اخبار مهم

ماجرای بارداری عجیب دختر ۱۷ ساله مشهدی!/بهبود مرا آخر شب به خانه اش برد

کد خبر : 30572

دختر جوان ۱۷ ساله که وحشت همه وجودش را فرا گرفته بود با نگرانی وارد دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد شد وماجرای بارداری خود را بازگو کرد.

به گزارش صبح مشهد به نقل از برنا؛ دختر ۱۷ ساله‌ای که شرم و ترس همه وجودش را احاطه کرده بود با نگرانی و تردید وارد دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد شد و در حالی که با چشمانی اشک بار به دنبال چاره‌ای برای رهایی از یک مخمصه شوم می‌گشت به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در کلاس هشتم با دختری به نام «نیکا» دوست شدم، او همکلاسی ام بود و پدرش از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود البته در مدرسه‌ای که من تحصیل می‌کردم همه خانواده‌های دانش آموزان از صاحب منصبانی بودند که جایگاه اجتماعی خاصی در جامعه داشتند.

پدر من هم اگرچه مدیر یکی از تعمیرگاه‌های بزرگ بود، ولی وضعیت مالی خوبی داشت که تقریبا هم سطح دیگر دانش آموزان در منطقه اطراف بولوار سجاد بودیم با آن که ساعت ورود و خروج ما به مدرسه به صورت پیامکی برای خانواده هایمان ارسال می‌شد، اما باز هم دخترانی که درگیر دوستی‌های خیابانی یا فضای مجازی بودند شیوه‌های خاصی را برای فرار از مدرسه به کار می‌بردند. در این میان دوستی من و نیکا هر روز عمیق‌تر می‌شد. پدر و مادر نیکا نیز در یکی از سازمان‌ها دارای مقام و منصب بالایی بودند و او از همه امکانات رفاهی برخوردار بود. «نیکا» مدام از معاشرت با دوست پسرهایش برایم سخن می‌گفت که چگونه با آن‌ها به پارتی شبانه می‌رود و مشروبات الکلی مصرف می‌کند.

او می‌گفت: زمانی که پدر و مادرش خسته از فعالیت‌های روزانه به خواب می‌روند او به آرامی و بدون جلب توجه از واحد آپارتمانی بیرون می‌رود و سپیدم دم نیز قبل از بیدار شدن پدر و مادرش به خانه باز می‌گردد به همین دلیل همواره در کلاس درس به خواب می‌رفت یا در حال چرت زدن بود. خلاصه نیکا آن قدر از این معاشرت‌های خیابانی برایم سخن گفت که هیجان زده دوست داشتم این گونه روابط را تجربه کنم تا این که فهمیدم نیکا عکس‌هایی را که با من در حیاط مدرسه می‌گرفت برای دوست یکی از دوست پسرانش ارسال می‌کند! وقتی بااعتراض من روبه رو شد مرا قانع کرد که با «بهبود» دیدار کنم شاید برای ازدواج مناسب یکدیگر بودیم. بالاخره این موقعیت هنگام برگزاری امتحانات فراهم شد چرا که ورود و خروج سرویس مدرسه به دقت کنترل نمی‌شد.

اگرچه نیکا همه شرایط را فراهم کرده بود، اما من اضطراب عجیبی داشتم خلاصه سوار خودروی شاسی بلند دوست پسر نیکا شدم و چند خیابان آن طرف‌تر بهبود هم سوار شد و کنارمان نشست به اصرار «سینا» (دوست پسر نیکا) به خانه آن‌ها رفتیم چرا که پدر و مادرش شاغل بودند و کسی در خانه آن‌ها نبود. آن روز بهبود با ابراز علاقه به من شماره تلفنم را گرفت و این گونه روابط ما از طریق فضای مجازی، تماس‌های تلفنی و دیدار‌های حضوری ادامه یافت.
حدود دو ماه از این ارتباط نامتعارف می‌گذشت و من که دیگر اضطراب و استرس روز‌های اول آشنایی را نداشتم تصاویر بدون حجابم را نیز برای او ارسال می‌کردم. پدر بهبود نیز جایگاه اجتماعی بالایی داشت و مادرش نیز در امور مربوط به وکالت فعالیت می‌کرد، اما من درگیر یک عشق هیجانی شده بودم و نمی‌دانستم شعله سوختن هستی ام را روشن کرده ام.

در همین اثنا بود که پدر و مادرم برای دیدار پدربزرگم راهی غرب کشور شدند و من نزد زن دایی ام ماندم. او مشکل شنوایی داشت و مکالمه تلفنی مرا با بهبود متوجه نمی‌شد تا این که شبی «بهبود» در یک تماس تلفنی از من خواست به منزل آن‌ها بروم چرا که پدر و مادرش در مسافرت به سر می‌بردند. من هم با تقلید از فرار‌های شبانه «نیکا» به آرامی از خانه بیرون آمدم و سوار خودروی «بهبود» شدم، اما صبح روز بعد زمانی به خود آمدم که دیگر همه هستی و عفتم را از دست داده بودم و …

دیگر شرایط روحی مناسبی نداشتم، ولی بهبود ادعا می‌کرد با من ازدواج می‌کند به همین دلیل ارتباطم را با او ادامه دادم تا این که چند روز پیش فهمیدم که باردار شده ام.

بهبود نیز با شنیدن این ماجرا، گوشی تلفنش را خاموش کرده و این گونه … شایان ذکر است به دستور سرهنگ احمد محتشمی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) پدر و مادر این دختر ۱۷ ساله به دایره مددکاری اجتماعی دعوت شدند تا این ماجرا پیگیری شود.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۱۰ نظرها

  1. تقصیر خود دختره هست الان دیگه فایده نداره پشیمانی تا اون باشه بدون اجازه خانواده کاری انجام نده

    1. ببین رفیق ناباب آدمو به چه جاهایی میکشونه
      دختره باید خودش درک اینو داشته باشه که نصف شب نباید با یه پسر توی خونه تنها باشه که حالا اینجور بدبخت شه

  2. چرا همیشه مقصردخترا رو میدونیم.. ینی پسره هیچ تقصیری نداشته؟ پس اسم این کار پسرع که گفته عاشقتم و قراره باهات ازدواج کنم چیه؟ بنظر من تمامی این اتفاقا برمیگرده به هوس پسرا وگرنه هیچ دختری برای هوس وارد رابطه نمیشه همه ی دخترا فکرشون ازدواجه.. ولی پسرا از این حس دخترای بدبخت سواستفاده میکنن و به خواسته کثیفشون میرسن

    1. اگه فکزش ازدواج بود میتونست خودشو نگه داره بعد ازدواج رابطه داشته باشه

    2. اون دختری که فکرش ازدواجه مثل بچه ی آدم توی خونه میشینه تا براش خواستگار بیاد
      نه این که راه بره توی خیابون برای خودش خواستگار پیدا کنه
      مقصر خانواده های بی بندوباری هستن که این قدر طمع مال دنیا گرفتتشون که فکر میکنن سرمایه فقط پول ولی نمیدونن که سرمایه اصلی تربیت درست فرزندان است
      چه لزومی داره زن بیرون از خونه کار کنه در صورتی که مرد کار خوبی داره و درآمدش عالیه

  3. به نظر من مقصر خانواده ها هستن که بچه هارو به حال خودشون رها میکنن و از این جامعه چیزی به بچه هاشون نمیگن اصلا نباید بچه ها رو به کسی بسپاری ویا حتی نباید بزاری جایی تنهایی برن علل خصوص دختر که مسئولیتش خیلی سنگینه
    بی تعارف کسی که لیاقت و توانایی تربیت و نگه داری از بچه رو نداره خواهشا بچه نیاره که به این روز بیفته
    الان فکر میکنید عاقبت اون دختر چی میشه….

  4. دخترا باید بدونن هیچ دوست پسری برای ازدواج با دختری دوست نمیشه اگرهم ازدواج کنن توی دوران عقد از هم جدا میشن.پس مقصر دخترا هستن که زودخام میشن

    1. هنوز فرهنگ رابطه قبل از ازدواج تو ایران جا نیفتاده!! وگرنه تو ممالک دیگه فرقی بین همسر و نامزد نیست. من حاضر نیستم به جز اون به کس دیگه حتی فکر کنم. فقط موقعیت ازدواج پیش نیومده بعد سه سال

  5. والا هرغلطی میخان میکنن بعد میگن دختره خودشو نگه داره خو اونم آدمه دخترا مقصرن عاره چون یادشون میره یه سریا فارغ از جنسیتشون مردن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دو × یک =

دکمه بازگشت به بالا
بستن