«مسکن» به عنوان یکی از مهم ترین بخشهای توسعهای در هر جامعه ای شناخته میشود. تامین مسکن کافی و قابل قبول همواره به عنوان مهم ترین چالش، برای جمعیت رو به تزاید در کشورهای در حال توسعه بوده است. و در کشور ما نیز این مقوله، مباحث زیادی را شکل داده است.
سیاست تامین مسکن برای اقشار کم برخوردار، بخشی از طرح جامع مسکن بود که در اوایل دولت هشتم دنبال و در پایان کار آن به تصویب رسید؛ اما این طرح جامع در کلیت مورد توجه قرار نگرفت، چرا که ساخت مسکن برای قشر آسیب پذیر یک جزء از ۱۰ برنامه پیش بینی شده در این طرح بود که قاعدتا برای حل مسکن کشور جامعیت نداشت. با روی کار آمدن دولت نهم و دهم بر ساخت این مسکن ها اصرار و تاکید فراوانی شد، بعدها این بخش از طرح منفک و تحت عنوان «مسکن مهر» دنبال گردید. هر چند که این طرح بخشی از جامعه کمبرخوردار کشور را مورد هدف قرار داده و به تعبیری بخشی از این اقشار را صاحب مسکن کرد اما زیرساختها به گونهای بود که شرایط ناگزیری را برای این افراد فراهم میکرد. یعنی برای این قشر حُکم «کاچی به از هیچی» داشت. بخشی از جامعه هدف با سرمایه حداقلی یک سرپناه دریافت کردند که فاقد بعضی استانداردها بود و امکانات و زیرساختهایش تامین نشده بود. البته در بعضی سایتهای مسکن مهر، طرح به شایستگی به اجرا درآمد اما این موارد کمشمار بودند و بسیاری دیگر از موارد صرفا با هدف اتمام کار و ارتقای بیلان بعضی مدیران، بدون توجه به مباحث کارشناسی پیش رفتند و صد البته که تعدادی هم ناتمام رها شدند.
در این میان جامعه کارشناسی بارها به تبعات بعضی اقدامات شتابزده در این طرح اشاره کرد. حقیقت آن است که دولت یازدهم هم نتوانست آن طور که باید در سیاست و طرح جامع مسکن راه به جایی ببرد چرا که همچنان درگیر پیش بردن و تکمیل این مسیر ناتمام است.
در حقیقت اشتباه اصلی سیاستگذاران این بود که تصور کردند میتوانند طرح تامین مسکن اقشار کم درآمد را از کلیت طرح جامع جدا کنند و پیش ببرند حال آنکه طرح مذکور یک ساختار کلی و به هم پیوسته داشت که تحقق اهدافش منوط به تامین بعضی زیرساختها در پیشبرد هماهنگ کار بود.
از طرفی طرحهای تامین مسکن باید در چهارچوب طرحهای جامع شهری پیش میرفت تا برای جانمایی سایتهای مسکن مهر، همه جوانب کار اندیشیده میشد و اگر این مهم محقق میگردید، امروز شاهد لااقل بخشی از مشکلات زیرساختی نبودیم.
لازم به یادآوری است که این مسکن ها بدون توجه به طرح های جامع و تفصیلی شکل گرفته و لذا سرانه های مورد نیاز زندگی شهری در آن لحاظ نشده است.قاعدتا هر گونه فعالیت شهری از نظر ضوابط و مقررات شهرسازی بایستی در چارچوب سندهای قانونی مصوب نهادهای ذی ربط و در راستای توسعه کالبدی انجام گیرد، این امر یک اصل بدیهی و اولیه است. ساخت مسکن مهر باید درون بافت شهری انجام می گرفت، چرا که از یکسو هنوز ظرفیت شهرها کامل نشده و میزان نفر در تراکم اجازه ساخت و ساز درون بافت شهری را می دهد از سوی دیگر بافت فرسوده در تمامی شهرها موجود است، از این رو این سرمایه باید در بافت های فرسوده که مجهز به شبکه های آب، برق و گاز هستند متناسب با طراحی شهری هزینه می شد که با یک تیر دو هدف محقق میگردید. اجرای این طرح در بافتهای فرسوده هم مشارکت مردم را بالا میبرد و هم سرانههایی که در حال حاضر در بافتهای متراکم فقدانشان احساس میشود؛ نظیر فضای سبز را جبران میکرد. اما استدلال مسئولان در آن دوره این بود که زمین در بافت شهری گران است، حال آن که کشورهای پیشرفته ساخت مسکن برای نیازمندان را در قالب «مسکن اجتماعی» تجربه کرده اند. این کشورها واحدهای مسکونی مذکور را در قالب طرح جامع شهری و در بافت شهری مدنظر قرار دادند نه آن که فی البداهه و بدون توجه به ضوابط و مقررات شهرسازی در مکانی بکر که صرفا زمین خالی و ارزان قیمت پیدا میشود، کار را پیش ببرند و بعد در تامین زیرساختهایش درمانده شوند.
همه این غفلتها باعث شده تا در آینده مسکنهای مهر به بافت های فرسوده تبدیل شوند و حاشیه نشینی جدیدی را شکل دهند.
اصل دیدگاه ساخت مسکن مهر با چنین شرایطی غلط و غیر قابل قبول است اما نباید این مساله را از نظر دور داشت که در حال حاضر ما با این واقعیت و گره روبه رو هستیم و کتمان و نفی آن هم راه به جایی نخواهد برد. شاید بهترین راهکار این باشد که با ارتقای کیفی این مسکنها، تامین زیرساختهای آنها و بهبود شرایط زیستی ساکنان این سایتهای مسکنی؛ خلاء های موجود را جبران نماییم. طبیعی است که هزینه فراوانی باید پای این مهم صرف شود تا این مراکز مسکونی، شرایط زیستی بهتری پیدا کنند.
این اقدام سخت است اما راهکاری جز این وجود ندارد و نمیتوان بر مشکلات موجود چشم بست و سراغ طرحهای بعدی رفت. تفکر توسعهای اقتضا میکند که این مشکل امروز، به فرصتی برای فردا تبدیل شود. دولت باید بکوشد در فرصت کم باقیمانده، علاوه بر تکمیل و تامین این نیازها، در مسیری گام بردارد که توسعه مسکن هم در همین راستا محقق گردد. یعنی از این فضاها با نگاه توسعه شهری و اجتماعی بهره گرفته شود و برای آنها در برنامههای بلندمدت نیز جای ویژهای اندیشیده شود. این مسکنها، در این شرایط نباید یک ماموریت ناگزیر باشند بلکه باید از آنها فرصت ساخت.
نویسنده : دکتر علی نوذرپور – معاون امور شهرداری ها و سازمان شهرداری