دکتر اصغر زارعی |
یکی از موضوعات راهبردی سیاست منطقهای ایالات متحده آمریکا که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح بوده رویکرد ایران هراسی است تا آمریکا با استفاده از این حربه بتواند در رویکردهای سیاستمداران منطقه و فرامنطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد.
با گذشت زمان و ناکامیهای دولت آمریکا در محاصره انقلاب اسلامی و روند رشد و توسعه و نفوذ اندیشه انقلاب اسلامی در بین ملتهای منطقه و حتی فرامنطقه سیاستهای کینه توزانه دولت آمریکا و همسویان این کشور در منطقه خصوصاً کشورهای واپسگرای عرب درجهت محاصره انقلاب اسلامی و محدود سازی انوار تابناک انقلاب اسلامی در زمره مهمترین سیاستهای راهبردی و قطعی دولت آمریکا قرار گرفته است، هر چند که آمریکاییها در مقاطع مختلف با همکاری و همسویی کشورهای اروپایی بعضاً مدعی مذاکره و گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران بودند که در نهایت در مذاکرات اخیر که منجر به توافقنامه برجام شد این مسأله نمود عینیتری یافت، بنحوی که برخی احساس کردند شاید آمریکاییها تا حدودی دست از سیاستهای متناقض خود در قبال ایران اسلامی برداشته و انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. اما قطعاً انتظار چنین روندی از آمریکا امیدی واهی بود. چرا که در طول گذشت بیش از سه دهه از عمر با برکت انقلاب اسلامی در دورههای مختلف حکومتی و حاکمیتی ایالات متحده آمریکا شاهد موضعگیری صریح و قاطع همه نامزدهای انتخاباتی و ریاست جمهوری آمریکا در رابطه با متوقف کردن انقلاب اسلامی و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بودهایم، بنحوی که یکی از شعارهای انتخاباتی عموم نامزدهای انتخاباتی آمریکا که برای جلب نظرمخاطبان خود اعم از جمهوریخواه یا دموکرات بیان میشود موضعگیری خصمانه نسبت به روابط با ایران است و اتفاقاً این روزها که در آستانه انتخابات۲۰۱۶ این کشور هستیم به وفور شاهد
موضعگیریهای خصمانه کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا هستیم که برای ضربه زدن به ایران و عدم تعامل مطلوب نقشهها و اقدامات خطرناکی را مطرح میکنند. بنابراین همه آنها دراین مسأله اتفاق نظر دارند که باید با اعمال فشار و گسترش فشارها بر جمهوری اسلامی از طرق مختلف ایران را وادار به عقبنشینی از اصول خود کرده یکی ازاصلیترین راهبردهای خود را در سیاستگذاری برای تغییر رفتار مسؤولان ایران مطرح میکنند.
تغییر رفتار مسؤولان ایران همواره به معنای آن است که دست از اصول انقلابی و آرمانهای اسلامی بردارند و درچارچوب سیاستهای نظام سلطه با آنها همراه و همسو شوند، یقیناً این آرزوی محال برای آمریکاییها و همسویان آنهاست. این روزها علیرغم توافق برجام و برقراری تعاملات بینالمللی در قالب گسترش روابط تجاری که با حضور هیأتهای اروپایی در ایران صورت میگیرد، همچنان شاهد گسترش فشارهایی از ناحیه دولت آمریکا و احزاب عمده این کشور و نهادهای رسمی چون کنگره و دادگاه فدرال آمریکا هستیم تا با اعمال فشارهای بیشتر و ایجاد فضای روانی گستردهتر در سطح نظام بینالملل و همسو وهمراه کردن بیشتر کشورها با خود بهرهبرداری لازم را به عمل آورند.
محوریت عربستان سعودی در منطقه واعضای شورای همکاری خلیج فارس ودر کنار آنها اعضای اتحادیه عرب عموماً به غیر از دو کشور خاص که با تمام توان علیه جمهوری اسلامی ایران موضعگیری میکنند نشان از اعمال نفوذ و سیاستهای آمریکا در منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران دارد، طوری که کشورهای عربی منطقه همسو با سیاستهای آمریکا در پی ایجاد مشکلاتی برای جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت هستند.
اما در رأس همه سیاستهای خصمانه آمریکا بعد از برجام همچنان شاهد رفتارهای متناقض دولت و نهادهای آمریکایی هستیم. در شرایطی که انتظار میرفت یک ماه عسل دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران و دولتهای غربی در پیشرو باشد عملاً بعد از برجام چنین چیزی اتفاق نیفتاد و آمریکاییها حتی پس از ژانویه و عملیاتی شدن برجام هیچگونه انعطاف و اقدامی در جهت بهبود شرایط و برداشتن گام مثبتی برای تلطیف فضا از خود نشان ندادهاند، بنحوی که حتی سعی کردند در سه ماهه اخیر از تمام ابزارها و امکانات خود هم در سطح داخلی و هم بینالمللی برای اعمال فشار مضاعف بر ایران استفاده کنند. به نوعی شاید تفکر و بینشی در مقامات کاخ سفید و نهادهای قدرت در این کشور ایجاد شده که وضعیت جمهوری اسلامی ایران در شرایط حاضر به گونهای است که به زعم آنها با اختلافاتی که بین دو طیف اصولگرا و معتدل وجود دارد آنها میتوانند در این شرایط از فضای اختلافی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند و با فشار بر جامعه ایران و همسو کردن بخشی از نظام بینالملل با اهداف خود از این شرایط برای رسیدن به آمال خود و بهرهبرداری از شرایط داخلی ایران و منطقه استفاده کنند که قطعاً چنین مسألهای امر محال است، چرا که مقام معظم رهبری با ترسیم دقیق خطوط اصلی چگونگی تعامل نظام جمهوری اسلامی ایران با کشورهای خارجی و خصوصاً نظام سلطه هرگزاجازه نمیدهند آمریکا بتواند از اختلاف سلیقههای ایران استفاده کرده و به اهداف نامیمون خود دست پیدا کند.
چیزی که قطعاً در ایران همه روی آن همقسم بوده و برآن وحدت نظر دارند آن است که آمریکا دشمن اصلی ملت ایران است و هرگونه عقبنشینی در برابر دشمن، اصول و آرمانهای انقلاب را به مخاطره میکشاند. آمریکا برای ملت ایران هیچگاه قابل اعتماد نبوده و هرگز نمیتوان به شیطان اعتماد کرد.