
غلامرضا تدینی راد
قلم حرف نمی زند ، فکر نمی کند .اما هم تکاپوی فکری دارد و هم زبان گویای گفتن و قدرتی برای بودن.
قلم ها گاهی در جنین تخیل ، قدر تامل دارند و بدون آن که جنس مادی یا دیده شدنی داشته باشندحس وجودی دارند.
می نویسند فراوان ، تا آن جا که دایره ی تفکر در حجم خود پر می شود از احساس تصور و باورهایی ساخته و پرداخته که بسیاری بیان نمی شوند و ناگفته های شنیدنی می مانند.
رسالت قلم این است از زاویه دیدی به موضوع ها نگاه کند که نقطه ی هدف را ببیند و راه برای رسیدن به آن بسازد.
کار قلم چه در جنس فیزیکی و چه در حس فکری ، نوشتن است و کار نوشتن ، دیدن نقاط هدفی که گفته ها و ناگفته ها قرار است بیان کنند.
زاویه ی دید و نقطه هدف در خبرنگاری یک اصل بدیهی و بصیرتی است و باید دل داد و دلداده را عاشقی باید، تا باشد.
خبرنگاری یک تفکر است و یاخته های آن از یافته های زوایای دید و نقاط هدف جان می گیرند و مثل نقاش چیره دست و ماهر ، جلوه های بی نظیر خلق می کنند.
بنویسد ، قلم با شماست ، چه در فکرتان و چه در دست های تان ، بی شک آن چه نوشته آید درباورها و اعمال تان هم دیده خواهند شد.
ارزش نوشتن زمانی ماندگار می شود که بر کاغذ نقش بندد و زکاتی باشد بر توانی که خدا در علم نامدار قلم افکار قرار داده است.