اخبار مهم

وقتی هانیه گفت: عرضه اش را نداری! زهره را در مشهد صیغه کردم و حالا!

کد خبر : 31157

کاش قبل از آن که به فکر ازدواج مجدد بیفتم، لحظه ای هم به عواقب آن می اندیشیدم. تصمیم بسیار عجولانه ای بود و نمی دانستم این گونه زندگی ام در آستانه نابودی قرار می گیرد.

به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان اگر خواسته هایم را با همسرم بی پرده مطرح می کردم یا او را برای فراگیری مهارت های همسرداری تشویق می کردم شاید امروز … مرد جوان درحالی که دلیل آشفتگی و تشنج در خانواده اش را ازدواج مجدد می دانست، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: ۱۵ سال پیش به توصیه پدر و مادرم به خواستگاری دختر خاله ام رفتم و خیلی زود من و هانیه زندگی مشترکمان را شروع کردیم. مدت زیادی از زندگی زیر یک سقف با همسرم نگذشته بود که متوجه رفتارهای سرد و خشک او شدم. هانیه زن خوب و قانعی بود ولی بی توجهی هایش به امور همسرداری مرا سخت آزار می داد و با رفتارهایش احساس می کردم قصد تحقیر مرا دارد یا علاقه ای به من ندارد. با به دنیا آمدن اولین فرزندمان، فکر می کردم صمیمیت و علاقه بین من و هانیه بیشتر می شود و او از سرد مزاجی هایش دست برمی دارد اما نه تنها این گونه نشد بلکه هانیه علاوه بر کارهای منزل به امور بچه داری نیز اهمیت بیشتری می داد و دیگر زمانی برای با هم بودن نداشتیم. روزها می گذشت و ما به زندگی سرد و بی روحمان در کنار یکدیگر ادامه می دادیم اگرچه من با هر بهانه ای سعی می کردم با تهیه لباس های زیبا و لوازم آرایش به همسرم بفهمانم که من این نوع پوشش و آرایش را در خانه دوست دارم اما او تمام وقتش را برای بزرگ کردن دخترمان سپری می کرد و هیچ توجهی به احساسات و روابطمان نداشت. چند سال گذشت و خداوند پسری به ما عطا کرد ولی تغییری در رفتارهای همسرم ایجاد نشد.

دیگر از این وضعیت خسته و کلافه شده بودم تا این که روزی به همسرم گفتم با این رفتارهای تو چاره ای جز ازدواج مجدد ندارم! هانیه حرف های مرا به شوخی گرفت و گفت: عرضه اش را نداری! مدتی بعد از این ماجرا در یک شب سرد زمستانی هنگام بازگشت به خانه خانمی را با دو فرزند کوچکش کنار خیابان دیدم، دلم سوخت و تصمیم گرفتم آن ها را به مقصدشان برسانم. در بین راه زن بیوه از مشکلات و گرفتاری هایش سخن گفت به همین دلیل چند بار دیگر با خریدن میوه و خوراکی برای دیدن فرزند بیمارش به منزل آن زن غریبه رفتم. این گونه بود که به «زهره» علاقه مند شدم و او را به عقد موقت خودم درآوردم. بعد از ازدواج مجدد ماموریت های کاری ام را بهانه می کردم و به منزل زهره می رفتم. تا این که هانیه به تلفن های گاه و بیگاه من مشکوک شد و پس از کنترل پیام های گوشی ام به ارتباط من با همسر دومم پی برد. به همین دلیل مجبور شدم تمام ماجرای آشنایی و ازدواجم با زهره را بازگو کنم. از آن روز به بعد یک روز خوش ندیدم. همسر اولم دچار ناراحتی های روحی و روانی شدیدی شده تا جایی که برای درمان افسردگی اش به روان پزشک مراجعه کرده است. از یک سو تمام زندگی ام به هم ریخته و از سوی دیگر دختر نوجوانم دچار افت تحصیلی شده و به دوستی های خیابانی گرایش پیدا کرده است. این درحالی است که چند روز قبل، همسر اولم به منزل زهره رفته و با او درگیر شده است حالا حتی بستگانم نیز حاضر به رفت و آمد با من نیستند و آرامش و راحتی از زندگی ام رخت بر بسته است و ای کاش …

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۱۷ نظرها

    1. حق با شماست البته در اینجور زندگیها و ای کاش آقا طرف خانم دومش رو بگیره

      1. من دو سال هست که متاهل هستم، و فکر میکنم تمام مردان متاهل دیگر هم مثل من رنگ و بوی دروغ و بهانه تراشی را از این قصه احساس میکنن، کاش بجای قصه پردازی مثل یک مرد واقعی عواقب کارش را می‌پذیرفت…چرا که کار خلاف شرع نکرده است، و از طرفی زن وی خیلی قبل تر افسرده بوده و اگر به وی توجه میکرد نیازی به همسر دیگری نداشت، در حالی که از رابطه و احساسات فقط میل جنسی را شناخته بوده است

    2. هرچی بود گذشت اگه زن دومت عالیه و ازش راضی بچسب بهش منم تجربه کردم که میگم الان از خانمم راضی ام البته من از زن اول جدا شدم قابل توجه خانمهای که خیلی فیمنیستن اینکه حتی دکتر روانپزشک و روانشناس هم متفق القول بودند زن اول بیمار روانی است فقط جلوی مردم حفظ ظاهر میکرد….

  1. حقته ،درد وبلای زنت بخوره تو سرت،همیشه مردها واسه خیانتهاشون بهانه درست میکنن

  2. با سلام چرا همه چی رابه خانم نسبت می دهید مخصوصا قتل ازدواج مجدد آقایون خانم ها مقصر اصلی ماجرا نیست مقصر اصلی خانواده مراکز آموزشی است که هرکس جایگاه خود ازخانواده نمی داند نحوه حل مشکلات رانمی داند ما باید آموزش ها را زیاد بکنیم

  3. لطفا کسی رو یک طرفه قضاوت نکنید،حرفهای خانم این آقا هم شنیدنی هست،هیچی یک طرفه نیست.محبت دل سنگو آب میکنه،قطعا اون خانم حرفهای زیادی برای گفتن دارن

  4. سلام یه مطلب مهم‌ میخام بنویسم اینجا منم یازده ساله همسر دوم دارم و خانمم متوجه نشده .امیدوارم هیچوقت متوجه نشه چون هر دو زندگیمو دوست دارم و دومی رو بنا ب دلایلی گرفتم که اصلا قابل درک برا هیچکی نیست شاید خیلی تصورات با خودتون بکنید اونم بچه داره از خودش و منم از همسر دومم بچه دارم . چند همسری تو ایران مشکلات زیادی رو با خودش به همراه داره یک دلیلش همین مسئله رو از بیرون نگاه کردن و از داخل ماجرا هیچی نمیدونیم و فقط اظهار نظر میکنیم .

    1. کاش همسرتون هم یه …مطمئن باش سر دخترت و پسرت میاد دنیا جای عجیبیه فقط خودت رو نبین

  5. نویسنده این مطلب هر کسی بوده خیلی بیسواد بوده
    خیلی بیسواد بوده که کلمه عرزه داشتن رو عرضه داشتن نوشته
    ???
    یعنی کسی این نوشته ها رو کنترل نمیکنه؟ رییسی مدیری کسی نیست اونجا که نوشته ها و مطالبو کنترل کنه؟ ?

  6. اندکی از ازدواج‌های سنتی به همینجا ها ختم میشه.
    کسی که با عشق خودش ازدواج نکنه مجبوره با یکی دیگه ازدواج کنه. نتیجش میشه یا سردی در روابط چون دل طرف جای دیگست یا خدایی نکرده خیانت به همسر و رابطه با کسی که دوسش داشته

  7. ما فقط میشنویم باید داخل زندگیشون باشیم وقضاوت کنیم ولی معمولا مردها تنوع طلبن

  8. حامیان این اقا ممکنه خودشون هم تنوع طلب باشند! وتمام گرفتاریهای جامعه از وقتیه که نگاه ناپاک شون رو بیرون از خونه روی بقیه میندازن ،علت سردی این خانم حتما در رفتار این مردک بوده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار × 2 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن