نویسنده : محمد سعید احدیان
رای آوردن ترامپ یک نگرانی و چند امید ایجاد کرده است اما به نظر می رسد احتمال اینکه درمجموع انتخاب ترامپ برای ما گزینه بهتری از کلینتون محسوب شود، بیشتر است.
نگرانی اصلی در ایران از رای آوردن ترامپ، موضع وی مبنی بر لغو برجام است گرچه به نظر می رسد از لحاظ شخصیت شناسی باید منتظر بود ترامپ بسیاری از حرف های انتخاباتی اش را به فراموشی بسپارد اما قدرت گرفتن بیشتر جمهوری خواهان درمجلس نمایندگان آمریکا که قبلا بر کنارگذاشتن برجام تصریح کرده بودند، احتمال لغو برجام توسط آمریکا را بیشتر می کند اما تصمیم ترامپ و جمهوری خواهان در این باره ذیل یک مسئله کلی تری قرار دارد که با درنظر گرفتن آن مسئله در هر حالت اگر شرایط بهتری از الان برای ما ایجاد نشود، به نتایج خیلی بدتری نخواهیم رسید.
اکنون مهمترین سوال جامعه جهانی از شرایط پساترامپ این است که رابطه آمریکا با دیگران و به طور خاص با اروپایی ها چه خواهد شد؟ تصویری که ترامپ از خود در تبلیغات انتخاباتی ایجاد کرده باعث شده است اروپا با نگرانی و بدبینی مواضع آمریکا را رصد کند و در نتیجه اروپا با رفتارهای یک جانبه گرایانه آمریکا منتظر جدا کردن خط خود است و احتمالا با اولین رفتارهای غیرهمگرایانه حاکمیت جدید آمریکا، برای حفظ منافع خود و تنظیم حاکمیت آمریکا، رفتاری مستقل را در پیش خواهد گرفت.
هنوز مشخص نیست که ترامپ بخواهد سیاست واگرایی از اروپا را در پیش بگیرد چرا که همگرایی ایجاد شده بین این دو بلوک قدرت توسط اوباما مخصوصا در شرایطی که رقیب سنتی غرب یعنی روسیه، در حال احیای خود است، منافع زیادی برای آمریکا دارد؛ به عبارت دیگر اگر حاکمیت جدید آمریکا بخواهد منافع کلان ملی کشورش را در نظر بگیرد، نباید سیاست واگرایی با اروپا را در پیش بگیرد، در این صورت برجام به عنوان مهمترین دستاورد همگرایی جبهه غرب باید توسط آمریکا حفظ شود، چرا که در غیر این صورت ضربه ای تمام کننده به سیاست حفظ همگرایی محسوب می شود.
احتمال دوم یعنی لغو برجام نیز گرچه کار را از نظر دیپلماسی برای ما سخت می کند و حتی ممکن است در کوتاه مدت دچار لطماتی جدی بشویم اما در میان مدت (نه بلند مدت) به دلیل اینکه نشان دهنده انتخاب سیاست واگرایی با اروپا توسط ترامپ محسوب می شود، مقدمه ای خواهد بود برای شکاف عملی در بلوک غرب که در بلند مدت منافع استراتژیک غیرقابل محاسبه ای برای ما خواهد داشت و در میان مدت نیز ، باعث همراهی نکردن اروپا با بازگشت کامل تحریم ها و در نتیجه از بین رفتن ساختار تحریم ها علیه ایران می شود چرا که فراموش نکنیم موثر بودن تحریم های موجود علیه ایران نتیجه اجماع اروپا و آمریکا در تحریم ایران بود و این مسئله صرفا نتیجه فشار حقوقی و مالی آمریکا نبود. بنابراین در صورت لغو برجام توسط آمریکا، با توجه به رعایت تمام تعهدات توسط ایران، آمریکا به عنوان کشوری غیرقابل اعتماد و بی تعهد به پیمان های بین المللی، نخواهد توانست میدان دار اقدام کاملی همانند گذشته علیه ایران شود و حتی ایران این فرصت تاریخی را خواهد داشت که با تعامل جدی با بقیه کشورهای ۱+۵در قبال دادن برخی تعهدات هسته ای (که برای اروپا اهمیت زیادی دارد) و چه بسا شاید مذاکره بر سر منافع مشترک در مسائل منطقه، به جمع بندی جدیدی (البته طبیعتا با شرایطی بسیار بهتر از قبل) برسد.
همچنین این گمانه به طور جدی وجود دارد که در مدت چند ماهی که از دولت اوباما مانده است، با رای آوردن ترامپ، او سعی خواهد کرد برای حفظ میراث خود و بالا بردن هزینه های لغو برجام، به بدعهدی های آمریکا پایان دهد و برجام را به مرحله ای از اجرا برساند که لغو آن برای ترامپ برگشت ناپذیر باشد.
با این وصف نباید چندان نگران تصمیم ترامپ درباره برجام بود بلکه باید خود را آماده یک دیپلماسی فعال همه جانبه کرد.
اما رئیس جمهور شدن ترامپ در مقایسه با کلینتون، چند احتمال امیدآفرین نیز ایجاد کرده است.
غیر از احتمال فاصله گرفتن بین آمریکا و اروپا که قبلا توضیح داده شد، به نظر می رسد ترامپ رئیس جمهوری است که هوشمندی و ظرافت های رفتاری دموکرات ها را در تامین منافع استکباری آمریکا در پوششی زیبا ندارد و به عبارت خودمانی با پنبه سربریدن را چندان بلد نیست و همیشه مقابله با دشمن باهوش با ظاهری تمیز، خیلی سخت تر از مقابله با دشمنی خشن و صریح است.
همچنین ترامپ در مسائل منطقه (بر اساس اظهارات انتخاباتی اش) برای ما بهتر از کلینتون محسوب می شود. کلینتون با پول های کلانی که از سعودی ها برای کمپین انتخاباتی اش گرفته بود، سیاست های سخت گیرانه تری در تحولات منطقه علیه منافع ما اعمال می کرد و حتما تروریست های مورد حمایت عربستان مانند جبهه النصره (از ایجاد منطقه امن تا در اختیار قراردادن سلاح های پیشرفته و حمایت های نظامی بیشتر) تقویت می شدند و حذف آن ها از سوریه بسیار سخت تر می شد، در حالی که ترامپ (اگر به اظهاراتش پایبند باشد) معتقد است برای از بین بردن داعش و تروریست ها باید با بشار اسد، روسیه و ایران همکاری کرد ضمن آنکه ترامپ و جمهوری خواهان موضع بسیار تندتری در قبال سعودی ها به دلیل حضور در کمپین رقیب دارند این مسئله بطور طبیعی تاثیر زیادی در نزاع های ما با سعودی ها مانند یمن ، عراق و لبنان خواهد داشت به عبارت روشن تر سعودی ها خود را آماده کرده بودند با رای آوردن کلینتون، در منطقه یکه تازی کنند و اکنون باید به فکر ایجاد معامله ای جدید با حاکمیت جدید آمریکا باشند.
امید دیگری که با رای آوردن ترامپ ایجاد شد، تقویت جریان های اجتماعی منتقد ساختارهای حاکمیت آمریکاست واقعیت این است که آمریکا از درون دچار مشکلات جدی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است و همان زمان نوشتم که جنبش وال استریت گرچه با سیاست رسانه ای خاص حاکمیت آمریکا در اقلیت ماند و حمایت مردمی زیادی کسب نکرد، اما این مسئله به طور قطع آغازی خواهد بود برای ایجاد و تقویت جریانی منتقد که در لایه های زیرین جامعه آمریکا آرام آرام رشد می کند. حرکت برنی سندرز که تا نزدیکی موفقیت پیش رفت و پیروزی ترامپ، آغازی محسوب می شود که مخالفان ساختارهای حاکمیت در آمریکا امید به اصلاح پیدا کنند و از نظر جامعه شناسی، این امید رکنی مهم برای تقویت جریان های اپوزیسیون است. امروز حتی اگر ترامپ در ادامه مسیر، خود را در ساختارهای موجود تعریف کند، به نظر نمی رسد این جنبش ایجاد شده، به زودی دوباره خاموش شود و ما باید دوباره منتظر پدیده های تعدیل شده ای از جنس سندرز باشیم.
در پایان باید تصریح کرد بیشتر آنچه ذکر شد، بر پایه مواضع فعلی ترامپ است که بخش زیادی از آن ها صرفا برای رای آوری مطرح شده است ضمن آنکه ساختار حاکمیتی در آمریکا اینگونه نیست که یک نفر بتواند به تنهایی هرآنچه می خواهد به سرانجام برساند. چندان دور نیست که چهار سال دیگر که دوره ترامپ تمام می شود، اتفاق یا تغییر خاصی در سیاست خارجی و شرایط داخلی آمریکا رخ نداده باشد. نباید فراموش کنیم که نمی توان ترامپ را هنوز به طور قاطع پیش بینی کرد، چرا که او حداقل فعلا «هندوانه سربسته است».