*دکتر بهروز بنیادی
کشته شدن نوزده نفر که اغلب آنان جوانان تحصیل کرده سرباز بودند در یک سانحه رانندگی، علاوه بر این که همه ما را اندوهگین و غمناک کرد، یادآور کلافهای در هم تنیده و پیچیدهای است که در حوزههای مختلف در جامعه ما جان انسانهای بیگناه را تهدید میکند؛ حوادثی از این دست هر از چندگاه یکبار خراشی بر وجدانهای خفته یا بیتفاوت و در بهترین حالت کمتفاوت ما میاندازد و دست فراموشی به زودی آنچه بر ما رفته را میزداید.
حادثه کشته شدن این جوانان تحصیلکرده که با صرف هزینههای اقتصادی و اجتماعی رشد کرده و به سن کار و فعالیت رسیدهاند برای خانواده، جامعه و اقتصاد مملکت موجب خسران بسیار مادی و معنوی است. اما این حادثه از چند جانب قابل بررسی است.
نخست معضلی به نام خدمت سربازی است که متاسفانه به دلایل مختلفی به یک مساله سخت و غیرقابل نقد تبدیل شده است. سران سیاسی و مقامات نظامی که نگاهی یکجانبه به این مساله دارند نمیخواهند بپذیرند که اکنون زمان تغییر و اصلاح این فرایند است. دلیلی ندارد در شرایط صلح، تمام جوانان ذکور مملکت دو سال از بهترین و پربارترین دوره عمرشان را در پادگانهای آموزشی بگذرانند و به کارهایی مشغول شوند که کمترین اثری در جامعه و در خودشان ندارد. استفاده از سربازی حرفهای که تاکنون چند باری به طور ناقص مطرح شده است، میتواند علاوه بر افزایش بهرهوری سربازان در دوران خدمت برای خود آنان نیز از نظر حرفهای و مادی نفع داشته باشد. در دنیای امروز بحث سربازگیری به طور حرفهای یک الزام و یک ضرورت است. نباید از آن به سادگی گذشت. در حال حاضر هزینه بسیاری برای نگهداری سربازان وظیفه صرف میشود که خروجی آن بسیار اندک است. در حالی که میتوان با صرف همین هزینه و چه بسا کمتر یک نیروی حرفهای داشت که اگرچه از نظر تعداد کمتر است ام بهرهوری و کارایی بالاتری دارد. اگر ما پنج افسر آموزش دیده و حرفهای در داخل شهر برای کنترل ترافیک داشته باشیم قطعا نتیجه بهتری میگیریم از این که ۲۰ جوان خسته و آموزشندیده را تنها با لباس نظامی در سر چهارراهها و کنار خیابانها بگماریم. از دیگر مشکلات عمده طرح سربازگیری اجباری کنونی میگذرم و امیدوارم به اصلاح این قانون.
دومین مساله به پای ثابت سوانح رانندگی بر میگردد: نقص فنی خودرو و عدمکفایت ایمنی آن. ترمز نمیگیرد و به راحتی ۲۰ نفر انسان جان خود را از دست میدهد. تعدد این اتفاقات نشان میدهد که اولا لازم است ناوگان حملونقل مسافر و کالا در کشور نوسازی شود و ضمن این که معاینه فنی اجباری باید جدی گرفته شود و امکان هرگونه تخطی و دور زدن آن غیرممکن شود. همچنین بازدید فنی از وسیله نقلیه عمومی قبل از حرکت به طور جدی و دقیق باید از سوی کارشناسان مربوطه صورت بگیرد.
سوم مساله وضعیت راهها و حادثهخیز بودن آنهاست. همانطور که در گزارش پلیس راه از عدم وجود حفاظ در کنار جاده یاد شده است. سازمان راهداری باید بسیار بیش از این نسبت به حفاظت از راهها، نصب علائم و تابلوهای راهنما، استفاده از گاردریل و سایر ابزار حفاظتی و تعریض جادهها اقدام کند. مطمئنا اولین بهانه وزارت محترم راه و شهرسازی و سازمان راهداری فقدان منابع مالی است که این کار را میتوان با استفاده از توان بخش خصوصی و واگذاری امور به آن و در نهایت اخذ عوارض از وسایل عبوری هزینه آن را بدون ایجاد بار روی دوش دولت انجام داد.
چهارم پلیس راهور و پلیسراه که از نزدیک با سختیها و مشکلات آنها آگاه هستم، نیاز به امکانات بیشتر و بهتر، نیروی انسانی متخصص و کارآزموده و البته منابع مالی هدفمندتری نیاز دارد که امیدوارم بتوانیم با مجموعه اقداماتی که در مجلس انجام میدهیم، تخصیص منابع را به طور بهینه انجام دهیم و از فیشهای نجومی به سمت فیشهای ناچیز ماموران سختکوش انتظامی هدایت کنیم.
در نهایت این که فکر میکنم باید به جنگ عادی شدن این حوادث برویم. حوادثی که در هر کشور دیگری که رخ میدهد به استعفای چندین و چند مدیر، برکناری و اعلام عزای عمومی منجر میشود. معالاسف این حوادث از فرط تکرار و به دلیل کشته شدن بیش از ۲۵ هزار تن در جادههای کشور برای ما عادی شده است. نباید اجازه دهیم این زخم چرکین بزرگ، این درد سرطانی مزمن برای ما عادی شود. به عنوان یکی از نمایندگان منتخب ملت بزرگ و شریف ایران، به خانوادههای سربازان عزیز شهید شده در این سانحه تسلیت میگویم و با آنان ابزار همدردی میکنم. از مدیران دولت محترم نیز انتظار دارم که این سانحه را تا انتها به طور کامل و دقیق پیگیری کنند و در کنار خانواده این عزیزان بمانند.
از اعماق وجود بابت این سانحه متاسفم و احساس شرمندگی میکنم.
*نماینده مردم کاشمر ،بردسکن و خلیل آباد در مجلس شورای اسلامی