یک زوج درمانگر با اشاره به آمار بالای طلاق در خراسان رضوی بر این اعتقاد است که ما پیشگیری ضعیفی در حوزههای اجتماعی داریم و وقتی یک زوج به مرحلهای میرسند که دیگر توان تحمل یکدیگر را ندارند تازه دست به کار میشویم و با ۳ تا ۵ جلسه مشاوره میخواهیم جلوی طلاق آنها را بگیریم.
او به عوامل متعددی که منجر به شکست یک رابطه زناشویی می شود اشاره و تاکید میکند: جوانان ما با یک سری مسائل حل نشده درونی وارد یک رابطه میشوند و وقتی در کشور ما مشاوره تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرد و خدمات روان درمانی به خدماتی لوکس تبدیل میشود چطور میتوان جلوی آسیب بزرگی مانند طلاق که پیامدهای اجتماعی دیگری همراه خود دارد را گرفت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در کلانشهر مشهد دخالت خانوادههای زوجین بسیار پررنگتر از شهری مانند تهران است، بیان میکند: ای کاش دختران و پسران ما قبل از اینکه ازدواج کنند و دست به انتخاب فردی بزنند میتوانستند ۵ یا ۶ جلسه خدمات روان درمانی دریافت کنند تا با مسائل حل نشده وارد رابطهای نشوند.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی ایسنا با دکتر فاطمه ذاکری، زوج درمانگر، مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه عطار است؛
ایسنا: در گذشته ازدواجها عموما سنتی و بدون شناخت طرفین از یکدیگر صورت میگرفت، در نتیجه میزان نارضایتی زوجین از یکدیگر و اختلافاتشان با عناوینی همچون «ما همدیگر را نمیشناختیم، من همسرم را برای اولین بار سر سفره عقد دیدم و …» توجیه میشد، در حالی که سالهاست ازدواجها در ایران از آن فضاهای سنتی فاصله گرفته و دختر و پسر با شناخت بیشتری از یکدیگر که مبتنی بر ارتباط آنها قبل از ازدواج با هم بوده زیر یک سقف مشترک میروند، اما میبینیم که ازدواجهای مدرن هم نتوانسته بر نارضایتی زوجین از یکدیگر که بعضا منجر به طلاق میشود غلبه کند، شما به عنوان یک زوجدرمانگر مشکل اصلی ارتباطات زناشویی را در چه میبینید؟
سوال شما گستره بزرگی از پاسخها را میطلبد، همان طور که اشاره کردید درست است ظاهر ازدواجها تغییر کرده و از الگوی سنتی به الگوی غیرسنتی تبدیل شده است اما از دید من که سالهاست در این حوزه کار میکنم، تجربیات همکارانم و ارزیابیهایی که از زوجین در اتاق درمان داریم بخشی از این ماجرا مربوط به روابط میان زوجین است، بخشی به تجارب درونی میان آنها و بخش دیگر به اجتماع و فرایندهایی که در آن اتفاق میافتد بازمیگردد.
هر ۳ این عامل مانند مثلثی است که در کنار هم بر مقولهای مانند ازدواج و طلاق تاثیر میگذارد، در خیلی از کشورهای دنیا دولت حمایتهای رواندرمانی از زوجهایی که میخواهند ازدواج کنند و یا در ۵ سال ابتدای زندگی خود هستند به عمل میآورد اما آیا ما چنین حمایتهایی را داریم؟ آیا زوجین حداقل در ۵ سال ابتدای زندگی خود که ریسک جدایی بالاست چون دو طرف هنوز از هم شناخت ندارند، تابآوری آنها زیاد نیست و میتوانند در فرآیند ارتباط آسیب ببیند، زخمی شوند و ترمیم نشوند، از دولت خدماتی دریافت میکنند که بتوانند بدون دغدغه مالی از مشاوره استفاده کنند؟
این حمایت در حال حاضر وجود ندارد، مسائل مالی نیز مشکل دیگری است که باعث میشود جوانان مدت زیادی در عقد بمانند و تشکیل رابطه جدی در زیر یک سقف را ندهند، موضوع دیگری که وجود دارد این است که متاسفانه ما پیشگیری ضعیفی در حوزه اجتماعی داریم، وقتی زوجین تصمیم به طلاق میگیرند آنجا میخواهیم مانع آنها شویم، در حالی که وقتی دو نفر تصمیم به جدایی میگیرند یعنی اینقدر حال آنها بد هست و اینقدر دلیل برای بودن در کنار هم کم دارند که تصمیم به طلاق گرفتهاند و حالا چطور میتوانند با یک مشاوره ۳ تا ۵ جلسهای از تصمیم خود منصرف شوند، انگار که پیشگیری اصلا وجود ندارد.وقتی زوجین تصمیم به طلاق میگیرند آنجا میخواهیم مانع آنها شویم، در حالی که وقتی دو نفر تصمیم به جدایی میگیرند یعنی اینقدر حال آنها بد هست و اینقدر دلیل برای بودن در کنار هم کم دارند که تصمیم به طلاق گرفتهاند و حالا چطور میتوانند با یک مشاوره ۳ تا ۵ جلسهای از تصمیم خود منصرف شوند، انگار که پیشگیری اصلا وجود ندارد
در بهترین حالت اگر زوجی برای مشاوره طلاق مراجعه کنند و مشاور تلاش کند تا این زوج از هم جدا نشوند بدون اینکه به طور موثری رابطه آنها امن شود، بنابراین رابطه آنها دیگر رابطه امنی نیست و اگر فرزندی هم داشته باشند فرزندان آنها در محیط امنی رشد پیدا نمیکنند.
ایسنا: بر اساس اعلام بهزیستی خراسان رضوی ۲۵ درصد از مشاورههای قبل از طلاق منجر به سازش شده و ۷۵ درصد دیگر نتوانسته جلوی جدایی یک زوج از هم را بگیرد، حالا این آمار یک ارگان رسمی است اما چرا مشاورههای قبل از طلاق عموما با شکست مواجه میشود؟
فرایند مشاوره قبل از طلاق فرآیند سختی است و از چند بخش تشکیل میشود، بخش اول به زوجین باز میگردد، آنها به دلیل اینکه تنش میانشان بسیار بالاست و دیر به مشاور مراجعه میکنند در نتیجه شکاف میان آنها بسیار عمیق میشود، بنابراین ممکن است بهبود رابطه زوجین به دلیل مراجعه دیرهنگام به مشاور دیگر به آسانی رقم نخورد.
بخش دوم به مشاورانی برمیگردد که در این حوزه فعالیت میکنند، مشاوره قبل از طلاق به دلیل اینکه تنش میان زوجین شدید است کاری سخت با فرسودگی بالاست، اینجا باید بررسی شود آیا درمانگر حقالزحمهای که دریافت میکند متناسب با زحمتی هست که میکشد؟ آنها برای جبران هزینههای خود باید تعداد مشخصی زوج ببیند که این مساله باعث افزایش فرسودگی و کاهش تمرکز مشاور میشود به همین دلیل تعداد زیادی از رواندرمانگرانی که در حوزه مشاوره طلاق تبحر دارند به دلیل فرسودگی بالای کار، زوجهای زیادی را ویزیت نمیکنند. در چنین شرایطی از سوی زوجین هزینهای جهت پیشگیری از طلاق صورت میگیرد و چون مناسب هزینه نمیشود و همچنین فرایند مشاوره دیر اتفاق میافتد نتیجه مطلوبی هم نخواهد داشت.
ایسنا: برخی افزایش نرخ طلاق در جامعه را ناشی از حرکت به سمت مدرنیته میدانند، شما در این رابطه چه نظری دارید؟ آیا ارتباطی میان مدرنیته و افزایش نرخ طلاق هست؟
من نمیتوانم چنین چیزی را تایید یا رد کنم، مدرنیته شدن بخشی از رشد جامعه است و میتواند به نوعی در روابط موثر باشد اما به همان انداره هم میتواند باعث شناخت آدمها از یکدیگر شود، همان طور که ما رشد میکنیم یک تفاوتهای هویتی و رشدی در ما ایجاد میشود که ممکن است ما را به تصمیمی برساند که همان طور که روزی ازدواج کردیم یک روز هم جدا شویم، اما چیزی که در موضوع طلاق وجود دارد این است که خیلی از فاکتورهایی که منجر به طلاق میشود ناشی از مدرنتیه نیست، عدم آگاهی، دخالت خانوادهها و مشکلات اقتصادی عواملی است که ربطی به مدرنتیه ندارد اما در افزایش آمار طلاق بسیار موثر است.
ایسنا: به عنوان یک زوجدرمانگر فراگیرترین موضوعاتی که منجر به نارضایتی زوجین از یکدیگر میشود ناشی از چه مسائلی است؟
مساله اول به عنوان یکی از فراگیرترین مسائل، مساله مالی است، مشکل مالی هم خودش در زندگی زناشویی باعث تنش میشود و هم وقتی دو طرف به اختلافی برمیخورند و باید درمان شود به دلیل اینکه زوجین توانایی هزینه برای استفاده از خدمات مشاوره را ندارند باعث میشود تنشها بین آنها شدت پیدا میکند. در این رابطه باید به این نکته هم اشاره کنم که چون مشاوره تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرد، انگار خدمات روان درمانی در ایران به خدماتی لوکس تبدیل شده و صرفا طبقه خاصی میتوانند از این خدمات استفاده کنند، وقتی چنین اتفاقی میافتد، زوجین زمانی برای مشاوره مراجعه میکنند که دیگر کار از کار گذشته و امیدی به بهبود وضعیت رابطه نیست.
مساله دوم خیانت است، از ابعاد دیگر وقتی خیانت را بررسی میکنیم واقعیت این نیست که مردهای ما مردهای تنوعطلبیاند یا زنان ما زنان بیملاحظه یا زیادهخواهی هستند، مشکل اینجاست که دختران و پسران ما توانایی گفتوگو با یکدیگر را ندارند، آنها ارتباط درست با هم را بلد نیستند و در خانوادههایی بزرگ شدهاند که به شدت آسیب دیدهاند و پدر و مادر به خاطر نداشتن آگاهی لازم نتوانستهاند به فرزندان خود الگوی ارتباطی مناسب را آموزش دهند، بنابراین مساله خیانت یکی از نتایج عدم ارتباط درست دو طرف با یکدیگر است.
مسائل دیگر هم شامل ناتوانی در ابراز احساسات، اینکه زوجین زمان کافی را با هم نمیگذارند، تفاوت دیدگاهها، مسائل جنسی و دخالت خانوادهها جزء موضوعاتی است که منجر به اختلاف میان زوجین در زندگی مشترکشان میشود. ای کاش دختران و پسران ما قبل از اینکه ازدواج کنند و دست به انتخاب فردی بزنند، میتوانستند ۶ ماه خدمات روان درمانی دریافت کنند تا مسائل شخصیتی و روان درمانی خود را حل کنند و با مسائل حل نشده وارد رابطهای نشوند.
ایسنا: مساله اینجاست که این روزها شاهد طلاق از سوی زوجهایی هستیم که مدتها قبل خودشان و حتی خانوادههایشان با هم در ارتباط بودند، ریشه این مساله چیست؟
وقتی دختر و پسرهای ما شناختی از علایق، نیازها و احساسات خود ندارند قطعا میتوانند در شناخت خود هم اشتباه کنند، حتی اگر ازدواج مدرنی داشته باشند، وقتی آنها نسبت به مسائل درونی خود آشنایی ندارند و مسائل حل نشده زیادی با هم دارند چطور میتوانند انتخاب درستی داشته باشند. مساله دیگر این است که خراسان رضوی و مشهد شهری است که غالبا اگر بچهها میخواهند مدرن باشند اکثرا خانوادهها سنتی هستند، بنابراین نقش خانوادهها بسیار موثر است، نظراتی که میدهند، تشخیصهایی که میدهند، حتی اگر یک دختر و پسر انتخاب درستی داشته باشند به حال خودشان رها نمی شوند، از لحظه خرید، زمان مراسم، مدل برگزاری مراسم تا تمامی مراحل خانوادهها نظر میدهند، در مشهد و استان خراسان دخالت خانوادههای زوجین بسیار پررنگتر از شهری مانند تهران است.
ایسنا: به عنوان یک زوجدرمانگر چه پیشنهادی برای حل بحران طلاق دارید؟
در بعد طلاق دولت باید به مشاورانی که در این حوزه فعالیت میکنند توجه زیادی داشته باشد و برای آنها کلاسهای آموزشی به صورت مستمر برگزار کند و مسئولیت این آموزش به کسانی سپرده شود که واقعا متخصص هستند، نه کسانی که با رابطه وارد کار شدهاند.
خیلی خوب است که در استان به موسسهها و نهادهایی که متخصص هستند این مساله واگذار شود و برای جوانانی که میخواهند وارد فرآیند ازدواج شوند جلسات روان درمانی برگزار و افراد را غربالگری کنند، گروهی که سالم هستند برای آنها کلاس آموزشی بگذارند و گروهی که نیاز به خدمات درمانی دارند شناسایی و برای آنان جلسات درمانی تعیین شود، موسسات مشاوره باید در مسیر ازدواج کنار زوجها باشند و جلسات پیگیری داشته باشند، این پروسه طولانی است اما در دراز مدت بسیار موثر خواهد بود.
ایسنا: بر اساس اعلام اداره کل بهزیستی خراسان رضوی، خیانت در کنار مسائل مالی و اعتیاد یکی از مهمترین علل طلاق در استان خراسان رضوی طی یک سال گذشته بوده است، نظر شما درباره نقش شبکههای اجتماعی در میزان بروز خیانت میان زوجین چیست، چراکه برخی معتقدند این شبکهها زمینه را برای بروز خیانت راحتتر فراهم میکند؟
شبکههای اجتماعی نتیجه مدرنیته است، ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم یا کلا آن را کنار بگذاریم، اما همان طور که قبلا گفتم نمیتوانیم سهم زیادی برای نقشآفرینی آن قائل شویم، الان یک نوجوان از سن ۱۴ سالگی با شبکههای اجتماعی کار میکند چطور میتوان یکباره ارتباط او با این فضاها را در سن بزرگسالی قطع کرد؟ موضوع شبکههای اجتماعی همان الگوهای آموزشی و بخشهای درمانی است که زوجین ما به آن نیاز دارند.اگر رابطه، رابطه امنی باشد و زوجین مهارت ارتباط کافی را داشته باشند و بدون اینکه دغدغه مالی داشته باشند از خدمات درمانی استفاده کنند قبل از اینکه به نقطهای برسند که احساس آسیب و تنهایی کنند نقش شبکههای اجتماعی در تخریب رابطهها بسیار کمرنگ میشود. اگر رابطه، رابطه امنی باشد و زوجین مهارت ارتباط کافی را داشته باشند و بدون اینکه دغدغه مالی داشته باشند از خدمات درمانی استفاده کنند قبل از اینکه به نقطهای برسند که احساس آسیب و تنهایی کنند نقش شبکههای اجتماعی در تخریب رابطهها بسیار کمرنگ میشود
آن وقت ما میتوانیم برای کسانی که از طریق شبکههای اجتماعی به سمت خیانت میروند یک لاین محدودی در نظر بگیریم که افرادی هستند که اختلالات و مشکلات جدی دارند، وگرنه اگر فرد در رابطه احساس تنهایی و دلزدگی نکند و اگر عشق در این رابطهها مورد آسیب قرار نگیرد چرا باید زوجین به یکدیگر خیانت کنند.
نکتهای که من میخواهم در کنار سوال شما به آن اشاره کنم این است که شبکههای اجتماعی اتفاقا جنبه مثبتی هم داشته است، چون برخی از خدمات روان درمانی گران است زوجین کلاسهای معتبر و آموزشی را از طریق همین شبکههای اجتماعی پیگیری میکنند که این یکی از نقاط قوت شبکههای اجتماعی است.
برخی از کارگاههای آموزشی که برگزار میشود زوجینی که در شهرهای مختلف ایران حتی نقاط دور افتاده هستند میتوانند از آن استفاده کنند، این مساله بسیار مهمی است، جایی که ما از شبکههای اجتماعی میترسیم جایی است که روی زیر ساختهای یک رابطه کار نکردهایم و به جای حل مساله میخواهیم صورت مساله را پاک کنیم.
منبع: ایسنا خراسان رضوی