اخبار مهم

فرشته مهربانی قاتل زن تنها جوان شد / تسلیم شیطان شدم +عکس

کد خبر : 29042

حوادث رکنا: پسر جوان که برق طلاهای پیرزن تنها او را مات خود کرده بود در یک صحنه عجیب دست به قتل زد و قبل از اینکه بتواند با فروش طلاها مقتول گره های زندگی اش را باز کند دستگیر شد.
رای اولین بار پیر زن را در خیابان دیده بود که برای حمل خریدهایش نیاز به کمک داشت و از او کمک خواسته بود. حمید ۲۲سال داشت و هم محله ای پیرزن بود. وقتی پیرزن کمک خواست قبول کرد و خریدها را تا خانه پیر زن برایش برد و آنجا بود که متوجه طلا های پیرزن و اشیا قیمتی شد که در منزل او وجود داشت.

نقشه قتل زن تنها
پیرزن از حمید تشکر کرد و حمید بعد از گذاشتن خریدها در آشپزخانه از آنجا خارج شد ولی نتوانست از فکر اشیا گرانقیمت و گردنبند و انگشتر و النگوهای پیرزن بیرون بیاید. وقتی به یاد بدهکاری هایی افتاد که در ۲۲ سالگی گریبانش را گرفته بود و اینکه با فروش آن اموال به راحتی می توانست بدهکاری هایش را تسویه کند. فکر بدست آوردن اموال پیرزن مثل خوره به جان حمید افتاد و آنقدر این فکر در سرش چرخید و چرخید و وقتی به خودش آمد ، دید در خانه پیرزن ایستاده و زنگ در را می زند.

صحنه قتل زن جوان
صدای پیرزن را شنید که گفت: بله ؟ حمید جواب داد بی زحمت در را بزنید مادرم برایتان غذا فرستاده و پیرزن بی خبر از آنچه در سر حمید می گذشت در را برایش گشود و حمید وارد شد. صدای پیرزن را از آشپزخانه شنید که او را دعوت می کرد که به آشپزخانه بیاید. به سمت آشپزخانه رفت. پیرزن داشت برایش چای می ریخت با خودش فکر کرد نباید فرصت را از دست بدهد و قبل از اینکه پیرزن فرصت کند سر برگرداند و توی چشمهایش نگاه کند با ماهی تابه ضربه ای به سر پیرزن زد. پیرزن با همان ضربه به زمین افتاد و بعد خواست برخیزد که حمید چاقوی میوه خوری را برداشت و چند ضربه به گردن پیرزن زد و در میان تقلاهای پیر زن برای نجات خود مجبور شد دست پیرزن را گاز بگیرد و خودش را از میان دستان بی رمق او برهاند. به سرعت طلاهای پیرزن را از دست و گردنش جدا کرد و در جیب گذاشت. حالش بد بود و نمی توانست درست فکر کند تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود که دستگاه دی وی آر دوربین مداربسته آپارتمان مقتوله را با خود ببرد.

دریافت جدیدترین اخبار مشهد و ایران با عضویت در کانال تلگرامی صبح مشهد ( کلیک کنید )
پلیس در محل جنایت
پیرزن در خون کف آشپزخانه رها شده بود که پسرش از راه رسید و از طریق تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ و تایید وقوع قتل کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شدند و با بررسی شواهد و مدارک موجود و تحقیقات میدانی متوجه شدند که جوانی در آن روز دوبار به منزل پیرزن مراجعه کرده است و خیلی زود حمید دستگیر و با توجه به اظهارات ضد و نقیضش به اداره دهم منتقل شد و ظرف چند ساعت راز قتل پیرزن برملا شد و قبل از اینکه حمید بتواند طلاهای خون آلود را صرف پرداخت بدهی هایش بکند دستبند بر دستانش خورد و با سردی میله های زندان آشنا شد .

نظریه کارشناس
پیر زنی بیگناه به قتل رسید، جوانی مرتکب قتل شد و خانواده ای داغدار عزیزش و خانواده ای درگیر سرنوشت نامعلوم فرزندی که دست به جنایت زده است . همه و همه به خاطر بی احتیاطی در اعتماد به افراد و راه دادن آنها به زندگی شخصی!

پلیس همواره به شهروندان توصیه می کند از استفاده مستمر از طلا و جواهرات خودداری کنید زیرا این وضعیت شما را به هدفی باب دل مجرمان تبدیل می کند و افراد را وسوسه می کند تا با وارد آوردن صدمات فیزیکی به قربانی اشیا با ارزش همراه وی را تصاحب کنند.

سعی کنید در تربیت فرزندان خود حس همدلی را در آنان تقویت کنید تا بتوانند در موقعیت های مختلف ، خود را جای دیگران بگذارند و رنجی که در صورت ارتکاب جرم به قربانی وارد می کنند را درک کنند .

آموزش صحیح باورهای دینی و اخلاقی به فرزندان می تواند در زمان مواجهه با وسوسه هایی از این دست آنان را از انجام آنچه در باورهای مذهبی از آن با عنوان گناه یاد می شود بازدارد .

جوانانی که در شرایط کنونی در جامعه ما اندیشه یک شبه ره صد ساله رفتن را دارند و به این فکر می کنند که از هر راهی به سرعت به خواسته های اقتصادی خود برسند با دیدن سرنوشت حمید و افرادی با شرایط او به یاد داشته باشند بار کج هیچ گاه به منزل نمی رسد و در نهایت راز هر جنایتی فاش می شود و سرنوشت تلخی را برای قاتل رقم خواهد زد .

به خاطر داشته باشید ارتکاب جرائم جنایی یا مالی تنها دامن شما را نمی گیرد و سرنوشت تمام اعضای خانواده را از ابعاد مختلف از جمله حیثیتی تحت تاثیر قرار می دهد .هر زمان به فکر انجام کار اشتباهی افتادید
اول به تبعات قانونی و حیثیتی آن برای خود و خانواده اتان بیاندیشید و ببینید باز هم حاضر به انجامش هستید؟

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده − سیزده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن