ساعت ۴:۳۰ صبح روز سوم شهریور سال ۱۳۲۰، نیروهای متفقین از مرزهای ایران عبور کردند. رضاشاه بعد از چند روز، فرمان ترک مخاصمه را صادر کرد و عملاً ارتش ایران که برایش آن همه تبلیغ کردهبودند، از هم پاشید.
نویسنده: محمد محمدی
صبح مشهد– مشهد به دلیل نزدیکبودن به مرزهای شرقی و شمالی، یکی از نخستین مراکز استانی بود که به تصرف متفقین درآمد. هواپیماهای نظامی شوروی صبح همان روز، بر فراز مشهد به پرواز درآمدند و زیرساختهایی مانند فرودگاه را بمباران کردند؛ هر چند که این محلها عملاً نمیتوانست مقاومت چندانی در برابر اسکادرانهای شوروی داشته باشد؛ آن هم فقط با ۷۰ گلوله ضد هوایی! با این حال، نیروهای متفقین نتوانستند فوراً خودشان را به مشهد برسانند. دو مسیر متفاوت برای حرکت نیروهای شوروی به سمت شهر در نظر گرفته شدهبود؛ مسیر نخست با فرماندهی سرتیپ شاپکین، از مرز سرخس آغاز میشد و پس از عبور از پُل روسها، تا رسیدن به دروازه پایینخیابان مشهد ادامه داشت و مسیر دوم، با فرماندهی کازان، از مرز لطفآباد شروع میشد و پس از عبور از قوچان، از مسیر چناران و گردنه اخلمد، به وکیلآباد و سپس شهر مشهد میرسید.
ایستادگی در وکیلآباد
با وجود ازهمپاشیدگی ارتش، دستههایی از نیروهای لشکر خراسان دست به سازماندهی خطوط دفاعی زدند. مهمترین این خطوط در مسیر شریفآباد، چناران به مشهد و در گذر نیروهای متفقین از گردنه اخلمد به سمت وکیلآباد ایجاد شد؛ ظاهراً مردم عادی نیز در برخی مناطق دست به اقداماتی زدهبودند. این مقاومتها، ورود ارتش متفقین را به مشهد، با تأخیر مواجه کرد. آنها زمانی که توانستند خود را به نزدیکی وکیلآباد برسانند، با کمین سنگین نیروهای ایرانی روبهرو شدند که با وجود کمی تجهیزات و فقدان افسران ارشد، به مصاف مهاجمان آمده بودند. برخی گزارشهای معمّران نشان میدهد که درگیریها در پشت کوههای وکیلآباد متمرکز بود، احتمالاً در جایی که امروزه منطقه ویلاشهر قرار دارد. روز ششم شهریور ۱۳۲۰، درگیریها در مسیر چناران به مشهد و نیز، پشت کوههای وکیلآباد شدت پیدا کرد؛ برخی از نظامیهای وطندوست و گروهی از افراد محلی که هیچگاه هویتشان معلوم نشد تا سند افتخاری برای مقاومت مردم ایران باشند، مردانه در برابر نظامیان تا بندندان مسلح شوروی ایستادند و سعی کردند مانع عبور آنها از قلعه وکیلآباد و سرازیر شدنشان به درون شهر مشهد شوند، اما کاری از دستشان ساخته نبود؛
بمباران هوایی شهر و اطراف آن، به طور منظم و روزانه انجام میشد و امکانات پزشکی برای رسیدگی به مجروحان وجود نداشت. در بیمارستان امام رضا(ع) دیگر جای خالی پیدا نمیشد. ظاهراً مدافعانی که پشت وکیلآباد مقاومت میکردند، نتوانستند از مهلکه بگریزند و همگی به شهادت رسیدند. متفقین بلافاصله وکیلآباد را به مقر خود تبدیل کردند؛ مکان استقرار آنها، استخر اول یا بالای وکیلآباد بود؛ جایی که امروزه هم نزد اهالی تاریخ و قدیمیها، به استخر روسها مشهور است.
نکته حائز اهمیت این بود که نیروهای نظامی مستقر در وکیلآباد که در کنار محلیها سعی کردند آخرین خط دفاعی را تشکیل دهند، احتمالاً همانهایی بودند که توانستند با فرماندهی سرهنگ دولو، شبانه و از منطقه شریفآباد در شمال خراسان، عقب بنشینند. هرچند که اطلاعات جزئی و دقیقی درباره این مقاومت در دست نیست، اما شاید بتوان آن را یکی از مهمترین مقاومتها در برابر هجوم متفقین به ایران دانست؛ رویدادی که البته نیازمند بررسی و مطالعات بیشتر تاریخی است.
تمهیدات زیرکانه، اما فراموش شده!
برخی از نیروهای نظامی وطندوست که میکوشیدند در نبود افسران ارشد، کنترل سربازان را در اختیار بگیرند و مانع از وارد آمدن تلفات بیشتر شوند، تمهیداتی اندیشیدند که نقل آنها در این فرصت، خالی از لطف نیست. در مسیر مشهد به قوچان که بخش عمده درگیریها حوالی آن انجام شد، سرهنگ دوم کاظمی به سربازانش دستور داد که شبها حرکت و روزها استراحت کنند؛ اما از آنجا که هواپیماهای شناسایی شوروی روزها و به صورت منظم در منطقه پرواز میکردند، کاظمی دستور داد که سربازان برای استراحت در طول روز، در دستههای ۴۰-۳۰ نفره و به صورت دایرهوار روی زمین بنشینند تا خلبانهای شوروی دچار خطای دید شوند و آنها را به صورت حلقه چاه یا قنات ببینند و از روی سرشان بگذرند! این ترفند ظاهراً جواب داد و جان بسیاری از سربازان نجات پیدا کرد. با این حال، فرمان عقبنشینی و فرار فرماندهانی مانند سرلشکر محتشمی، کار را بسیار سخت کرد و باعث شد شیرازه امور از هم بپاشد. در این شرایط، سربازانی که به روستاهای اطراف پناه برده بودند، با عوضکردن رخت سربازی با دهقانی و به صورت مخفیانه، راه ولایت خود را در پیش گرفتند؛ فرجامی تلخ که باعث اشغال ایران به دست قوای بیگانه شد. یک روز بعد، در هشتم شهریور ۱۳۲۰، نیروهای شوروی در خیابان سپه، بهار فعلی، رژه رفتند و مناطق راهبردی شهر را اشغال کردند.