اخبار مهم

پنهانکاری عجیب پرستار قلابی برای پسر پولدار/ در باغ ویلا باهم بودیم که همسرش…

کد خبر : 35706

از لحظه ای که به حقیقت تلخ و زجرآور ماجرای ازدواجم پی بردم که چگونه یک سال فریب برنامه ریزی های حساب شده یک زن را خورده ام، همانند اسپند به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان روی آتشی هستم که از شدت خشم بالا و پایین می پرم و نمی توانم تصمیم درستی بگیرم چرا که …
این ها بخشی از اظهارات جوان ۴۰ساله ای است که برای شکایت از یک زن به اتهام فریب در ازدواج وارد کلانتری شده بود. این مرد با بیان این که قصه ازدواج من برای هیچ کس باورپذیر نیست، درباره این ماجرای عجیب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: حدود ۱۸ماه قبل، زمانی که در فضای مجازی سیر می کردم، با خانم ۲۶ساله ای در یکی از شبکه های اجتماعی آشنا شدم که خود را پرستار یکی از بیمارستان های بزرگ دولتی در مشهد معرفی می کرد. او می گفت پدرش نیز با ۲۸سال سابقه کار به عنوان سرپرستار در همان بیمارستان کار می کند و به زودی بازنشسته خواهد شد.
خلاصه بعد از شش ماه تماس های تلفنی و پیامکی و ارتباط در فضای مجازی تصمیم به ازدواج با «شکیلا» گرفتم و از او تقاضا کردم برای جلسه خواستگاری با پدر و مادرش صحبت کند اما او با حرف هایش غافلگیرم کرد. شکیلا گفت مادرش فوت کرده است و پدرش نیز با زن دیگری زندگی می کند. او هم برای آن که نمی تواند با نامادری کنار بیاید در منزل مادربزرگش سکونت دارد، به همین دلیل شماره تلفن پدرش را به من داد تا ماجرای خواستگاری را با او در میان بگذارم. وقتی با آن شماره تماس گرفتم پیامکی با این مضمون برایم ارسال شد که «به خاطر ابتلا به بیماری کرونا قادر به پاسخ گویی نیستم.

چنان چه مورد ضروری است پیامک بفرستید!» من هم خواسته و شرایط خودم را برایش پیامک کردم که او هم پیام هایی حاکی از رضایت خودش با این ازدواج را برایم ارسال می کرد اما هیچ گاه به تماس هایم پاسخ نمی داد. در حالی که با اصرار من و رضایت پیامکی پدر شکیلا قرار شد صیغه محرمیت بین ما جاری شود، او از من خواست تا منزل رهنی خودم در بولوارسجاد را به مالک بازگردانم و لوازم منزلم را بفروشم چرا که مدعی بود پدرش برای جبران گذشته قصد دارد منزلی را برایمان اجاره و تمام جهیزیه را خودش فراهم کند. به همین دلیل من هم به خواسته شکیلا عمل کردم و صیغه محرمیت بین ما در حالی جاری شد که دایی او نیز حضور داشت. البته بعد از این ماجرا همواره او به منزلم می آمد و از رفتن من به منزل مادربزرگش به بهانه این که او پیر است و آمادگی پذیرایی از من را ندارد، جلوگیری می کرد. حدود یک سال به گونه ای سپری شد که من هیچ گاه پدر یا خانواده او را ندیدم اما حدود ۱۵روز قبل حادثه ای رخ داد که سرنوشتم تغییر کرد و زندگی ام به هم ریخت. آن روز من و شکیلا به همراه یکی از دوستانم و به صورت خانوادگی به باغی در اطراف مشهد رفته بودیم تا برای ساعاتی از هیاهوی شهر دور باشیم. ساعتی بعد، در حالی که شکیلا اتاق را ترک کرده بود، تلفن او که داخل کیفش قرار داشت مدام زنگ می خورد. وقتی دیدم نام «پدر» روی صفحه نمایش دیده می شود دیگر نتوانستم به آن تماس پاسخ بدهم چرا که شکیلا گفته بود پدرش مردی بسیار حساس است و اگر متوجه شود که قبل از مراسم عروسی با هم بیرون رفته ایم دیگر باید قید ازدواج با او را بزنم. به همین دلیل ترسیدم به آن تماس پاسخ بدهم. در همین حال از همسر دوستم خواستم که او به تلفن شکیلا پاسخ بدهد و به پدر او بگوید چند دقیقه بعد تماس بگیرد! اما وقتی همسر دوستم به تلفن پاسخ داد، جوانی هراسان از آن سوی خط فریاد می زد که دخترش از پله های منزل سقوط کرده و دستش شکسته است! او با نگرانی داد می زد «فریده» هرچه زودتر خودت را به خانه برسان! و …
با شنیدن این جملات حیرت زده و مبهوت به خانواده دوستم نگریستم. باورم نمی شد که شکیلا، همسر و فرزند داشته باشد. با چشمانی حیرت زده به دنبال شکیلا دویدم اما متاسفانه همه چیز حقیقت داشت و او مرا فریب داده بود. تازه فهمیدم که مادر شکیلا زنده است و پدرش نیز با کارگری روزمزد زندگی می گذراند. او نیز ۱۰سال قبل ازدواج کرده و دختری پنج ساله به نام «پرستو» دارد و نه تنها خودش را با نام مستعار معرفی کرده بود بلکه پیامک هایی را هم که به پدرش می فرستادم، خودش از یک خط دیگر پاسخ می داد تا پول های رهن منزل و لوازمی را که فروخته بودم بالا بکشد. این در حالی بود که شکیلا به دلیل اختلاف با همسرش به صورت جداگانه از او زندگی می کرد.
شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ احمد مجدی (رئیس کلانتری سجاد مشهد) و با کسب مجوز قضایی، شکیلا به کلانتری هدایت شد تا این ماجرا توسط مشاوران زبده کلانتری مورد بررسی های دقیق قضایی و روان شناختی قرار گیرد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۱۵ نظرها

  1. سلام اگر چندتا از این خانمها و مردهای که رابطه نامشروع و غیر دینی دارن به شدت مجازات می شدند، کمتر از این حقه ها و مکر ها داشتیم. این ضعف در اجرای قوانین انسان ساز اسلام هست و گرنه نباید شاهد چنین مسائلی باشیم

    1. واقعا هم همینطوره وقتی مجازات اینطور کلاهبرداری ها کوچک است طرف جرأت میکنه بازم از این کارها بکنه

    2. اول علت پیدا کن بعد مجازات کن . برخی .مسئولین دولتی که مسبب این اوضاع وفقرن باید مجازات شن..یادمه بچه بودم دوچرخه ام خیابون بود ومیرفتم دسشویی برمیگشتم خیالم راحت بود سرجاشه الان یه دمپایی پلاستیکی بزاری بیرون در لحظه دزدیدنش پس چرا تعدای اندکی مردم اسیب پذیر ما اینجوری شدن که

      1. کاملا درسته فقر ک از دری وارد بشه ایمان از در دیگه خارج میشه! پس باید همواره تلاش کرد ک فقرزادیی کنیم چ توسط دولت و چ توسط افراد ولی در هر حالت فقر مجوز کلاهبرداری و انجام هر جرمی نیست! شخصا در صورت فقیر بودن کلفتی و گدایی رو ترجیح میدم ب دزدی و کلاهبرداری و… اما در خصوص این موضوع فریده قصد انجام فعل مجرمانه ای رو داشته من نمیخوام فریده روتطهیر کنم اما ۹۹ درصد قربانی مقصر بوده! مرد میانسال باید شخصا با پدر دختر ب صورت حضوری صحبت میکرد باید در مورد دختر تحقیق میکرد به بیمارستانی ک مدعی اشتغال در اون بود مراجعه میکرد! دیگه دوره زمانه گیجی و حماقت گذشته! وقتی فردی تورو با خانواده اش روبرو نمیکنه یعنی یه جای کار میلنگه! مرد میانسال(۴۰سالگی سن میان سالگی است) حماقت رو ب تمام معنا در دستور کار خودش قرار داده!

    3. چرا فقط زنها. مردها هم باید مجازات بشن. هردو گناهکاران. تاکی میخواین شما مردا خودتونو حق به جانب بگیرین و هر کاری خواستین بکنین و زن ساکت باشه چون مثلا مردین

  2. اره الان مثلا امریکایی ها تو غعر این مشکلاتن چون به صورت دینی برخورد نمیشه باهاشون.
    دوست عزیز تو جامعه همه جور ادم وجود داره شما باید حواست جمع باشه و این ماجرا از دید مرد شاکی هست و شما هنوز اظهارات متهم رو نشنیدی داری قضاوت میکنی
    التماس تفکر?

    1. بله همه جور آدم .آدمی که بدون تحقیق و بدون شناخت خانواده طرف مقابل….
      حق شه بدتر از اینا سرش بیاد.خودش هم بی تقصیر نیست

  3. باسلام متاسفانه ازحدود۳۰تا۲۵سال پیش بنابه دلایل حقوق بشری کاذب وادعای حقوق انساندوستانه ازطرف برخی روشنفکرنمای غربزده جلواجرای احکام شرعی ودستورات صریح خداونددرقران گرفته شده واین بلبشوی موجودهم نتیجه ووعده الهی همان سهل انگاریهاوساده لوحی های این جماعت ومن وماییست که دچارشان شدیم ازماست که برماست زمانی که شلاق زدن درملاعام واعدام وقطع یداجرایی بوداین همه جرم وجنایت هم نبودچون بازدارندگی ایجادمیکرداماحالا…..

  4. واقعا برا این زن متاسفم وقتی یکی عاشقانه دوستش داشته رفته این کارو‌کرده

  5. باورم نمیشه آقاهه بدون شناخت و تحقیق و دیدن خانواده خانمه اومده باهاش ازدواج کرده?
    خانمه هم باید مجازات بشه??
    واقعا به کجا چنین شتابان?
    وات فاز?؟

  6. همه اینا ب کنار شما ۱۸ ماه پیش که هنوز کرونا اعلام نشده بود اشنای کامل با کرونا داشتین دروغ میگی از راست بهتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار + 11 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن