زن مطلقه که به شیشه اعتیاد داشت پسر ۱۲ ساله همسایه را به بهانه تنظیم ماهواره به خانه اش کشاند و به او تجاوز کرد.
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا این پسر که با ادامه رابطه نامشروع و تجاوزهای زن افیونی همراه وی به مواد اعتیاد پیدا کرده بود به پلیس گفت:از روزی که به یاد دارم هیچوقت زندگی روی خوش به ما نشان نداد، به حاشیه نشین معروف بودیم، مادرم برای نگهداری ما همیشه در عذاب بود، دیگر تکیده بود، نای کار کردن نداشت؛ شکلی از پدرم به یاد ندارم، برای پیدا کردن کار از خانه بیرون زد اما دیگر برنگشت.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی معاونت اجتماعی پلیس کرمانشاه، پسر نوجوان که یاسر نام دارد افزود: از ۱۰ سالگی با نصب و تنظیم ماهواره برای همسایه ها زندگی می گذراندیم، پولی نبود؛ یعنی فقط از امروز تا فردا.
یکی از همسایه ها مدتی بود از شوهرش جدا شده بود حدود ۲۵ سالی داشت، یک روز خواست ماهواره برایش نصب کنم وقتی کارم تمام شد هنوز آنجا را ترک نکرده بودم که دیدم سحر پای برنامه مستهجن نشسته است، پیشنهاد رابطه داد؛ من هم که همیشه این گونه صحنه ها را می دیدم پیشنهاد شیطانی اش را پذیرفتم.
پسر نوجوان ادامه داد:او شیشه هم مصرف می کرد، تعارف کرد اما من از اسمش هم وحشت داشتم، فردای آنروز سحر تنظیم شبکه ها را بهانه کرد من هم که هنوز در حال و هوای دیروز بودم به سرعت خودم را رساندم؛ یک لحظه به آینده نگاه کردم، همه چیز مبهم و تاریک به نظرم آمد سحر متوجه شد همه حواسم پیش او نیست، پایپ دستم داد گفت که مشکلات را باید سوزاند و دود کرد.بعد از آنروز، هروئین را هم، او با من آشنا کرد.حدود شش ماهی گذشت سحر از محله ما رفت، هیچوقت فکر نمی کردم قول و قرارهایش هم مثل نشئگی دود، لحظه ای باشد، حتی خداحافظی هم نکرد.موادم را سحر جور می کرد، او که تنهایم گذاشت خماری به سراغم آمد، پرخاشگر و عصبی و دیوانه شده بودم، برای پول مواد، خودم را به در و دیوار می زدم، اثاثیه خانه را می شکستم تا مادر فلک زده ام از در و همسایه پولی جور می کرد.
یاسر افزود:چند ساعتی پس ارز کشیدن مواد خوب بودم اما در آن حال و روز نگاه و اشک ها و صورت رنجور مادرم عذابم می داد، پنج بار ترک کردم؛ اما وقتی می دیدم بعد از ترک هم، همه جا تاریک و ظلمات است دوباره شروع می کردم، انگاری یکی می گفت: آنقدر بکش تا بمیری…
وی گفت:چهار سال از اولین تجربه مصرف موادم می گذرد حالا ۱۶ ساله و معتاد به انواع مواد مخدر هستم و می خواهم به خاطر قولی که دختر عمه اش برای ازدواج به من داده، سلامتی ام را به دست آورم.
کجاش وحشتناک بود