اجتماعی

طلاق در کمین افرادی با ۵ ویژگی

کد خبر : 30526

منفی‌بافی، خودشیفتگی، توجه افراطی به همسر و… از خلق‌و‌خوهای متداولی است که به گفته کارشناسان می تواند به طلاق منجر شود

کلمه «طلاق» بعد از این‌که برای اولین بار از طرف هریک از زوج ها به زبان آورده می شود، حتی اگر به مرحله اجرا هم نرسد، می تواند آثار منفی خود را بر زندگی مشترک بگذارد. یکی از بهترین کارهایی که می توان برای جلوگیری از ایجاد این شرایط انجام داد، بالا بردن آگاهی خود درباره خصوصیات اخلاقی است که معمولا زندگی های مشترک را به بن بست می رسانند. همه ما عادت های بدی داریم اما شناختن بدترین عادت هایمان به ما کمک می کند که در برابر خطاهایمان پاسخ گو باشیم. به عبارت دیگر، با تلاش برای بهتر شدن، ما می توانیم ترس از طلاق را از ذهن خود پاک کنیم و روی آینده و شادی هایی که ازدواج با خودش به همراه می آورد، متمرکز شویم. در این مطلب شما را با پنج خلق‌و‌خوی متداولی که به گفته کارشناسان می توانند به طلاق منجر شوند، آشنا می کنیم.

منفی بافی یا فاجعه سازی
این ویژگی اخلاقی که باعث می شود فرد از کاه کوه بسازد، می تواند آرام آرام یک زندگی‌مشترک را به نابودی بکشاند. در بسیاری از موارد، اتفاقاتی که رخ می دهند، موضوعات کوچکی هستند اما اضطراب و افسردگی یکی از زوج ها آن‌ها را بزرگ می کند و مشکلی به وجود می آورد که بسیار بزرگ‌تر از مشکل اصلی است. یک وکیل خانواده مستقر در ایلینویز آمریکا چند وقت پیش در اظهارنظری جالب گفته است، پرونده ای داشته است که در آن‌ها یک زوج به خاطر فراموش کردن گرفتن لباس از خشک شویی از هم طلاق گرفته اند. او در این باره گفته: «خیلی اوقات یک موضوع پیش پا افتاده باعث می شود افراد سراغ طلاق بروند اما بعد از طلاق متوجه می شوند که زیاده روی کرده اند».

مراقبت افراطی
مراقبت و توجه افراطی یکی از همسران به شریک زندگی اش، نشانه فاصله عاطفی و در عین حال، روشی نامحسوس برای در کنترل درآوردن روابط است. این شرایط می تواند به رنجش، دلخوری و انزوا منجر شود و در نهایت مسیر طلاق را هموار کند. پیامی که این مراقبت افراطی در ابتدا منتقل می کند این است: «من به تو توجه زیادی دارم چون برایت اهمیت قایلم.» و در نهایت با این پیام خاتمه پیدا می کند: «من در مقابل توجهی که به تو دارم قدردانی و توجه متقابل دریافت نمی کنم بنابراین تو ارزشش را نداری». دکتر مارک بورگ، روان شناس بالینی و نویسنده کتاب سلامت روانی در روابط زناشویی می گوید: «توجه و مراقبت افراطی، یک مانع قدرتمند در برابر ایجاد روابط متقابل و احساس برابری در روابط است. همچنین از برقراری صمیمیت و همدلی جلوگیری می کند و باعث می شود افراد در رابطه خود احساس انزوا کنند».

خودشیفتگی
جای تعجب نیست که خطر طلاق در بین افراد خودشیفته بسیار زیاد است. خودشیفتگی باعث می شود میان نقش های زناشویی تعادل برقرار نشود. یک فرد خودشیفته هیچ‌گاه نمی تواند واقعیت را درباره خودش ببیند و مسئولیت نقش خود را به عهده بگیرد. در بسیاری از موارد، وقتی اشتباهی رخ می دهد یا هر نوع اختلاف دیگری ایجاد می شود، او هرگز خودش را سرزنش نمی کند و همیشه تمایل دارد نقش قربانی را بازی کند. افزون بر این، افراد خودشیفته همیشه خواهان تماشاچیانی هستند که بتوانند برای آن‌ها نقش قربانی را بازی کنند. بنابراین افراد دیگری را نیز وارد مشکلات خود می کنند. در نتیجه شریک زندگی این افراد هیچ‌گاه احساس امنیت نمی کند زیرا همیشه موضوعات محرمانه خانوادگی اش در اختیار دیگرانی قرار می گیرد که می توانند گوشی شنوا باشند.

تودار بودن
وجود اختلاف نظر میان زوج ها اجتناب ناپذیر است اما مهم این است که دو طرف، نارضایتی هایشان را با یکدیگر در میان بگذارند. اگر این کار به طور موثری انجام شود، به حل شدن مشکلات و بهبود روابط همسران کمک قابل توجهی می کند. به زبان نیاوردن مسائل ناخوشایند، مشکلات را حل نمی کند بلکه با تلنبار ساختن آن‌ها در نهایت نارضایتی و دلخوری ایجاد می کند که می تواند زندگی مشترک را به نابودی بکشاند. دکتر «نیکی گلدشتاین»، کارشناس روابط همسران معتقد است، روابط زناشویی بدون این که دو طرف آمادگی تمرکز روی کار سخت گفت وگو درباره مشکلات را داشته باشند، نجات پیدا نمی کند.
داشتن خود شکننده و متزلزل فردی که دارای شخصیت متزلزلی است و اعتماد به نفسش به آن چه دیگران می گویند یا انجام می دهند بستگی دارد، به احتمال زیاد هر اندازه که بتواند به دنبال توجه، عشق و تایید اطرافیانش خواهد بود. این نوع رفتار، تهدیدی برای زندگی خانوادگی اوست زیرا نیاز این فرد به توجه دیگران می تواند سر از خیانت درآورد. اگر چنین فردی از شریک زندگی خود سطحی از توجه را که خواهان آن است دریافت نکند، احساس می کند طرف مقابلش او را دوست ندارد. این فرد، هر رفتاری از سوی دیگران را هدف‌دار تلقی می کند و این اولین قدم برای خیانت خواهد بود. البته که در بدترین حالت، چنین ویژگی اخلاقی به طلاق منجر خواهد شد و هدف از مطرح کردن این موضوع، جلب توجه شما به اهمیت آن است.

اگر این صفات اخلاقی را داریم، چه کنیم؟
اگر یک یا چند مورد از این صفات اخلاقی را در خودتان می بینید، صحبت کردن با همسرتان اولین کار درستی است که باید انجام بدهید. شاید همسرتان بتواند ایده هایی برای این‌که متفاوت عمل کنید، در اختیارتان قرار دهد. اما اگر احساس نیاز می کنید، بهتر است پیش از آن که مشکلات جدی تری ایجاد شود با یک مشاور خانواده یا یک درمانگر مشورت کنید.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هفده − 9 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن