غلامرضا تدینی راد
-
اجتماعی
لاک تنهایی!
نویسنده: غلامرضا تدینی راد جنگ و جدل پدر و مادرم تمامی نداشت. وقت و بی وقت دعوای شان می‌شد ،…
بیشتر بخوانید » -
اجتماعی
عکس قشنگ!
غلامرضا تدینی راد سرباز است و تا پای جان برای نظم و امنیت ایستاده، سرما و گرما، شب و روز…
بیشتر بخوانید » -
اجتماعی
قاتل را شناسایی کنید!
نویسنده: غلامرضا تدینی راد صبح مشهد- قتل است و شوخی بردار نیست. باید قاتل شناسایی و دستگیر شود. اگر بتوانیم…
بیشتر بخوانید » -
اجتماعی
کلاه آهنی !
نویسنده: غلامرضا تدینی راد یادگاری‌هایی هستند انگار نفس می‌کشند و از نسلی به نسل دیگر سر به سر باید آن…
بیشتر بخوانید » -
یادداشت روز
فاصله تا فاصله!
نویسنده: غلامرضا تدینی راد صبح مشهد- دست روی دست بسیار است. همان که با انگشت اشاره خطاب دارد برای بالادستی،…
بیشتر بخوانید » -
اجتماعی
تمیز و خوشتیپ!
غلامرضا تدینی راد توی مترو چشم‌هایت به نگاهی گرم می‌شود،چهره‌ای آشنا. لبخندی تو را به جلو می‌راند. کجا همدیگررا دیده‌ایم؟…
بیشتر بخوانید » -
اجتماعی
دغل تا دغل!
نویسنده: غلامرضا تدینی راد خدا بیامرزد پدرم روانشناسی نخوانده بود اما روانشناسی حاذق بود. پای حرفش می‌نشستی دو کلمه حرف…
بیشتر بخوانید » -
یادداشت روز
رقص اشک !
نویسنده: غلامرضا تدینی راد صبح مشهد- باران می بارد در آسمان زلال چشم های شان شوق زیارت و آرامش حضور…
بیشتر بخوانید » -
اجتماعی
ثانیه‌های نفس گیر!
زن جوان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد و افسر پلیس فرشته نجات او شد. نویسنده: غلامرضا تدینی راد…
بیشتر بخوانید » -
یادداشت روز
ایستگاه بعدی…!
نویسنده؛ غلامرضا تدینی راد رفتیم پای صندوق، رای دادیم و حالا باید …. در ایستگاه منتظر بود اتوبوس سر برسد.…
بیشتر بخوانید »