هزارپا خیلی تند با موقعیت زن برخورد میکند که می تواند واکنش جامعه زنان را به دنبال داشته باشد.
نمایش و نشست خبری تحلیل و بررسی محتوایی فیلم سینمایی هزارپا ساخته ابوالحسن داوودی در سینما گلشن مجموعه آرمیتاژ مشهد برگزار شد. به گزارش صبح مشهد، یک جامعه شناس، اظهار کرد: فیلمنامه «هزارپا» خیلی ضعف دارد و پر از داستانک است. فیلم هزارپا خیلی تند با موقعیت زن برخورد میکند و نقش سارا بهرامی، «خانم عباسی» در هزارپا بعد از مدتی تبدیل به یک موجود ابله میشود که فقط دنبال شوهر و ازدواج است. هر فیلمی درهر سالی که ساخته میشود، محصول آن سال است و محصول ۳۰ سال قبلش نیست و من متعجم که فعالان حقوق زنان چرا جبههای جدی در مقابل این فیلم نگرفتهاند.
دکتر مجید فولادیان ادامه داد: از سال ۵۷ تا ۶۴ اوج همبستگی جامعه ایران است و خیلی هم خاص است که بعد کمرنگ میشود؛ یعنی این دوره یک ویژگیهای دارد که انسانها با هم هستند، احساس یگانگی میکنند، احساس یکدست بودن و با هم بودن را دارند و بعد هم رنگ میبازد و روبه افول میگذارد و تا اکنون که کاهش پیدا میکند. نکته بعدی اینکه تحولات جامعه ایران از سال ۵۷ تا الان خیلی سریع بود و رشد تحولات بسیار شتابان است و وقتی ۴۰ سال را رصد میکنیم، متوجه میشویم که ۴۰ سال با شدت رد میشود و در حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی تحول اتفاق میافتد و شکل جامعه تغییر میکند و برای همین است که این فضا، به فضای نوستالوژیک تبدیل میشود و علت هم این است که با هر دورهای متفاوت است.
این جامعهشناس تصریح کرد: جامعه ما جامعهای است که به سرعت متحول میشود و تحولات اجتماعی آن، بقیه تحولات را رقم میزند . تحول اصلی در حوزه اجتماعی اتفاق میافتد و بعد خودش را به شکل عمیقی در حوزه سیاسی و اقتصادی هم نشان خواهد داد و زمان میبرد. با توجه به اتفاقات قبلی به نظر من این اتفاق خواهد افتاد و امروز هم روزگاری نخواهد بود که برقرار باشد و تغییرپذیر است.
فولادیان خاطرنشان کرد: اگر اینها را بپذیریم، وقتی برمیگردیم به دهه ۶۰، غیر از آن خوبیهایی که دهه ۶۰ دارد، در جامعهای که خیلی احساس باهم بودن را داشتند، یک اتفاق دیگر میافتد. این جامعه فضایی را ایجاد میکند، یعنی مردم در یک فضای فرهنگی و اتمسفر فرهنگی خاص تنفس میکنند که زمینه ریاکاری را هم آنجا فراهم میکند و به نظر من ریاکاری در جامعه ما از همین بسترهای اوایل دهه ۶۰ شکل میگیرد و اگر رگههایی از آن هنوز در جامعه ما هست، مربوط به همان زمان و فضای ایدئولوژیک آن زمان است.
وی افزود: ریاکاری یک امر اجتماعی است؛ یعنی فضای اجتماعی یک فرصتی به ما میدهد که ریاکاری در آن باب میشود و این فضایی است که هم نهنگ عنبر از آن استفاده میکند و هم آقای داوودی در هزارپا ازآن استفاده میکند و میخواهد این را پررنگ کند و فضای ریاکاری به نسبت خلوص اجتماعیای که در آن زمان وجود داشته، یک موقعیتی ایجاد میکند که میتواند این موقعیت طنز و کمدی باشد.
این جامعهشناس اضافه کرد: این فیلم خیلی جاها رها شده مانند پرداختنش به قضیه منافقین که ممکن است فقط برای گرفتن مجوز باشد. خانم دکتر در این فیلم میخواهد بگوید که به جبهه و جنگ اعتقاد دارد؛ در حالی که کسانی که با تیپهای دهه ۶۰ آشنایند، مدل موها و حرف زدن و… مربوط به یک آدم معتقد و جبهه و جنگ نیست؛ چون آن زمان ظاهرها با باطنها خیلی هماهنگ بود.
فولادیان عنوان کرد: خندیدن به مشکلات، استراتژیای برای تخلیه کردن است و جکهایی که هر جامعهای ساخته میشود، نشاندهنده وضعیت اجتماعی آن جامعه است و چون خیلی این مسائل جامعه ما دردناک است، ما میخندیم تا مسائل را سهل و آسان کنیم و ما در دهه ۶۰ به مسائل ۶۰ نمیخندیدیم ولی الان به مسائل۹۰ میخندیم؛ چون جامعه نگاهش به دنیا و جهان تغییر کرده است.
وی ادامه داد: جامعهای که با بحرانهای مختلف مواجه میشود، نسبت به آن بیتفاوت میشود و چون ما نمیتوانیم برای همه این مسائل غصه بخوریم، برای آن جک میسازیم و میخندیم.
این جامعهشناس افزود: اگر پرفروشترین فیلمهای ایران را از قبل انقلاب تاکنون مقایسه کنیم، متوجه میشویم که هر دورهای که فیلم کمدی پرفروش بوده، حتما یک مشکلی وجود داشته است؛ چون افراد فقط برای خنده میروند و نه اینکه کمدی عمیق اجتماعی ببینند.
تقابلهای دوگانه در فیلمهای کمدی عامل ایجاد خنده است
یک منتقد سینما هم گفت: تقابلهای دوگانه در فیلمهای کمدیای مانند «هزارپا» الگوی مهمی است که خنده ایجاد میکند و عملا مغز مخاطبان این کار را انجام میدهد که در گذشته چه بوده و اکنون چطور است.
مهدی رضایی اظهار کرد: ما این فیلم را بهانهای کردیم برای یکسری جریاناتی که اکنون در سینمای ما اتفاق میافتد؛ کمدیهایی که اخیرا با دستمایه قرار دادن دهه ۶۰ ساخته میشود. ما به نوعی می خواهیم این فیلم را بهانهای بکنیم برای آسیبشناسی یک مدل از فیلمهای کمدیای که خیلی پرفروش هستند و از تماشاچی خنده را میگیرند.
وی ادامه داد: این مسئله خیلی جالب است که در دهه ۹۰ آرام آرام، دهه ۶۰ جنبه نوستالوژیک خودش را پیدا کرد؛ خود پخش کارتنها در تلویزیون تا صحبت در مورد این دهه در شبکههای اجتماعی، صحبت مسئولین در مورد اینها و بعد ساخته شدن یک تعداد فیلم در دهه ۹۰ نشاندهنده این موضوع است.
این منتقد سینما تصریح کرد: در دهه ۶۰ فیلمهای کمدی به شدت کم بودند ولی جالب است که در دهه۶۰ تعداد مخاطبان سینما زیاد بوده و در هیچ دههای مانند دهه ۶۰ مخاطب به سینما نمیرفته که البته دلایل خاصی هم داشته، اینکه آن موقع فقط شبکه یک و دو بوده، محدودیت بوده و هم تفریحات کم بوده است؛ اما اکنون آن وضعیت نسبت به دهه ۶۰ آرام آرام افت کرده است.
رضایی خاطرنشان کرد: در دهه ۶۰ فیلمهایی که ساخته میشد به خاطر شرایط جنگ و شرایط خاص، فیلمهایی با لحنهای جدی، شاید تلخ و … بوده است و اکنون جالب است که در دهه ۹۰ خوانش جدیدی از دهه ۶۰ اتفاق میافتد و این عدد ۳۰ خیلی جالب است؛ یعنی در ۳۰ سالگی به آن انسانهایی که در آن دهه زندگی میکردند، دوباره برمیگردیم و رجعت به دهه ۶۰ را داریم و شاید در جامعهشناسی عدد ۳۰ یک دلیلی داشته باشد.
وی در خصوص جنس کمدیهای پرفروش افزود: در سالهای اخیر کمدیهایی در ایران پرفروش بودند که از این فرمول استفاده کردند؛ یکی کار کردن با خط قرمزها است. زمانی که این خط قرمزها پررنگ است یعنی آدمها بر آن تاکید دارند. اگر فیلمسازی بتواند از این خط قرمزها حرکت کند، یکی از تضمینهای فروشش است و ما نمونههای زیادی هم داریم که این را تایید میکند و «مارمولک» از آن دسته فیلمهایی بود که فروش خیلی خوبی داشت و رکورد جالبی داشت که همان فرمول بعدها در فیلمهای دیگراستفاده میشود؛ حتی «اخراجیها» هم از همین فرمول استفاده میکند و این همیشه در سینمای ایران جواب داده است؛ منتها این فرمول تا زمانی پاسخ میدهد که خط قرمزها، خط قرمز بمانند؛ البته این مدل فیلمها تاریخ مصرف دارد و فقط آدمهایی میتوانند با این فیلمها بخندند که خط قرمزها را بدانند.
این منتقد سینما اضافه کرد: یک فرمول دیگر این است که کمدی بسازیم براساس شخصیتهایی که توانایی خاص خنداندن دارند که اکبر عبدی و رضا عطاران نمونههایی از آن هستند. استفاده از شوخیهای جنسی هم گاهی اوقات چاشنی میشود؛ اما در سال ۹۰ دو الگوی جدید به سینمای کمدی اضافه شده است؛ یکی شوخی با دهه ۶۰ است و یکی ساختن کمدی در خارج از کشور که نمونههای آن «تگزاس» و «مصادره» است و یا حتی فیلم خود عطاران که به جشنواره کن میرود. اینها نمونههاییاند که از این الگوی جدید استفاده میکنند.
رضایی عنوان کرد: در فیلم نهنگ عنبر خیلی با شمایل دهه ۶۰ کار میشود؛ نوع لباس پوشیدن، خانهها و ماشینها نشاندهنده این مسئله است. اصولا این موارد در موقعیتهای دوتایی موفق به خنداندن میشوند؛ موقعیت دوتایی یعنی اینکه ما ماشین آن زمان را با ماشین این زمان در کنار هم میبینیم. این تقابل در این فیلم به این شکل است که از پای مصنوعی استفاده میشود؛ یعنی پای مصنوعی به یک مفهوم میتواند جانباز باشد و به یک مفهوم دیگر میتواند کسی باشد که دارای معلولیت است و اینها وقتی با هم مقایسه میشوند، میتوانند تولید خنده کنند.
وی با بیان اینکه در این فیلم دهه ۶۰ بهانه است، گفت: اصطلاحاتی در این فیلم استفاده میشود که مربوط به انسانهای دهه ۶۰ نیست و آنها از این اصطلاحات استفاده نمیکردند. اینها را وقتی در دهه ۶۰ استفاده میکنیم، دوباره ما میخندیم؛ چون یک کد دهه۸۰ و ۹۰ را با دهه ۶۰ ترکیب کرده است و خلاقیت آن این است که دهه ۹۰ را با دهه ۶۰ ترکیب کرده و آنچه در این فیلم بیشتر دیده میشود، این است که مسائل دهه ۹۰ با موقعیتها و اطلاعات جدیدی که انسانهای آن موقع، آن را تجربه نکرده بودند، پیوند داده میشود و موقعیتهای خندهدار ایجاد میکند.
این منتقد سینما اظهار کرد: فیلم هزارپا، فیلم عمیقی نیست و سوال است که چطور میشود چنین فیلمهایی پرفروش میشود؟ این مسئله برمیگردد به شرایط اجتماعی و ممکن است همین فیلم در شرایط دیگری پرفروش نباشد.
رضایی افزود: ما نباید به هنر و هنرمند به عنوان متولی نگاه کنیم؛ چون قدرت این افراد در این حوزه بسیار کم است و تحت فشارند.
وی در خصوص شوخیهای جنسی تصریح کرد: خود ابوالحسن داوودی میگوید که شما در جامعه هزاران برابر از این شوخیها را میبینید و میشنوید، چرا در فیلم من و فیلمهای دیگر این چنین حساسیت پیدا میکنید که البته به نظر من این فیلم به فیلمهایی که شوخیهای جنسی را به صورت کاملا خارج از حد نشان میدهند، ترجیح دارد.
وی با تاکید بر اینکه این فیلم از یکسری الگوهای کلیشهای استفاده میکند، اضافه کرد: این فیلم از الگوهایی که در فیلمهای قبلی بوده، استفاده کرده و حتی رضا عطاران هم یک الگوی رایج تست شده است که قبلا جوابگو بوده است و در این مواقع فیلمنامههای خوب است که میتواند کمک کند تا رضا عطاران روبه جلو باشد و چون خود عطاران هم از آن دست بازیگرانی است که خودش بداهه اضافه میکند و جواد عزتی هم همین قابلیت را دارد، این دو در کنار هم، انتخاب درستی بودهاند.
رضایی عنوان کرد: در مورد داستانگویی یک اشتباهی که وجود دارد این است که این فیلمم دو نوع خط روایی را با یکدیگرجلو برده است. مدل صحبت کردن سارا بهرامی هم به گونهای است که از فیلم ایتالیا ایتالیا گرفته شده است و به دهه ۶۰ نمیخورد و چون جایزه جشنواره فجررا هم گرفته، انتخاب شده است. این مدل از سینما خیلی محافظهکار است و خلاقیتها در آن هم کم میشود؛ چون همه اینها به این دلیل است که نکند این فیلم فروش نداشته باشد.