اخبار مهم

برای در خانه نماندن تن به نیت شیطانی دادم/ او مرا به خانه اش می خواهد ببرد!

کد خبر : 36911

هنوز هم باورم نمی شود که چگونه در سن ۳۵ سالگی، به راحتی فریب جوانی را خوردم که خود را عاشق و دلباخته من جلوه می داد و این گونه با وعده های پوچ همه دارایی ام را سرقت کرد هنوز هم از این رخداد عجیب در شوک هستم و نمی دانم عاقبت این ماجرا چه خواهد شد!؟
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا و شهدای ایران، دختر ۳۵ ساله در حالی که عنوان می کرد چگونه می توانم با این رفتار احمقانه به چشم های مادر بیمارم نگاه کنم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: پدرم را از دست داده ام و در کنار مادرم زندگی می کنم مادرم بیمار است و از چند روز قبل پزشکان او را در بیمارستان بستری کرده اند و من هم به عنوان همراه بیمار در کنار مادرم از او مراقبت می کنم روز گذشته وقتی مادرم روی تخت بیمارستان به خواب رفت تصمیم گرفتم برای ساعتی از مرکز درمانی خارج شوم به نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع) رسیده بودم که احساس کردم جوانی مرا تعقیب می کند لحظاتی بعد آن جوان به من نزدیک شد و با رفتاری مودبانه وانمود کرد که از من خوشش آمده است و قصد ازدواج با من را دارد و برای اثبات گفته هایش مدام قسم می خورد.

من هم که به قسم اعتقاد زیادی دارم و از سوی دیگر هم فکر می کردم سن ازدواجم بالا رفته است و شاید خواستگار زیادی نداشته باشم حرف هایش را قبول کردم او با اصرار زیاد ادعا کرد آن قدر مرا دوست دارد که نمی تواند بدون پاسخ مثبت من به خانه اش برگردد، او می گفت اگر مرا از دست بدهد سلامتی اش به خطر می افتد در همین حال از من تقاضا کرد برای آشنایی بیشتر و صحبت درباره آینده به یک رستوران برویم من که از حرف های او غافلگیر و هیجان زده شده بودم با خوشحالی پیشنهادش را قبول کردم و وارد یک رستوران در همان نزدیکی شدیم او ابتدا از شغل و درآمدم پرسید که گفتم من در یک هتل کار می کنم و مخارج زندگی و مادر بیمارم را می پردازم.

آن جوان که هنوز نام واقعی اش را هم نمی دانم در حالی که خود را دلسوز من نشان می داد عنوان کرد که می خواهد به خاطر این آشنایی و کمک به مادرزن آینده اش و برای تامین مخارج بیمارستان چند میلیون تومان به حسابم واریز کند او با این بهانه دو کارت عابر بانک مرا گرفت و به سمت بانکی که در نزدیکی رستوران بود حرکت کرد. وقتی که نگران شدم و با شماره تلفن همراهی که به من داده بود تماس گرفتم گفت تا دقایقی دیگر نزد من باز خواهد گشت چند دقیقه بعد او کارت ها را به من بازگرداند و گفت: فردا برای دیدار مادرم به بیمارستان می آید اما من وقتی حسابم را بررسی کردم دیدم تمام دارایی ام را که دو میلیون تومان بود از دست داده ام وقتی دوباره با همان شماره تماس گرفتم او گفت: برای گرفتن پول ها باید به خانه اش بروم، تازه فهمیدم که او نقشه شومی در سر دارد، حالا هم نمی دانم با این حماقت چه کنم؟…
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۲۱ نظرها

  1. اورا باید به امام رضا و خدا واگذاار کند،بهترین منتقم خداست ، در عین حال قانون باید درسی اساسی به این شیاد بدهد.

  2. آره !! توگفتی و منم باورم شد ،، که به فاصله ۵ الی ۱۰ دقیقه عشق ، اعتماد ، باور، احتیاج ، اعتماد ، اینا همه در وجود تو نسبت به یک آدم کاملا غریبه شکل گرفت؟؟!!! خانوم محترم، تو منو نتونستی فریب بدی، پلیس رو میخوای فریب بدی؟ برو برو ….. خودتی

  3. اخه چه جور باور کردی… هر چند اگه چند بار به دنیای واقعی هم نگاه میکردی اینجور نمیشود

  4. مگه میشه هر کی بیاد بگه من دوست دارم تو هم ب همین راحتی باورش کنی اونهم سن سالی ازت گذشته حالا اگه بچه بودی شاید باور کنیم اخه ۳۵سالت گول ی نوجوان میخوری بهمین راحتی بهش اعتماد میکنی و کارتت و رمزش دراختیارش میزاری برو بابا

  5. خاک بر سر تو کننن که با این حرفا خام شدی تو حتی اسمش نمی دونی
    واقعا شرم آوره

  6. هع….چقددد مسخرهههههه یعنی واقعا میخوای باورکنیم اخه تودوساعت به یه ادم غریبه اعتمادکردی.. برای اون پلیسی که حرفای توروباورکنه ام خیلیییییییییی متاسفم

  7. خانم‌ میسه بگید این اقا با چه ماشینی شمارو تعقیب کرده ؟ چون دیروز اتفاق مشابهی مثل شما برای من پیش اومد البته منکه مثل شما زود اعتماد نکردم ولی همینطور که گفتین پسر مودب و خوش برخوردی بود که من هم تعقیب کرد و ازم شماره خواست و من هیچ اعتنایی نکردم!

  8. خدا لعنتش کنه که آبروی هرچی مرد هستش رو برده
    جای تأسف داره واسه همه ما ایرانیان

  9. به خاطر سادگی نیست این خانم هیچ امیدی نداشته به یه غریبه متوسل شده خیلی ها این وضعیت دارن بیچاره شدن در واقع ۳۵ سال مجردی سخته خوب همه شانس ندارن که این خانم مقصر نیس..

    1. من هم باشماموافقم مریم خانم‌ ما که نمی دونیم اون بنده خداتوچه شرایطی بوده اینها همش نتیجه کمبودهایی است که فرددرطول زندگی با اون مواجهه شده درضمن ازاین قبیل آدم های فریب ده که نه به این دنیاوآخرت اعتقادندارن زیاده البته کسی که مسیرشیطانی رو میره اون فرد هم ازشکم مادراینطوری زاده نشده بلکه درطول زندگی باتوجه به کمبودهایی که از اطراف بهش تحمیل شده حالا شده چنین شخصیتی ولی درمجموع خداوند به انسان عقل داده اگه آدم بخواد هرکدوم روروانشناسی کنه زمان زیادی میبره انشاالله خداوند همه مارا به راه راست هدایت کنه آمین

  10. متأسفانه اتفاقات زیادی می افتد و برخی مردم مظلوم ما از ترس آبروشان رو نمی کنند مگر تطر ف پول شما را می خورد شکایت می کنی تو رویت می ایستد بد حرفی هم می کند حتی تهدید هم می کند چکارش می کنند حالا شما مردم پی کس کار بی پول کم‌سواد که راه چاه قانون را بلد نیشتند پول ندارند وکیل بگیرند یا وکیل می گیرند طرف مقابل وکیل او را می خرد من که برای اینطور افراد همه دفا می کنم‌ هم‌ کمک می کنم هم گریه می کنم

  11. همون جا که کارتت خالی کرد بلافاصله به پلیس می گفتی
    ای نادان شماها انگار تو این مملکت زندگی نمی کنیم و نمی فهمین اطرافتان چه خبره مگه هرکس اومد گفت دوست دارم باید بهش اعتماد کنی

  12. ساده لوحان زیادن(بخاطراینه که مطالعه ندارند) این دخترخانم زبون بسته فکرکرده چون سنش بالارفته وخواستگاری هم نداره. درضمن قشرآسیب پذیرجامعه هست که بادرآمدناچیززندگی خودومادرش رامیگذراند(فکرکرده پرنده خوشبختی درب منزلش آمده) بله درحال حاضرشیادی وکلاهبرداری زیادشده(بایدهمه مواظب باشند. دخترهای جوان. پسرهای جوان بیشترمواظبت ازخودکنندفریب هیچ کسی رونخورید. بارها، بارهاکلاهبرداری ازطریق کارت، بانک وامثالهم صورت گرفته) حتمااین دخترخانم خیلی چشم وگوش بسته بوده(درواقع یک جوردنبال محبت بوده که اینطور گول خورده) من که باورش دارم.

  13. فقط بگم که خودت میخواستی ،از درد بی شوهری فشار بهت اورده،که حاضر به همچین کاری بودی ،خود کرده را تدبیر نیست، واقعیت چیز دیگه ای هست ،البته قضاوت کار خداست،ولی حماقت تا چقدر، متاسفم واقعا

  14. خانم محترم ظاهرا شاغل هم هست وهمینطور دوکارت بانکی داده به اون جوان خوش شانس که با گفتن یک سلام خانم دلباخته اش شده وبدونه اینکه بپرسه اسم وآدرس وشغل و….کارتها ورمزشو میده این خانم در دورانی که همه ارگانهای امنیتی ودیداری وشنیداری ونوشتاری سفارش میکنن رمز کارت که هیچ حتی کارت بانکی روبه کسی ندید من که هیچ دوستانی که پیام خواندن وگذاشتن هم باورشون نمیشه چه برسه به برادران پلیس خدا به راه راست هدایتت کنه با این سن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

15 − یازده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن