نویسنده : بنفشه دولتآبادی| رواندرمانگر و مشاور خانواده
صبح مشهد- بعد از کسب مدال طلا برای نخستین بار توسط یکی از اعضای تیمملی تکواندوی زنان کشورمان در مسابقات جهانی باکو، بخشی از صحبتهای این بانوی تاریخساز در شبکههای اجتماعی پربازدید شد. «ناهید کیانی» در صحبتهایی جالب و در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او پرسید: «اگر روزی فرزنددار بشی، مادر بشی، حاضری اجازه بدی که فرزند خودت هم بیاد سمت ورزش، بهخصوص تکواندو» گفت: «اصلا» و توضیح داد: «من خودم راه سختی را گذراندم و احساس میکنم این راهی نیست که یک نفر از بچگی بخواهد آن را بگذراند و من خودم این اتفاق برایم افتاده است و همه ورزشکارهای حرفهای هم این اتفاق برایشان افتاده است. ما از بچگی، در این راه افتادیم و خیلی از لذتهایی را که یک بچه میتواند تجربه کند و داشته باشد، از دست دادیم و احساس میکنم که بسه دیگه». این صحبتها از منظر روانشناسی چند نکته قابلتامل برای والدین دارد.
والدینی که فرصت بازی را از کودک میگیرند
خانم «کیانی» گفته: «خیلی از لذتهایی را که یک بچه میتواند تجربه کند و داشته باشد، از دست دادم و احساس میکنم که بسه دیگه». ما در دورهای قرار داریم که با دستاوردهایمان ارزیابی میشویم و این ارزیابی برای فرزندانمان هم وجود دارد. والدین نگران موفقیت فرزندشان هستند اما متاسفانه در این راه آنقدر روی موفقیت تمرکز میکنند که اهمیت توجه به داشتن اوقاتفراغت برای کودک را فراموش میکنند. والدین باید بیشتر روی این مسئله تمرکز کنند که فرزندانشان بتوانند ضمن تقویت خلاقیت خود، دنیای اطراف را خوب کشف کنند. کنجکاوی کودک و هدایت او و همچنین پشتیبانی و حمایت از کودک برای انجام کارهای مورد علاقهاش، بیشتر از هر چیز دیگری تضمینکننده موفقیت کودک در بزرگسالی خواهد بود. بنابراین بهتر است به جای اصرار به آنها برای موفقیت در یک رشته هنری یا ورزشی یا درسی خاص، فرزندانمان را در معرض چیزهایی قرار دهیم که به آنها کمک میکند کنجکاوی و خلاقیت خود را کشف کنند و ظرفیتهای آنها را تحریک کند. اگر خلاقیت و هنر در کودکی پرورش یابد، والدین میتوانند به فرزند خود در شکوفایی استعدادهایش کمک و با چند تکنیک ساده، فضای رشد و پرورش کودک خود را فراهم کنند. برای تربیت کودک خلاق، دقت داشته باشید که قرار نیست هر لحظه از زندگی او با برخی فعالیتهای مفید پر شود. هر کودکی نیاز به زمانهای آزاد و وقتهایی دارد که حوصلهاش سر برود یا آنها را با بازی که به ظاهر فعالیتی غیرمفید است، پُر کند زیرا در این مواقع فرصت کشف کردن و استفاده از تخیل را پیدا میکند. اینها همان چیزهایی است که باعث میشود تا فرد در بزرگ سالی، احساس نکند که از لذتهای کودکی محروم شده است.
همه ما حسرت گذشته را میخوریم اما …
نکته بعدی درباره این است که خانم «کیانی» به نوعی حسرت گذشته را میخورد که چرا از کودکی و نوجوانیاش به شکل دیگری بهره نبرده است. همه افراد پشیمانی و حسرت گذشته را در زندگی تجربه میکنند. حسرت گذشته نوعی احساس منفی و خودآگاه است که ممکن است تصمیمی که در گذشته گرفتهاید، اشتباه بوده یا کاری که در کودکی انجام ندادهاید باعث شده زندگی آنطور که انتظار دارید پیش نرفته باشد. ما گاهی با نگاه کردن به ظاهر زندگی افرادی که موفق هستند با خود فکر میکنیم که آنها حسرتی در زندگی خود ندارند اما این تفکر کاملا اشتباه است و هر شخصی در این دنیا احساس پشیمانی و حسرت را تجربه میکند.
خانم کیانی؛ حالا نوبت اهداف جدید است
این بانوی تاریخساز در انتهای صحبتهایش گفته: «احساس میکنم که بسه دیگه». یکی از راههای غلبه بر حسرت گذشته، تعیین خود واقعی و بهدست آوردن اهداف جدید است، همان اهدافی که با انجام ندادنش حس حسرت و پشیمانی داریم. ما میتوانیم اهداف کوتاه مدت خود را مشخص و قدم به قدم برای رسیدن به خواسته نهایی مان حرکت کنیم. باید در نظر داشته باشیم که زندگی در جریان است و حرکت به سمت جلو تمام ناکامیهای گذشته را از یاد میبرد. شاید مشکلاتی که در گذشته برای ما اتفاق افتاده، ریشه در مشکلات فردیمان داشته باشد. شاید گاهی به خاطر اضطراب و ترس برای انجام خواستههایمان سعی نکردهایم هیچ قدمی برداریم و شاید عزتنفس پایینی داشتهایم یا شاید اصلا مربوط به مسائلی بوده که در اختیار ما نبوده است. چه خوب است در چنین شرایطی برای اصلاح نقطه ضعفهای خود قدمی برداریم تا اتفاقات بهتری در آینده نزدیک برایمان رقم بخورد، نه اینکه از تلاش کردن دست برداریم.