواجه شویم.
* سوال جامعهشناسان این است که یک کودک خانواده فقیر، تا کی باید کودک کار باشد و حمایتی از او نشود؟ ما فقط ۱۰ درصد این کودکان را سر چهارراهها میبینیم و بسیاری از آنها در کارگاههای زیرزمینی ناامن کار میکنند و بعضا با آسیبهای جسمی هم مواجهاند.
* فقر مادر تمام آسیبهای جامعه است و وقتی فرزندان یک خانواده میبینند که با کار سخت و سنگین پدر و مادر، باز هم به رفاه نسبی نمیرسند، متاسفانه به این سمت سوق پیدا میکنند. تورم و مشکلات اقتصادی هم باعث تشدید این موضوع شده است.
* بزهکاران زیر ۱۸سال، یکشبه مجرم نشدهاند بلکه یک روند تدریجی را طی کردهاند و خیلی از آنها در کنار پدر، برادر یا دیگر افراد، دوره کارآموزی این جرایم را گذراندهاند.
* کانونهایی را به نام کانون اصلاح و تربیت برای نگهداری از بزهکاران زیر ۱۸سال داریم اما این کانونها از همان ابتدا تا به امروز، نه کانون اصلاح بوده است، نه کانون تربیت.
* بچهها برای تبدیل نشدن به یک بزهکار، ابتدا باید در محیط خانه آموزش ببینند اما در خانهای که پدر و مادر فقط و فقط مجبورند به تامین یک لقمه نان شب فکر کنند، انتظار چه نقشی از آنها در آموزش داریم؟
* در مدارسمان یکسری محتوای تکراری را به بچهها آموزش میدهیم و هیچ اثری از پرورش دادن شخصیت آنها نیست که بتوانند در موقعیتهای سخت، تصمیم درست بگیرند.
* این را هم فراموش نکنیم، در جامعه ای که شکاف طبقاتی وحشتناکی حاکم است و نیمی از مردم با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، افزایش آسیبهای اجتماعی و کاهش سن مجرمان اتفاق عجیبی نیست.
* اگر مسئولان به ریشههای این آسیبها فکر کنند، میتوانیم به مدیریت آن امیدوار باشیم؛ در غیر این صورت خشونت و سرقت و دیگر جرایم روز به روز بیشتر، و احساس امنیت در جامعه روز به روز کمتر میشود.