این روزها شور عجیبی در شهر مشهد بر پاست همه محلات مشهد آماده اند برای خدمت بی منت به زائرانی که می آیند تا در شهر غریب الغربا میهمان شوند و بیت العباس در منطقه ۴ نیز یکی از آن مکان هایی است که اماده میزبانی از زوارالرضاست.
به گزارش صبح مشهد، امروز هم قرار است به مکتبی دیگر بروم. مکتبی در کوچه پس کوچه یکی از محروم ترین مناطق این شهر بیت العباس در خیابان شهید بابانظر مشهد.
گفته اند مردم محله مقداری ظروف یک بار مصرف آماده کرده اند و تعدادی آهو.
راستش ته دلم مردد می شوم که چگونه گزارش را تهیه کنم؟ مگر از تعدادی ظرف یک بار مصرف می شود سوژه پیدا کرد ؟ آهو ها را هم قبلا گرفته ام و کاملا تکراری است.
هوا به شدت سرد است. اگر مسئولیتی که برای نمایش خدمت مردم شهر مشهد به زائران پیاده رضوی بر دوش گرفته ام نبود به هیچ وجه حاضر نبودم حتی یک قدم از در منزل بیرون بروم؛ در طول راه تمام فکر و ذهنم پیش سوالاتی است که میخواهم بپرسم تا شاید بتوانم این گزارش را به شکل خوبی جمع کنم.
بالاخره به بیت العباس می رسم.چقدر شلوغ است! اولین جایی که طی این چند روز سر زده ام و این همه شلوغ بوده.
وارد که می شوم چند نکته توجهم را به خود جلب می کند اول ازدحام جمعیت حاضر در مکتب و بعد آن صدای سینه زنی و مداحی بانوان ، بعد هم بوی خوش آش رشته ای که در این هوای سرد بدجور به دل آدم می نشیند.
چراغ ها را برای سینه زنی خاموش کرده اند هاج و واج دنبال خانمی می گردم که مسئول این مکتب است که ناگهان خانم مهربانی به سمتم می آید و خود را قاسم زاده و مسئول مکتب معرفی می کند.
می گوید باید منتظر شوم تا مجلس عزاداری تمام شود و بعد از آن هم با چای و خرما پذیرایی می شوم. حتی پذیرایی شان هم با بقیه فرق دارد.
مراسم عزاداری تمام می شود و عده ای به خانه هایشان باز می گردند بچه ها در گوشه ای می نشینند و مشغول حاضر کردن آهو ها می شوند و بزرگترها میل بافتنی دست می گیرند و پیشانی بند می بافند و من به این فکر می کنم که چه تقسیم کار جالب و عادلانه ای اتفاق افتاده است؛ اصلا یادم می رود که اینجا قرار بوده ظرف یک بار مصرف حاضر شود نه پیشانی بند و مواد غذایی! چون در کنار ظروف مقداری مواد غذایی و مصرفی مثل چای و قند، دستمال کاغذی، شکر و .. نیز دیده می شود .
به سراغ بی بی زهره قاسم زاده می روم برای یافتن پاسخ همه سوال هایم .
او می گوید: ۱۵ نفر از اعضای بیت العباس داوطلبانه به چادرهای برون شهری اعزام شده اند و در آنجا خدماتی همچون آشپزی ، پخت نان، ماساژ درمانی، انتظامات، آرایش و پیرایش و… ارائه می دهند و با نیازسنجی هایی که انجام داده و به ما اعلام کرده اند تصمیم گرفتیم در حد وسع خود مواد غذایی جمع آوری کنیم و پیشانی بند هایی برای زائران ببافیم به همین دلیل خانم ها مقداری پول روی هم گذاشتند تا ۱۲۰ عدد پیشانی بند آماده شود و حدود ۸۰ آهو نیز دخترانمان می دوزند.
او می گوید: وقتی بیت العباس تاسیس شد به فکر ایجاد محله ای آباد با مردم متحد بودم و خدارا شکر می کنم که اکنون آن اتفاق افتاده است اگر چه این منطقه از نظر اقتصادی کم برخوردار است اما بیشترین سطح آگاهی و همدلی را دارند و همین آگاهی از ارتکاب جرائم نیز پیشگیری کرده است و میزان جرائمی همچون سرقت و اخفای مال مسروقه در این محلات کاهش چشم گیری داشته است او می گوید: حتی آمادگی اسکان زائران را هم داریم و می توانیم تا ۱۵۰ نفر را به مدت یک الی پنج شب اسکان دهیم.
او ادامه می دهد: خدمت رسانی صحیح و به موقع وظیفه تمام ماست وقتی مهمان به خانه می آید سعی می کنیم بهترین پذیرایی را برای وی انجام دهیم و چه مهمانی مهم تر از زائر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام؟
مصاحبه تمام می شود و می خواهم خدا حافظی کرده و برگردم که خانم قاسم زاده به خادم مکتب اشاره می کند و ظرفی آش رشته برایم آماده می کنند تا با خود ببرم و می گوید این نذر هفتگی بانوان ماست.
و من به چشم میبینم مهربانی هنوز هم جاری است