تغییر و تحولات دنیای امروز و مشخصا گذر از سنت به مدرنیته در جوامع بشری باعث تغییرات اساسی در ساختار خانواده، روابط نقش اعضای خانواده شده است. افزایش تعداد زنان شاغل از مهمترین تغییرات زندگیهای امروزه است.
به گزارش صبح مشهد، فارغ از اینکه علت این روند افزایشی چه عواملی است، بهوضوح میتوان تاثیر آن را در چرخه روابط خانوادگی، تعامل بین اعضای خانواده و بهخصوص روابط زوجین مشاهده کرد. به همین منظور، به سراغ سید احمدرضا سلامتی، کارشناس آسیبهای اجتماعی، رفتیم تا درباره این موضوع مصاحبهای داشته باشیم.
قصه از کجا شروع شد؟
به جرئت میتوان گفت بسیاری از اختلافات زوجین ناشی از نداشتن درک و فهم درباره مسئله اشتغال زنان است. به نظر میرسد در بسیاری موارد، عدم هماهنگی و پذیرش درونی مردها نسبت به اشتغال همسرانشان علت بروز این مشکلات است.
اما مسئله مهمتری که نباید از آن غافل شد، بیاهمیتی و بیتوجهی زنان به وظایف دیگری مانند خانهداری و همسرداری است. انتظار زنان شاغل برای تغییر نقش و پذیرفتن نقشهای جدید از طرفی با وظایف مردانه همپوشانی دارد.
همچنین بخوانید: معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور؛ نمایشگاههای تخصصی فرصتی را فراهم میکند که بانوان مقداری عقب ماندگیها را جبران کنند
از طرف دیگر، با ترک نقش سنتی آنان یعنی خانهداری و همسرداری همراه است و تقابل این انتظار با انتظارات تازه شکل گرفته زنان شاغل، مهمترین مشکلات ارتباطی است که امروزه در کلینیکهای روانشناسی و مشاوره در ارتباط با این دسته از زوجین مطرح میشود.
سوالهای مهم
آیا شاغلبودن زن اساسا خوب و مفید است؟ آیا شاغلشدن زن دلیل قابل قبولی است برای انجامندادن وظایفی چون خانهداری و همسرداری؟ آیا علت اساسی مشکلات زوجین توانمندشدن زنان است؟ چه اندازه از علت اساسی بروز مشکلات مربوط به اشتغال زنان فرهنگی است و صرفا به کشور ما برمیگردد؟
چرا برخی زنان شاغل از زیر بار مسئولیت خود یعنی خانهداری و همسرداری شانه خالی میکنند؟ راهکارهای رفع یا تعدیل این مشکلات برای رسیدن به رابطهای آرامتر چیست؟ و بسیاری سوالات مشابه نیازمند پاسخهایی قانعکننده است که تلاش میشود در این فرصت به آنها پاسخ داده شود.
تاثیرپذیری از ویترین روابط زناشویی دیگر
بسیاری از زنان شاغل صرفا شکل صوری و اصطلاحا ویترین روابط زوجین دیگر را با زندگی زناشویی خود مقایسه کرده و با تاثیرپذیری از این شکل کاذب و نادرست، آن را بهعنوان الگویی وارد زندگی خود میکنند. برخی از این الگوهای ناکارآمد روابط زوجین، فرهنگ کارنکردن زن در منزل را ترویج میدهد.
خطای شناختی زنان شاغل
خطای شناختی با ارزشمندی اجتماعی و عزتنفس با خانهداری و همسرداری مغایرت دارد. برخی زنان وقتی اشتغال و حضور در گروههای اجتماعی بزرگتر از خانواده و استقلال مالی و روانی بیشتر را تجربه میکنند، دچار این خطای شناختی و فکری میشوند که عزت نفس ایجادشده بهدلیل اشتغال و توانمندی با خانهداری و ایفای نقشهای سنتی مغایر است.
همین تفکر نادرست باعث کاهش پذیرش نقشهای پیشین در آن ها میشود. البته کمارزششمردن خانهداری میتواند ناشی از آموزههای خانوادگی باشد که از طریق مشاهده رفتار پدر شاغل و مادر خانهدار و الگوبرداری از ایشان در دوران کودکی در خانوادههای ایرانی اتفاق افتاده است.
تغییر نگرش از خانهداری تا کارمندی
اشتغال باعث تغییر انتظارات روانی در برخی زنان شده است. همانطور که افزایش توانمندی در مقاطع و مدارک تحصیلی باعث افزایش و تغییر انتظارات بسیاری از تحصیلکردههای کشورمان درخصوص انتخابنکردن و تنندادن به بسیاری از مشاغل شده است،
این اتفاق بهگونهای دیگر برای برخی زنان شاغل رخ داده است. توانمندی زنان در پی اشتغال باعث افزایش و تغییر نگرش و سطح انتظار ایشان نسبت به ایفای وظایف سنتیشان مانند خانهداری میشود بهگونهای که دیگر خانهداری آنها را از نظر روانی راضی نمیکند و با جایگاه ایشان در تضاد است.
واقعیتهایی درباره خانمهای شاغل
باید به سه واقعیت اشاره کرد:
- بسیاری از زنان شاغل هستند و همچنان نسبت به انجام وظایف سنتی خود مانند خانهداری پذیرش دارند.
- باید بین پذیرش نقش خانهداری و فقدان وقت و توان کافی برای ایفای این نقش تفاوت قائل بود؛ به این معنی که ممکن است خانم شاغل باشد، پذیرش مسئولیت خانهداری هم داشته باشد اما وقت و توان لازم را برای ایفای نقشش نداشته باشد.
- ممکن است نپذیرفتن نقش خانهداری زن شخصیتی بوده یا به عوامل دیگری ربط داشته باشد و هیچ ارتباطی به اشتغالش نداشته باشد. بهعبارتدیگر، ممکن است اگر زن شاغل هم نباشد، پذیرای این نقش نباشد.
لجبازی ممنوع!
با فرض اینکه زن شاغل است و بهدلیل اشتغال پذیرای نقش خانهداری یا سایر نقشهای خود نیست، بنابر تجربیات آقای سلامتی میتوان به دلایل زیر بهعنوان علت این مسئله اشاره کرد:
مهمترین علت، کاهش صمیمیت زوجین است. این مسئله میتواند بهدلیل اشتغال زن و تقابلهای مکرر او با همسرش باشد. معمولا در این موارد، زوجین به جای رفتار مسالمتآمیز و استفاده از تکنیک حل مسئله، تقابل، لجبازی و شیوههای ناکارآمد حل مشکل را انتخاب میکنند.
تداوم و استمرار این لجبازیها باعث میشود زن از انجامندادن وظیفه خانهداری بهعنوان یک راهکار لجبازانه یا تقابلی استفاده کند. خطر اساسی در این مسئله زمانی است که این لجبازیها طولانی شود و بهتدریج سردی و بیتفاوتی نسبت به ایفای نقشهای زناشویی جایگزین لجبازی شود.
دراینصورت، رابطه بین زن و شوهر به سمت جدایی و طلاق عاطفی پیش میرود.
همچنین بخوانید: دلایل طلاق عاطفی زوجها چیست؟!
من خانهدار نیستم
علت دیگر می تواند این باشد که مرد زن را بهعنوان شخص شاغل نمیپذیرد. زمانیکه مرد پذیرای مسئولیت جدید زن یعنی اشتغال او و ایفای نقشش در تامین بخشی از کارکرد اقتصادی خانواده نیست، زن تمایلی برای ایفای نقش خانهداری خود ندارد.
وابستگی اقتصادی مرد به زن
بسیاری از زنان شاغل درحالی به شغل خارج از منزل مشغولاند که همسرشان برای تامین نیازمندیهای زندگی به درآمد آن ها وابسته است و از طرفی زن تعهد و تقوای لازم را برای رابطهاش به همسر ندارد، دراینصورت از وابستگی مرد به درآمدش سوءاستفاده کرده و نسبت به انجام وظیفه خانهداری اهمال و سستی دارد.
سبک زندگی اروپایی
تاثیرپذیری از تحولات جهانی، مقایسه سبکهای زندگی ایرانی – اسلامی با سبکهای اروپایی و غربی و تمایل زنان شاغل برای الگوپذیری از این سبکها نیز از مهمترین دلایل نپذیرفتن نقش خانهداری است.
این درحالی است که تحقیقات خانواده در کشورهای غربی و اروپایی نشان میدهد هرگاه زنان و مردان نسبت به ایفای نقشهای زنانه و مردانه خود در خانواده پذیرش بیشتری داشته باشند، موفقیت ارتباطی و استحکام خانوادگی بیشتری را تجربه می کنند.
شغلهایی با مدت طولانی
در برخی موارد، زنان به کاری مشغولاند که مدت طولانی از وقتشان را پر میکند، بهگونهای که زمانی برای ایفای نقشهای خانهداری خود ندارند و این مسئله بهمرور باعث کاهش رغبت ایشان در انجام و پذیرش این نقش میشود.
شغلهای تنشزا
اشتغال زنان در شغلهای پراسترس و با فرسودگی بالا نیز یکی از مهمترین دلایل روانشناختی کاهش پذیرش نقش خانهداری خانمهاست. استرس و فشار کاری باعث فرسودگی و کسالت روانی شده که این امر مانع سرزندگی کافی برای انجام وظایف خانهداری میشود. اگر این مسئله ادامهدار شود، بهتدریج باعث نارضایتی بین زوجین شده و سردی رابطه را رقم میزند.
تعامل و ارتباط سازنده
حال این سوال مطرح میشود: آیا میتوان بهعنوان یک زن شاغل، پذیرش بالایی نسبت به وظایف سنتیمان داشته باشیم و بهخوبی آنها را انجام دهیم؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: این هم یکی از مسائل مهم زندگی است که میتوان با تدبیر آن را مدیریت کرد. رفع این مشکل مانند سایر مشکلات زندگی زناشویی به میزان تعامل و ارتباط سازنده بین زوجین بستگی دارد. پیشنهاد میشود زنان شاغل نسبت به راهکارهای زیر دقت نظر داشته باشند:
واقعیت ساختار و امکانات ما بهعنوان انسان این است که هیچ ابزاری برای برقراری رابطه غیر از گفتوگوی دوطرفه و زبان نداریم. بنابراین بهترین روش برای رفع موانع و مشکلات ناشی از اشتغال و درعینحال رسیدگی به مسائل خانه در فضایی توأم با گفتوگو امکانپذیر است.
راهکارها
- از شغلهای پراسترس و دارای ساعات کاری زیاد دوری کنید و برنامهریزی و مدیریت زمان داشته باشید. در بسیاری از مواقع با مدیریت درست و برنامهریزی میتوان هم به امورات شغلی پرداخت هم وظایف خانهداری را انجام داد.
- انجام کارهای خانه را بهعنوان وظیفه همسرتان تلقی نکنید اما از ایشان طلب کمک و همکاری کنید.
- درخصوص هزینهکردن درآمدتان با همسرتان مشورت کنید تا از نارضایتیاش جلوگیری کنید.
- تلاش کنید از القای این احساس که شما ممکن است جایگاه مردانهای در منزل داشته باشید، جلوگیری کنید. رفتارهای زنانه و ظریف که شایسته یک خانم است را همواره حفظ کنید.
- سلسلهمراتب جایگاه همسرتان را در منزل رعایت کنید. بنابه تجربه، بسیاری از مردان نسبت به این موضوع که با اشتغال همسرشان احساس میکنند او رفتارها و مناسبات زنانهاش را از دست داده است، ابراز ناراحتی و نارضایتی میکنند.
- درهرصورت، زنان باید به این نکته توجه کنند که وظیفه اصلی آنها خانهداری است و قبل از ایفای هر نقشی آنها مدیر خانهاند. همانطورکه وظیفه اصلی مردان کسب درآمد و معیشت و رفع نیازهای اقتصادی است.
بنابراین، به همان دلیلی که اگر مردی در خانه بماند و نسبت به انجام وظیفهاش کوتاهی کند، مورد سرزنش قرار میگیرد، خانمی هم که وظایف خانهداریش را انجام ندهد، سرزنش میشود و از او هیچ عذری پذیرفته نخواهد بود.