نویسنده: ناصر علاقبندان
گاهی نگفتن و ننوشتن درد دارد، والا در بازار مسگرهای این زمانه؛ کیست که نداند صدا به صدا نمیرسد. بله البته حق با شماست، صدا به صدا رسیدن در بازار مسگرها هم راز و رمز و شرط و شروطی دارد که لابد نزد از ما بهتران است. داغ شدن خبری سرد و فقیر از ارزشهای خبری مثل ماجرای ده بیلبورد از سه چهار هزار بیلبوردی که در تهران زندگی میکنند و داغ نشدن خبری که فراتر از ارزشهای خبری با خود همراه دارد مثل خبر آن دختر خانمی که در صحن مجلس از سهم کوچکشان از سفره انقلاب سخن گفت گواه این مدعاست. اگر صدا به از ما بهتران میرسید خوب بود میپرسیدم:
چرا بین دخترها فرق میگذارید؟
دختر صفدر حسینی به عنوان اولین اقدام نمایندگی از فرصتی که مردم تهران به احترام استراتژی «تکرار» در اختیار وی قرار دادند از برداشت غیر منصفانه و بلکه ناجوانمردانه در قالب حقوق ماهانهای که دو برابر پول رهن خانه مردم عادی است چه دفاع جانانهای کرد اما مسگرها بر دیگ پلوی عروسی دختر قالیباف کوبیدند تا هر صدایی به هر صدایی نرسد.
یا میپرسیدم:
چرا خوشحالی و سوختن از مشاهده پای تاول زده را قاطی کردید؟
پتروشیمی ماهشهر و دست و بال آتشنشانها و دل هر کس که خبر را شنید با هم میسوخت مسگرها اما خوشحال بودند وزیر نفت هم رفته توی میدان ولی هنوز آتش خاموش نشده و کلید کار نمیکند و امید ناامید شده و از این حرفها و راستی راز و رمزش چه بود که عکس پای تاول زده آتشنشانها داغ نشد اما آن خوشحالی از آن سوختن، روی امواج شعله میکشید.
یا میپرسیدم:
چرا عذرخواهی فقط برای همسایه است؟
ماجرای برداشتها که به نام حقوقهای نجومی بر سر زبانها افتاد، بودند دوستانی که تکرار کردند دولت باید عذر خواهی کند. همین امروز وزیر اقتصاد و دیروز یا پریروز وزیر دادگستری از مردم عذرخواهی کردند چرا از بابت خدشهدار شدن احترام مردم تهران به استراتژی «تکرار» در فضاحت تاریخی برداشتن سهم کوچکی از سفره انقلاب از یک عذرخواهی شجاعانه و تاریخی از تهرانیها خبری نیست و از بابت دهها سردرد ناشی از دنگ دنگ کوبیدن بر دیگها در بازار مسگرها که بر بسیاری از مردم عارض شده، کسی عذر خواهی نمیکند؟
فعال رسانه ای