امام حسین(ع) بعد از درخواست بیعت از ایشان از مدینه به مکه و بعد از آنجا به سمت کوفه حرکت نمود و در کربلا از حرکت بازداشته شد. اینکه هدف امام از طی این مسیر و به عبارتی دیگر هدف درجه دوم و تاکتیک امام چه بود، موضوعی است که مورد اختلاف بوده و بحث اصلی این کتاب را تشکیل می دهد.
به گزارش صبح مشهد به نقل از خبرگزاری رضوی دوازدهمین نشست جمعه های پردیس کتاب با نقد و بررسی کتاب عاشورا شناسی-پژوهشی درباره هدف امام حسین(ع)- با حضور محمد اسفندیاری نویسنده کتاب و دکتر محمد باغستانی عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار گردید.
محمد اسفندیاری در ابتدای این نشست با بیان اینکه هدف حرکت امام حسین(ع) یکی از مهمترین، پیچیده ترین و در عین حال اختلافی ترین بحثها در شناخت عاشوراست که دیدگاهها در این زمینه با هم ۱۸۰ درجه اختلاف دارند و به همین دلیل هم بسیاری از نویسندگان و محققین در بررسی عاشورا از کنار آن عبور کرده اند. افزود: در بحث از اهداف کلی امام که همان احقاق حق، احیای سنت ، امر به معروف و نهی از منکر است هیچ اختلافی وجود نداشته و حتی اهل تسنن هم با شیعیان در این موضوع هم عقیده هستند؛ با این تفاوت که آنها سنت عزاداری ندارند. لذا این اهداف کلی مدنظر ما نیست.
وی ادامه داد: امام حسین(ع) بعد از درخواست بیعت از ایشان از مدینه به مکه و بعد از آنجا به سمت کوفه حرکت نمود و در کربلا از حرکت بازداشته شد. اینکه هدف امام از طی این مسیر و به عبارتی دیگر هدف درجه دوم و تاکتیک امام چه بود، موضوعی است که مورد اختلاف بوده و بحث اصلی این کتاب را تشکیل می دهد.
نویسنده کتاب عاشوراشناسی در ادامه با بیان اینکه سعی نموده است تمامی نظریات موجود در این حوزه را مورد بررسی قرار دهد ادامه داد: من به ۷ نظریه اصلی رسیدم که عبارتند از: امتناع از بیعت یا دفاع، حکومت- شهادت، شهادت عرفانی، شهادت تکلیفی، شهادت فدیه ای ، شهادت سیاسی و تشکیل حکومت. نظریه اول معتقد است که امام هدفی جز امتناع از بیعت نداشت لذا حرکت امام حماسه، قیام یا نهضت نبوده است. نظریه دوم بر این باور است که امام در ابتدا قصد تشکیل حکومت داشت و بعد هنگامی که دید بدون یاور مانده است به سمت شهادت حرکت کرد. نظریه سوم معتقد است که امام به کربلا رفت تا به لقاءالله و درجات معنوی برسد که سیدبن طاووس چنین دیدگاهی داشته و حتی معتقد است اگر دستور دین نبود ما باید شهادت امام شادی میکردیم نه عزاداری. دیدگاه چهارم رویکردی است که می گوید امام رفت به شهادت برسد چون تکلیف الهی بود و دلیل آن را هم ما نمی دانیم. رویکرد پنجم مشابه اندیشه شهادت عرفانی است با این تفاوت که امام به شهادت رسید تا مردم و جامعه را به لقاءالله و درجات معنوی رهنمون گردد.
اسفندیاری نظریه ششم یعنی شهادت سیاسی را پرطرفدارترین نظریه در حال حاضر دانست که از عمر آن ۱۵۰ سال بیشتر نگذشته و اکنون هم روحانیون و هم روشنفکران، هم سنت گرایان و هم اصلاح طلبان بر اساس این رویکرد حرکت امام را تبیین می کنند. بر اساس این دیدگاه هدف امام زیر سوال بردن مشروعیت حکومت اموی بود اما با نبود عِدّه و عُدّه کافی مواجه گردید. بسیاری از متفکرین از سید محسن امین تا شریعتی و مطهری در چارچوب این دیدگاه قرار دارند. هرچند شریعتی بیش از همه در تئوریزه کردن این دیدگاه در جامعه نقش ایفا نمود. شریعتی حرکت امام را اینگونه تبیین نمود که امام قصد اصلاح حکومت را داشت اما به دلیل نداشتن یار و یاور، تصمیم گرفت که به شهادت برسد تا نقاب از چهره دشمن بردارد.
این اسلام پژوه و تاریخ پژوه سپس به تشریح نظریه هفتم پرداخت و گفت: نظریه تشکیل حکومت هرچند طرفداران اندکی دارد اما اصلی ترین رقیب دیدگاه شهادت سیاسی است. صاحبان این نظریه می گویند امام ۴ مرحله داشت و در هر مرحله یک هدف را دنبال کرده است. مرحله اول هنگامی بود که در مدینه از امام بعیت خواسته و امام به سمت مکه حرکت کردند که هدف امام در این مرحله امتناع از بیعت و دفاع بود. مرحله دوم زمانی است که نامه دعوت از کوفه برای امام می آید و امام به سمت آنجا حرکت می کند و هدف امام در این مرحله تشکیل حکومت بوده است. در مرحله سوم امام با سپاه حر برخورد کرده و از ادامه سفر باز داشته میشود و هدف از این مرحله جلوگیری از جنگ بود و در مرحله چهارم که جنگ حتمی شده و امام با هدف مقاومت و دفاع با دشمن خود می جنگد. بر این اساس در این نظریه از مسئله شهادت نامی برده نمی شود.
اسفندیاری در بخش پایانی سخنان خود به مرحله سوم پرداخت و بیان داشت: زمانی که امام با حر برخورد کرد حر از امام پرسید که چرا به اینجا آمدی؟ امام خورجین نامه ها را به او نشان داد. که این خورجین، صندوق آرا و نامه ها، رای به امام بود و به قول مرحوم بازرگان قیام امام حسین(ع) صد در صد دموکراتیک و مردمی بوده است. اما حر گفت من و لشکریانم به شما نامه ننوشتیم. در اینجا امام ۸ بار می خواهد بازگردد که حر مانع شده و ایشان را تا کربلا دلالت و همراهی می کند. تا آنجا به سپاه عمر سعد می رسند. آنجا امام عمر را به مذاکره کشانده و ۳ یا ۴ مرتبه دو نفره با هم مذاکره می کنند. امام دراین گفت و گوها چند پیشنهاد می دهد. اول آنکه برگردد به مدینه و دوم به یکی از شهرهای مرزی برود و سوم اینکه به هر شهری که آنها بگویند برود. بر اساس این مذاکرات عمر سعد به ابن زیاد نامه نوشت که کار با مسالمت به اتمام رسید. اما شمر در آنجا دخالت کرده و به ابن زیاد گفت که اینها را رها نکن که در چنگ ما هستند و واقعه عاشورا رقم خورد. از این جهت باید در واقعه عاشورا شقی ترین افراد را ابتدا شمر، بعد ابن زیاد و بعد یزید دانست.
در ادامه این نشست دکتر باغستانی ضمن تحسین اثر به دلیل دشوار بودن انجام چنین تحقیقات تاریخی و از سویی دیگر به دلیل علمی بودن و رعایت بیطرفی در تحقیق، به نقد کتاب پرداخت. عدم توجه به تحقیقات پیشینی که به بررسی دیدگاه های موجود در واقعه عاشورا پرداخته اند، استناد به منابع حدیثی بیش از استناد به منابع تاریخی، لزوم منبع شناسی تاریخی و پرداختن به نسبت میان تاریخ و کلام از جمله مهمترین نقدهای دکتر باغستانی به کتاب عاشوراشناسی بود.