نویسنده: عذرا حسینی
امام محمدتقی(ع) پس از شهادت امام رضا(ع) در ۲۰۳ هجری قمری در هشت سالگی به مقام امامت و پیشوایی امت مسلمان رسید. دوره ۱۷ ساله امامت این بزرگوار با حکومت جور خلفای بنی عباس و زمامدارانی همچون مامون و معتصم عباسی همراه بود.
در زمان ولایت امام رضا(ع) طرفداران شیعه و ارادتمندان به ایشان بسیار افزایش یافت و در این میان دشمنان اسلام و خلیفه های عباسی نیز از این فرصت استفاده کرده و در ظاهر خود را از دوستداران این امام همام نشان دادند. آنها برای بیان حسن نیت خود از روی اجبار و بدون رضایت قلبی امام رضا(ع) را به عنوان ولیعهد خود و امام جواد(ع) را به عنوان داماد خود قرار دادند. عباسیان هر چند خود را از علاقه مندان امام جواد(ع) می دانستند و اظهار تشیع می کردند اما در باطن افکار پلیدی داشتند و در پی به شهادت رساندن و از میان بردن ایشان در میان مردم بودند.
نهمین پیشوای شیعیان با آگاهی از مسایل علمی، مردم را به طرف جامعه ای عدالت محور رهنمون ساخت و با حضور در مناظره ها و مباحثه ها با عالمان بزرگ عصر خویش به مبارزه با اندیشه های انحرافی و گسترش معارف الهی پرداخت و اینگونه پرچمدار فرهنگ اسلامی شد.این امام همام درطول مدت امامت با تمام سختی ها و مشکلات مقابله کرد و در راه هدایت مسلمانان از هیچ کوششی فروگذاری نکرد و ناملایمات را با سعه صدر تحمل کرد.
امام محمد تقی(ع) در مدت امامت همواره مردم را به علم آموزی و پیروی از دین مبین اسلام دعوت می کرد و همزمان در مناظره های بسیاری که با حضور حاکمان و دانشمندان که برای تفرقه افکنی و تردید در اعتقاد شیعیان برگزار می کرد شرکت داشت و با دانش و آگاهی هیچ یک از پرسش ها را بی پاسخ نمی گذاشت. ایشان در دوره و برهه خاصی از تاریخ زندگی می کردند که با پیچیدگی ها و مسایلی روبه رو بودند که این موارد در زندگانی سایر امامان شیعه(ع) کمتر وجود داشت. حکومت عباسیان در این زمان رو به ضعیف شدن می رفت که با مرگ مأمون عباسی و قدرت گرفتن معتصم، رو به نزول بیشتری گرایید. زمانی که یک حاکم قدرتمند در جامعه زندگی می کند بر روی تمام مسایل آن زمان تاثیر دارد؛ مانند زمانی که «یزید» به حکومت رسید و امام حسین(ع) در برابر او قیام کرد و آن حادثه مهم به نقطه اوجی تبدیل شد که در زمان دیگر ائمه و امامان معصوم(ع) وجود ندارد.
نوع مبارزه در عصر جواد الائمه(ع) بسیار سخت تر از دیگر امامان معصوم(ع) بود چرا که جامعه آن روز به هیچ وجه نمی توانست قبول کند که کودکی هفت ساله امام مسلمانان شود. خلفا برای اینکه به همگان ثابت کنند که یک کودک نمی تواند به سوال ها و شبهه ها پاسخ دهد، تمام دانشمندان آن دوره را جمع کردند و سوال های بیشماری از وی پرسیدند. اما ایشان با مهارت و تسلط کامل به تمام سوال های آنان پاسخ داد و تعجب همگان را برانگیخت و همه متوجه این اصل و مبنا در تشیع شدند که علم امام (ع)، الهی است و اکتسابی نیست. به این ترتیب دشمنان اسلام از این مناظره نتیجه عکس گرفتند. همین که امام جواد(ع ) در هفت سالگی به مقام امامت می رسند و اطاعت از ایشان واجب می شود، دلیل آن است که عالم تر از امام(ع) در آن عصر وجود نداشته و آن بزرگوار در همان سن کم، وارث کل علوم امام هشتم(ع)و امامان قبل از خود و در نهایت وارث علوم پیامبراکرم(ص)بوده اند. در برخی از روایات اصول کافی آمده که انتقال این علم، به صورت یکجا و به اراده الهی از طرف پیامبراکرم(ص) و پس از ایشان به همین ترتیب به دیگر ائمه انتقال پیدا کرده است.
ایجاد جنگ روانی و شبهه افکنی از دیگر مسایلی بود که در دوره امام جواد(ع) به روشنی دیده می شد. مهمترین مناظره ای که تاریخ نگاران از آن یاد کرده اند و از نظر علمی، اخلاقی و فضایل انسانی بسیار به آن توجه شده است، مناظره امام جواد(ع) با قاضی درباری به نام «یحیی بن اکثم» بود که به درخواست و با حضور مأمون انجام گرفت. مناظره از طرف یحیی با طرح سوالی برگزار شد، او از امام جواد(ع) درباره احکام حج سوالاتی پرسید و امام(ع) جواب های خیره کننده ای در این زمینه بیان داشت که آنان را در حیرت و شگفتی فرو برد.
جواد الائمه(ع) را همه مسلمانان عالمی بزرگ، انسانی بردبار، نیکو سخن، و بسیار باهوش می دانستند. حدیث های بسیاری از آن امام همام، در کتاب های حدیث، از جمله «عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار» نقل شده است. در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی رشد و گسترش یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران زندگی می کردند و علوم و فنون دیگر ملت ها پیشرفت کرده و کتاب های زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، امام جواد (ع) با وجود سن کم در بحث های علمی شرکت می کرد و با سرمایه الهی احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوار خود گسترش داد و به تعلیم و ارشاد عمومی پرداخت. در میان امامان و پیشوایان دینی امام صادق (ع)، امام جواد (ع) و حضرت علی(ع) به عنوان بابت الحوائج شناخته شده اند یعنی آنها ناظر به حاجت های دنیوی هستند. در کتاب های دینی ما همواره توصیه شده که اگر گرفتاری دنیوی اعم از مشکل های مادی، معیشتی و … دارید، دست به دامان آنها شوید و حاجت روا شوید. امام جواد(ع)؛ باب الحوائج جوانان نام دارند.
جواد الائمه(ع) در دوره ۲۵ ساله حیات خویش با وجود اینکه همیشه مورد سوءظن و تهمت بود اما با مردم طوری رفتار می کرد که همگان جذب سخنان و گفتار ایشان می شدند. امام جواد(ع) همواره در میان دانشمندان آن زمان از محبوبیت خاصی برخوردار بود. در حدیثی از امام جواد(ع) نقل است که؛ «سه چیز باعث جذب قلوب و جذب دلها می شود؛ نخست انصاف در معاشرت، دومین عامل همدلی با مردم، سومین عامل ارتباط و معاشرات با دیگران است.» از میان لقب های امام جواد(ع) دو لقب «التقی و الجواد» مشهورترین آنها است که دلیل بر این دارد که ایشان در دوران نوجوانی و دوره پذیرش مسوولیت امامت جوان در هنگام شهادت، به صفت پارسایی آراسته بودند و خدمت رسانی و سخاوتمندی نسبت به مردم و اطرافیان کار همیشگی ایشان بوده است.
* استاد علوم دینی دانشگاه جامع الزهراء قم