نویسنده: امین نوری
امروز جامعه ما تا حدی گرفتار ترشرویی و تندخویی است. بسیاری از منازعههای خیابانی، طلاقها و پرخاشگریها ریشه در رعایت نکردن این ارزش بزرگ دینی و الهی دارد. حسن خلق بر دلها تاثیر میگذارد، کوهها را به حرکت در میآورد و روح و روان انسانها را تغییر میدهد. حسن خلق با ایمان ارتباطی تنگاتنگ دارد و کجخلقی نشانه ضعف ایمان به حساب آمده است. نرمخویی و خوشاخلاقی تا بدان جا اهمیت دارد که امام رضا(ع) آن را از ویژگیهای مومن معرفی میکنند. آن حضرت در جای دیگری فرمودهاند: «مومن، مومن نیست مگر اینکه در او سنت نبی(ص) باشد. سنت پیامبر(ص) مدارا کردن با مردم است.»
شیخ صدوق در روایتی نقل کرده حسینبن خالد از یاران امام رضا(ع)، از ایشان درباره عقل سوال کرد. امام فرمودند:« عقل یعنی نرمخویی با دشمنان و مدارا با دوستان.»
رفق و مدارا پیامدهای مثبتی در جامعه دارند. تحقیقات نشان داده مدارا کردن در کاهش اختلافهای عاطفی- رفتاری و نیز درمان اختلالهای روانی موثر است. این ارزش انسانی میتواند موجب کاهش رفتارهای هنجارشکنانه شود. از سوی دیگر، نرم خویی و ملاطفت قادر است از بروز یا تشدید بیماریهای جسمی جلوگیری کند. بدیهی است که مدارا با مردم میتواند موجب تقویت اعتماد شود و در صورتی که میزان اعتماد و اعتبار فردی بالا رود، وسیله توسعه رزقاش فراهم خواهد شد. امام رضا(ع) در این باره میفرمایند: «رفق و خوشاخلاقی، سرزمینها را آباد میسازد و روزیها را افزایش میدهد.»
آسان گیری نه سخت گیری
«آسانگیری» یکی دیگر از شکلها و مصداقهای حسن خلق است و از ارزشهای دینی و انسانی که جایگاه مهمی در فرهنگ اسلامی دارد. اگر افراد یک جامعه بر یکدیگر سخت بگیرند، آفتهای زیادی نظیر خیانت و بدخلقی رواج مییابد. اگر به دیگران آسان گرفتیم، دیگران هم به آسان گیری و پرهیز از خشونتطلبی تشویق میشوند. حضرت رضا(ع) در این باره میفرمایند:« مومن، خوشاخلاق و آسانگیر است. در مقابل، کافر بداخلاق و سختگیر.»
آسانگیری شاخصها و مولفههای متنوعی در جامعه دارد که آسانگیری در ازدواج و آموزش، دو نمونه از بارزترین آنهاست. آسانگیری در پذیرفتن عذر نیز یکی از مصادیق است. حضرت رضا(ع) در این باره میفرمایند: «اگر فردی به تو بدی کرد و سپس از تو عذر خواست، عذرش را بپذیر و سخت نگیر.»
سختگیری نه تنها در رابطه با دیگران که در رابطه با خود نیز مصداق دارد و مذمت شده است. انسانی که خطا کرده است به طور طبیعی به خودسرزنشی مبتلا میشود. این سرزنشها از نیرویی درونی به نام وجدان یا نفس لوامه سرچشمه میگیرد. انسان خطاکار در این مواقع دو گونه رفتار میکند: یا بیاعتنا به خطاهای پیشین همچنان مسیر غلط را ادامه میدهد، یا از خطای خویش توبه میکند و از اعماق وجودش از خدا بخشش میطلبد. در این حالت باید به فضل و بخشش خدا امیدوار بود و احساس گناه را تا پایان عمر همراه نداشت و از این طریق خودآزاری نکرد.
مهرورزی با موافق و مخالف
«مهرورزی» هم از واژههای جذاب در جهان است، چون از رفتاری جاذبهدار و طبعی زلال برآمده. محبت و مودت فضیلت متعالی بوده و انسان میتواند به آن آراسته شود. بخش مهمی از حسن خلق در مهروزی متجلی میشود و کلیدی برای گشودن قلبها و تحکیم رابطههاست. مواجهه و انسان در صورتی مستحکم شده و استمرار مییابد که با عطوفت و محبت همراه باشد. با مهربانی میتوان غمها را زدود و خاطری شاد برای دیگران به ارمغان آورد. سیره حضرت رضا(ع) سرشار از محبت و کرم است که در ادامه میتوان به نمونههایی از آنها اشاره کرد.
حضرت میفرمایند:« اگر در شخصی پنج چیز نباشد، امیدی به او نیست.» سپس آن پنج مورد بیان میشود که یکی از آنها عبارت است از: بزرگی و مهربانی در خلق او. در حدیثی که شیخ کلینی در کتاب کافی روایت کرده، امام هشتم برای یاران خود چهار توصیه میکنند: از نزدیکشدن به پادشاهان متکبر پرهیز کنید. با دوستان متواضع و مراقب دشمنان باشید و با عموم مردم با ملاطفت و مهربانی برخورد کنید.
برخورد امام رضا(ع) با مخالفان نیز بسیار جالب است. حضرت در ارتباط با اهل کتاب و دیگر مخالفان اصل مهمی را رعایت میکردند و آن مهرورزی و مودت است تا از این راه، دین را به قلب آنها وارد کرده و بذرهای حقیقت را در وجودشان بنشانند.
نمونههای مذکور نشان میدهد که سیره و رویه حضرت رضا(ع) اینگونه بوده است که در برخورد با دیگران حسن خلق داشتند و مهربانی پیشه میکردند. آن بزرگوار در عین مهرورزی، خلقی بیکینه و ملایم داشتند. مهربانی ایشان در سراسر مدینه و طوس پیچیده بود و هر کسی میخواست خلق ملایم و فردی با عطوفت را نشان دهد، به آن امام همام اشاره میکرد.
تبسم و گشادهرویی
از مصادیق کار خیر و نیکی به دیگران، «تبسم» و گشادهرویی است. ابراهیمبن عباس از یاران وفادار امام رضا(ع) درباره آن حضرت میگوید: «هرگز علیبنموسیالرضا را ندیدم که متبسم نباشد.» یکی از کارکردهای سودمند تبسم، شادکردن دیگران است. اگر شخصی عبوس باشد، دیگران را متاثر کرده و ناراحت میسازد. در این صورت، رابطهها ضعیف شده و حرفها ناگفته میماند. تبسم موجب ایجاد رابطه محبتآمیز میان دوستان میشود، در حالی که ترشرویی و رخسار درهم، باعث فاصله گرفتن دوستان از یکدیگر است. خندهرویی و بشاشبودن به دیگران جرات میبخشد، هراس و نگرانیها را از دل میبرد و بار سنگین غم را از جان دوستان بر میدارد. بهرهمندی از هنر غمزدایی، قلبی مهربان و عاطفهای سرشار میطلبد. میتوان با نگاه یا کلام یا رفتار، دل انسانی غمدیده را مسرت بخشید و از این راه خدا را از خودمان خشنود ساخت. پیشوای هشتم شیعیان در این باره میفرمایند:« هر مسلمانی که با مسلمانی دیدار کند و او را شاد سازد، خداوند وی را خوشحال و مسرور خواهد ساخت.»
* کارشناس فرهنگی