اهل ایجاد مزاحمت برای خانمها نیستم اما مشکلی دارم که از گفتن آن به دیگران خجالت میکشم. راستش این است که طی روز، بارها و بارها ذهنم درگیر خانمها و فکر کردن به آنها، وضعیت زندگیشان و … میشود، فکرهای الکی و بیفایده. متاهلم و ۴۰ ساله. دست خودم نیست. چه کنم؟
صبح مشهد– نویسنده : دکتر رضا یعقوبی | روانشناس سلامت/ گاهی به جای خجالت کشیدن باید دنبال راهکار باشیم تا با روانی سالمتر به زندگی ادامه دهیم. متاهل هستیدبنابراین باید کیفیت رابطه شما با همسرتان بررسی شود. آیا از ارتباط زناشویی تان رضایت دارید؟ آیا ازدواج تان از روی علاقه بوده است یا خیر؟ چقدر فکر می کنید که همسرتان به نیازهای شما پاسخ می دهد؟ چنین افکاری می تواند ناشی از نوعی وسواس فکری در شما باشد اما تشخیص قطعی، نیاز به مصاحبه دقیق تری دارد. از طرفی محیط زندگی و اجتماعی شما هم می تواند نقش داشته باشد. آیا در محیطی زندگی می کنید که زمینه این کج روی ذهنی در شما ایجاد می شود ؟ و سوالاتی از این قبیل که به ما کمک می کند، تشخیص بهتری برای مسئله شما پیدا کنیم. با این حال ،برای کمک به شما پیشنهادهایی داریم.
درباره انتظاراتتان با همسرتان صحبت کنید
اگر در ارتباط با همسرتان مشکل دارید، حتما به فکر اصلاح آن از طریق گفتوگو با مشاور باشید. در یک ارتباط زن و شوهری اگر مشکلی هم وجود داشته باشد، نیازهای شما می تواند ناکام بماند! پس صرفا با ازدواج کردن نمی توانید انتظار داشته باشید که نیازهایتان برطرف شود. ارتباط شما باید همراه با احترام متقابل باشد. بعد از ازدواج، زوج های موفق به طور منظم درباره توقعات و انتظارات شان با هم صحبت می کنند و اگر اختلافی پیش آید، درباره آن گفت و گو می کنند تا به توافق برسند.
در موقعیتهای مشکلزا قرار نگیرید
از قرار گرفتن در معرض موقعیت های تحریک کننده بپرهیزید. دیدن فیلم ها یا حضور در مکان هایی که مرتب ذهن شما را مشغول می کند یا جلوی چشم بودن تصویری تحریک کننده، می تواند ذهن تان را درگیر کند. این رفتارها منجر به نارضایتی و اشتباه شما در مواجهه با واقعیت زندگی می شود. عمده ترین اثر مشغولیت فکری این است که باعث می شود تمام انرژی را که باید صرف رشد خودتان به عنوان یک انسان کنید، هرز رود و هدر رفتن این انرژی به این معناست که زندگی تان کسل کننده و بی تنوع خواهد شد.
به دنبال تفریحات سالم باشید
تفریح و سرگرمی داشته باشید. تنهایی و بیکاری می تواند باعث افزایش این افکار وسواسی شود. بیکاری چه به دلیل فراهم نبودن زمینه کار باشد یا نداشتن تلاش خود فرد، در هر دو صورت باعث می شود فرد اعتماد به نفس خود را ازدست بدهد و مورد سرزنش اطرافیان به خصوص خانواده قرار گیرد یا حداقل اطرافیان توجه لازم را به فرد بیکار نداشته باشند. در این صورت، فرد احساس بی ارزشی می کند و مشکلات جدی برایش به وجود می آید.