اخبار مهم

تاوان وحشتناک مرد مشهدی که «قاتل» را به خانه برد!/ همسر و پدرم جان باختند! + تصاویر ناراحت کننده

کد خبر : 36130

حتی برای لحظه ای هم تصور نمی کردم روزی با چنین صحنه های دردناکی رو به رو شوم. هیچ گاه «کرونا» را جدی نمی گرفتم و ترس از این ویروس را موضوعی «احمقانه» می پنداشتم، اما اکنون که این ویروس وحشتناک خانواده ام را از من گرفته، در حالی روزهای تلخ و زجرآوری را تجربه می کنم که دخترم نیز دچار افسردگی شدید شده است و مرا قاتل مادر و پدربزرگش می داند چرا که …

صبح مشهد– مرد ۵۰ساله سیاه پوش که اشک های گرمش چون قطرات باران پی در پی بر سنگفرش اتاق مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد می غلتیدند، با بیان این که از نگاه کردن به چشمان گریان دخترم زجر می کشم، درباره تلخ ترین ماجرای زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: فرزند اول یک خانواده هشت نفره بودم که مجبور شدم از همان آغاز نوجوانی درس و مدرسه را رها کنم تا کمک خرج خانواده ام باشم. پدرم گچ کار بود و من هم در کنار او با آموختن این حرفه مشغول شدم. هنوز به سن جوانی نرسیده بودم که خواهر بزرگم به خاطر اختلافاتی که با همسرش داشت در همان دوران نامزدی از او طلاق گرفت.

این موضوع تاثیر بدی بر روحیه پدرم گذاشت تا جایی که همواره افکارش درگیر این ماجرا بود. افکار مغشوش پدرم به حدی رسید که یک روز به طور ناگهانی از روی داربست سقوط کرد و معلول شد. به همین دلیل من مسئولیت خانواده ام را به عهده گرفتم و همه خواهران و برادرانم را سر و سامان دادم. بعد از آن هم با دختری مظلوم و پر از مهر و عاطفه به پیشنهاد مادرم ازدواج کردم. او هم در کودکی مادرش را از دست داده بود و زنی سازگار و بسیار قانع بود.

در طول ۲۰سال زندگی مشترک که در طبقه بالای منزل ویلایی پدرم زندگی می کردیم، صاحب سه فرزند شدیم. در این سال ها علاوه بر آن که هزینه های زندگی پدر و مادرم را می پرداختم، تمام امور شخصی پدرم را که دچار بیماری فراموشی نیز شده بود من و همسرم انجام می دادیم، به طوری که زهرا بیشتر از من به پدر و مادرم وابسته شده بود و هر بار که پدرم را روی دوشم نزد پزشک می بردم، زهرا نیز همراهم می آمد تا به من کمک کند. خلاصه با شیوع «کرونا» در کشور و کاهش ساخت و سازها بازار گچ کاری هم خوابید و من مجبور شدم برای تامین هزینه های زندگی، با خودروی پرایدم مسافرکشی کنم، چون تامین مخارج دو زندگی بسیار سنگین بود،

از طرف دیگر هیچ اعتقادی به ویروس کرونا نداشتم و اصلا اصول بهداشتی را رعایت نمی کردم. وقتی همسرم و دخترم با نگرانی به من تذکر می دادند، با تمسخر می گفتم «کرونا را در جیبم می گذارم تا خفه شود!» اما طولی نکشید که شبی وقتی آخرین مسافرم را پیاده کردم، تب و سردرد عجیبی به سراغم آمد. باز هم موضوع را جدی نگرفتم تا این که روز بعد، زمانی که حالم بدتر شد با اصرار دختر و همسرم به بیمارستان رفتم. آن ها در حالی بیماری مرا کرونا تشخیص دادند که پدر و فرزندانم نیز مبتلا شده بودند. همسرم مانند پروانه ای پرسوخته دور ما می چرخید و از ما مراقبت می کرد. در این میان پدرم که بیماری زمینه ای داشت خیلی زود جان سپرد و ضربه روحی شدیدی به همسر و خانواده ام وارد شد.

با مرگ او، همسرم نیز وضعیت روحی و جسمی آشفته ای پیدا کرد زیرا از نظر عاطفی وابستگی شدیدی به پدرم داشت. هنوز یک روز از مرگ پدرم نمی گذشت که نتیجه آزمایش کرونای همسرم نیز مثبت شد و در حالی که من و فرزندانم رو به بهبودی بودیم، زهرا به کما رفت و دیگر چشمانش را باز نکرد. با مرگ همسرم گویی دنیا در برابر چشمانم تیره و تار شد. باورم نمی شد به همین راحتی شریک زندگی و یار و غمخوارم را از دست داده باشم. دیگر زندگی برایم معنایی نداشت. با آن که دختر و پسر کوچکم که ۴ و ۸ ساله هستند هنوز مرگ مادرشان را نپذیرفته اند اما دختر بزرگم در حالی مرا مقصر مرگ مادر و پدربزرگش می داند که خود نیز پس از بهبودی دچار ناراحتی روحی شدیدی شده است و حتی از خوردن غذا امتناع می کند.

او فقط اشک می ریزد و با نگاه های عجیب اش که هزاران سخن ناگفته دارد به طرز وحشتناکی عذابم می دهد. او بی آن که حرفی بزند مرا قاتل مادر و پدربزرگش می داند که کرونا را جدی نگرفتم و با جان عزیزانم بازی کردم. حالا هم نمی دانم با این درد زجرآور چگونه کنار بیایم و پاسخ فرزندانم را چه بدهم. ای کاش …

این اسامی را دیگر نمی‌توانید برای فرزندان‌تان انتخاب کنید/ ملخ برای پسران و لبو برای دختران! بیشتر بخوانید

شایان ذکر است، با راهنمایی سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفا) فاطمه دختر ۱۹ساله این مرد به دایره مددکاری کلانتری هدایت شد. او پس از آن که بغض فروخورده اش را به چشمان سوگوار پدرش گره زد ، ساعتی را پای جملات مشاور زبده کلانتری نشست تا بداند پدر به سوگ نشسته اش نیز تاوان سختی را می پردازد. این گونه بود که ناگهان فاطمه اشک ریزان به آغوش پدرش پناه برد تا …

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۱۳ نظرها

  1. خدارحمت کنه حیف حیف این زندگی با محبت زن و شوهری که با لحظه ای بی احتیاطی سیاه شد
    خدا صبر بده من که اعصابم خراب شد چه برسه به ایشان

  2. منم ناراحت شدم خدابیامرز باخداروشکر یک نیروانتظامی داریم که مشاورام انجام میدن اینجور مشکلات حل میکنن واقعا باید تقدیر تشکر کنن از این مشاورهای که به اینجور انسانها میدن واقعا خیلی خوبه هم امنیت برقرار میکنن وهم حس انسان دوستانه دارن مشکلات روح روان مردم با مشاوره خوب میکنن وخانوادهارو نمیذارن از هم بپاشه

  3. به نظر شما این داستان عکس واقعی دوروغه اگه کسی کرونا داشته باشه و بمیره مگه اجازه میدن تو چند متری جنازه کسی نزدیک بشه تا اینکه یه گروه روش گریه کنن

    1. سلام اقا امیر محمد، عکس میت آرشیوی است و برای تاثیر گذاری بیشتر رو مخاطب کار شده است. به هر حال شب یلدا نزدیکه و باید از تجمع و دورهمی جدا پرهیز کرد

      1. اگر هم عکس میت آرشیوی است و تأثیر گذاشتن روی مخاطب پس بقیه که جمع شدن ماسک هم ندارن فاصله هم رعایت نکردن چیه

        1. عزیز وقتی میگه ارشیوی هست منظور اینه که اصلا این عکس مال زمان قبل از کروناست. ممکنه این عکس مال پنج سال پیش هستو طرف بخاطر تصادف فوت کرده.

    2. متاسفم برات بااین دیدگاهی که داری اینده خودت راخوندی گلم وباورنکردی افسوس میخورم برات…….

  4. اخ ک چقدر غم انگیز بود .خدا کمک همه باشه .خدا یا صبرشون بده ..حتی اگه ی داستانم باشه ..اینروزا تو زندگی خیلیا همچین اتفاقای افتاده..پس باید عبرت بگیریم ..تا جای ک میتونیم مراقب عزیزانمون باشیم ..

  5. تازگی ها مد شده تیترهای خبرها رو دروغ یا بزرگنمایی یا دوپهلو مینویسن که مخاطب رو کنجکاو کنن به سایت مراجعه کنه و خبر رو بخونه . اینکار خیلی زشت و غیر اخلاقی و عملا تجاوز به حقوق دیگران و اتلاف وقت مردمه نکنید این کارو.

  6. سلام راست میکن بایدمواظب باشیدخیلی سخته خانواده هایی هستن که هنوزبه این مشکل دچارشده اندیکی ازمسافران من میگفت خواهرش فوت کرده خیلی ناراحت بود حتی همین خانم میگفت دریک خانواده ۸نفرفوت کرده اند جدی بگیریدکرونا اگربگیریددیر بفهمید

  7. خیلی سوزناک بو که این کاشانه ی پر از مهر و محبت با یک غفلت و کم توجهی ساده نسبت به رعایت اصول بهداشتی در مقابل این‌ویروس خطرناک به هم ریخته و عزیزانی رو از دست داده اند. خداوند بهشون صبر بده و رفتگانشون رو بیامرزه.
    یه نکته و نظر کوچک هم در مورد تیتر موضوع داشتم و اون گنجاندن کلمه ی کرونا در تیتر بود.

  8. کرونا دروغ کرونا ویروس نیست یک آلودگی تو هوای. سال های سال که ارباب های دنیا هوارو آلوده می کنند حالا یک ماده جدیدی تو هوا پخش کردند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک + شانزده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن