۲ خواهر که تصمیم داشتند به خارج بروند از خانه فرار کردند و هدف تجاوز ۲ جوان مشهدی قرار گرفتند.
به گزارش صبح مشهد این ها بخشی از اظهارات دختر ۱۶ ساله ای است که به همراه خواهرش و به دلیل حرکات و رفتار مشکوک در یکی از خیابان های هسته مرکزی مورد ظن ماموران انتظامی قرار گرفته بود.
آن ها که در پاسخ به سوالات ماموران انتظامی دچار تناقض گویی شده بودند در نهایت پرده از ماجرای تلخی برداشتند که موجب سرگردانی و حیرانی آن ها در خیابان های شهر شده بود. دختر ۱۶ ساله در حالی که به شدت اشک می ریخت درباره حادثه تلخی که برای او و خواهر ۱۴ ساله اش رخ داده بود، گفت: از مدتی قبل رویای زندگی در خارج از کشور فکر و ذهنم را مشغول کردهبود. با خودم میاندیشیدم اگر در خارج از کشور زندگی کنم آزادی کامل دارم و هیچ کس مرا به خاطر ارتباط با جنس مخالف، آرایش یا نوع پوشش سرزنش نمیکند. وقتی در فیلم های ماهواره ای ارتباط آزادانه و مختلط دختران و پسران جوان را میدیدم تحت تاثیر این فیلم ها قرار میگرفتم و سپس با هیجان خاصی ماجراهای عاشقانه ای را که در فیلم ها دیده بودم برای خواهر کوچک ترم تعریف میکردم. هیچ گونه اطلاعاتی هم درباره چگونگی رفتن به خارج از کشور یا نحوه زندگی و امرار معاش در کشورهای دیگر نداشتم. فقط افرادی را میدیدم که در ساحل دریا یا مکان های تفریحی به خوش گذرانی مشغول اند و هیچ کس هم کاری به آن ها ندارد. هر چه بیشتر این گونه فیلم ها را تماشا میکردم بر شدت علاقه ام برای زندگی در یکی از شهرهای خارجی افزوده میشد. آن قدر غرق در افکار و خیالات خودم بودم که فکر میکردم به محض رسیدن به خارج از کشور همه امکانات رفاهی را برایمان فراهم میکنند و ما فقط به تفریح و خوش گذرانی میپردازیم چرا که من در یک خانواده هشت نفره و در منطقه گلشهر مشهد زندگی می کنم و چهار خواهر و یک برادر دارم. پدرم نیز با خرید و فروش املاک هزینه های زندگی ما را تامین میکند. به همین دلیل قصد داشتم از این شرایط زندگی و سرزنش های دیگران رها شوم و طوری زندگی کنم که هیچ کس به من امر و نهی نکند! در حالی که این فکار در وجودم ریشه دوانده بود به همراه خواهرم در یکی از مراکز تجاری شهر با دو پسر غریبه آشنا شدیم. آن ها مدعی بودند که بارها به خارج از کشور سفر کرده اند و از آن جا لباس های خارجی را برای فروش به ایران میآورند.
ترکیه رفتن ۲ خواهر مشهدی
با شنیدن این حرف ها خیلی خوشحال شدم و رویای خودم را برای رفتن به خارج از کشور برای آن دو جوان بازگو کردم به همین دلیل ارتباط تلفنی من و خواهرم با آن دو جوان غریبه درحالی آغاز شد که هیچ شناختی از آن ها نداشتیم و هر بار در یکی از نقاط شهر با ما قرار می گذاشتند. آن ها مدعی بودند اگر من بتوانم هزینه های سفر را تامین کنم آن ها من و خواهرم را به ترکیه میبرند. من هم که آرزویم فقط رفتن به خارج از کشور بود همه حرف هایشان را باور میکردم و شب ها را با رویای قدم زدن در کنار دریا و مکان های تفریحی و تاریخی به صبح میرساندم در حالی که نمیدانستم این مکان ها در کدام کشور قرار دارند. خلاصه هر روز نقشه ای برای به دست آوردن پول میکشیدم تا این که شبی پدرم مقادیری وجه نقد را درون کیف مدارکش گذاشت. من که با دیدن آن پول ها وسوسه شده بودم موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم اگرچه او از سرقت پول ها میترسید اما من برای رسیدن به رویاهایم دست به هر کاری میزدم ولی طوری که از آن دو جوان غریبه شنیده بودم این مقدار پول برای سفر به خارج از کشور کافی نبود. هنوز نقشه سرقت پول ها را فراموش نکرده بودم که ناگهان یاد سرویس طلای مادرم افتادم و به بهانه ای سراغ چمدانی رفتم که مادرم طلاهایش را درون آن نگهداری میکرد.
همان شبانه تصمیم نهایی را گرفتم و با سرقت پول و طلاها به همراه خواهرم از خانه فرارکردیم. آن شب با آن دو جوان غریبه تماس گرفتم که آن ها ما را از کوچه و پس کوچه های حاشیه شهر به یک خانه مجردی بردند تا فردا مقدمات سفر ما به خارج از کشور را فراهم کنند ولی آن ها من و خواهرم را تسلیم نیت شیطانی خود کردند و روز بعد با سرقت پول و طلاها ما را در خیابان رها کردند و به مکان نامعلومی گریختند این در حالی بود که ما هیچ مشخصاتی از آن ها نداشتیم و محل آن خانه مجردی را نیز نمیدانیم چرا که در تاریکی شب به نقطه دیگری از شهر رفته بودیم. اکنون نیز چند روز است در خیابان های شهر به دنبال آن دو جوان غریبه میگردیم و از رفتن به منزلمان میترسیم.
شایان ذکر است، اقدمات قانونی برای تحویل دختران نوجوان به خانواده شان از سوی نیروهای انتظامی انجام شد و دو جوان مورد ادعای آن ها نیز تحت تعقیب قرار گرفتند.
منبع: رکنا