زندگی
-
ته تغاری!
دارم دیوانه میشوم، پسر ته تغاری خانه آبرو و حیثیتم را به بازی گرفته است. آرزو داشتیم پسردار شویم بالاخره…
بیشتر بخوانید » -
من بخت برگشته!
اشک امانش نمیدهد، سرش را پایین انداخته و میگوید حاضر نیستم دیگر توی چشمهایت نگاه کنم. به گزارش صبح مشهد،…
بیشتر بخوانید » -
بوی گند !
هرکس یک مشکلی دارد، بعضی از مشکلها شاید خندهدار نظر برسند ولی واقعاً عذاب آور هستند. چند سال از ازدواج…
بیشتر بخوانید » -
خودتی!
دختر فامیلمون بود، خواستگاریش رفتم و خونواد ش به اعتبار اسم و رسم پدر خدابیامرزم جواب بله گفتند. سنگ جلوی…
بیشتر بخوانید » -
دهن کجی !
هر کلکی زدم نتیجهای نرسیده ام، چشم دیدن همدیگر را ندارند و سایه هم راه با تیر میزنند … .…
بیشتر بخوانید » -
میترسم شوهرم عشق یک زن خوشگل شود
میگویند از منظر روانشناسی مردان چشمیاند. میترسم شوهرم با دیدن یک زن زیباتر و جذابتر و خوشگل، عاشق او شود…
بیشتر بخوانید » -
ناز داماد
چهار سال قبل پدرم فوت کرد. چون کرونا بود مراسم خاصی نتوانستیم برای او بگیریم. مادر زنم روز سوم مرگ…
بیشتر بخوانید » -
نان و پیاز !
محمدعلی تدینی راد ما در رفاقت، چوب سادگی مان را نخوردیم، وظیفه مان بود که یک رنگ باشیم و با…
بیشتر بخوانید » -
عاشق شدم !
خاطرخواه پسری شدم، پدرم خودش را به آب و آتش زد و میگفت این پسر به درد تو نمیخورد. گوشم…
بیشتر بخوانید » -
توی نخ من نیا !
خواستگاری اش رفتم معنی این حرف که به من گیر ندهی را نفهمیدم و حالا میگویم در انتخابی که کردم،…
بیشتر بخوانید »