اجتماعیستون اصلی

شهید ناصری مرزبندی جغرافیایی در دفاع از آرمان‌های اسلام و انقلاب را بی‌معنی می‌دانست

کد خبر : 4648

دختر شهید محمدناصر ناصری گفت: پدر شهیدم در دفاع از آرمان‌های اسلام و انقلاب آرام و قرار نداشت و مرزبندی جغرافیایی را بی‌معنی می‌دانست.

به گزارش صبح مشهد به نقل از خبرگزاری فارس، ۱۸ سال پیش در چنین ایامی طالبان پس از سقوط مزارشریف با حمله به کنسولگری ایران در این شهر، ۹ تن از کارمندان ایرانی از جمله محمدناصر ناصری رایزن فرهنگی ایران در افغانستان و محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی را به شهادت می‌رسانند؛ از آن تاریخ به بعد ۱۷ مرداد در تقویم شمسی روز خبرنگار نام گرفت و نام شهید ناصری که آن زمان سه فرزند داشت و فرزند چهارمش هفت ماه پس از شهادت پدر به دنیا آمد در لوح افتخارات ایران اسلامی ماندگار شد.

کوچک‌ترین دختر شهید ناصری که زمان شهادت پدر پنج سال بیشتر نداشت و قصد دارد چراغ مسیر پرافتخار پدر را روشن نگه دارد درباره پدرش می‌گوید: پدرم در سال ۱۳۴۰ در روستای گازار از توابع شهرستان بیرجند در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد و در سنین نوجوانی به منظور ادامه تحصیل راهی شهرستان بیرجند و بعدها هم در سپاه پاسداران مشغول به کار شد. پدر با وجود تمام دغدغه‌هایی که داشت به تحصیلات خود در رشته مدیریت ادامه داد و توانست مدرک کارشناسی ارشد را در این رشته کسب کند.

زهرا ناصری درباره چرایی حضور پدر در افغانستان با اشاره به فرمایشات رهبر معظم انقلاب می‌گوید: مسأله این است که مسلمانان در هر نقطه از عالم که هستند، باید تصمیم بگیرند از عدالت دفاع کنند، از عدالت بگویند، در مقابل ظلم بایستند و از اسلام، اسلامی که طرفدار مظلومین و ضعفاست، دفاع کنند؛ در منطق اسلام مرزهای جغرافیایی معنا ندارد و همه ملت‌ها زیر پرچم اسلام امت واحده هستند؛ و چه خوب شهدای بدون مرز این اصل را شناختند که این‌گونه خود را برای دفاع از اسلام در همه جای جهان مهیا کردند.

وی در ادامه می‌گوید: پدرم از همان سنین نوجوانی در زمان مبارزات انقلاب روحیه جهاد و مبارزه را به همراه داشت. آن موقع ها پدرم در برپایی تظاهرات و پخش اعلامیه‌ها و تعطیلی مدارس بسیار فعال بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران پیوست و در خاتمه دادن به شورش‌های منافقین در بیرجند نقش مهمی داشت؛ سپس با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌ها شتافت و در آنجا به جهاد پرداخت؛ جهاد برای پدرم پایانی نداشت و مدتی پس از جنگ به‌عنوان نماینده فرهنگی ایران به افغانستان رفتند تا یار مردم مظلوم آن دیار باشند؛ ایشان با روحیه مبارزه‌طلبی، شجاعت و عطوفت و دل‌رحمی باهدف جهاد و دفاع از اسلام با ارائه خدمت و کمک‌های فرهنگی به مجاهدت در افغانستان پرداختند.

دختر شهید ناصری مهم‌ترین هدف پدر در حضور در افغانستان را حفظ و دفاع از اسلام و انتقال آرمان‌های انقلاب اسلامی در سراسر دنیا معرفی می‌کند و می‌گوید: پدر در تمام مراحل با این شعار که «در همه جای جهان مهیای دفاع از اسلام هستیم» به فعالیت‌های جهادی خود ادامه می‌داد و تمام دغدغه‌اش دفاع از اسلام بود.

ناصری تصریح می‌کند: پدر شهیدم در دفاع از آرمان‌های اسلام و انقلاب آرام و قرار نداشت و مرزبندی جغرافیایی را بی‌معنی می‌دانست.

۱۷ مرداد همچنان رمزآلود

وی با اشاره به ۱۷ مرداد و سالروز شهادت پدرش می‌گوید: مزار شریف در سال ۷۷ سقوط کرد و سرکنسولگری ایران در مزار شریف توسط طالبان به خاک و خون کشیده شد، هشت دیپلمات و یک خبرنگار در این حمله مرگ بار به شهادت رسیدند. یکی از این دیپلمات‌ها پدر من بود.

دختر شهید ناصری در رابطه با غفلت و نادیده گرفتن این حادثه به کوتاهی مسؤولین اشاره می‌کند و می‌گوید: علت این ترور وحشیانه برای خودِ ما هم ناشناخته مانده و رازی است که هرگز نفهمیدیم. دولت وقت کوتاهی‌های بسیاری در رابطه با این شهدا داشت و عدم پیگیری مسؤولین باعث نادیده گرفته شدن وضعیت فجیع شهادت و فراموشی آن‌ها شد.

۴۰ روز بی‌خبری

 ناصری از نحوه اطلاع از شهادت پدر می‌گوید: در آن زمان من ۵ سال بیشتر نداشتم، اوضاع افغانستان بهم ریخته بود و پدر آنجا حضور داشت و ما از او بی‌خبر بودیم. در بدترین شرایط و با ۴۰ روز بی‌خبری محض از پدر فشار زیادی به خانواده وارد شد؛ دولت وقت هیچ‌گونه تلاشی در پیگیری وضعیت دیپلمات‌ها در این مدت طولانی نداشتند، خانواده هر ۹ شهید از طریق تلویزیون از شهادت آن‌ها باخبر شدند درصورتی‌که پیش از اخبار داخلی، خبر شهادت پدر در شبکه‌های تلویزیونی خارج از کشور منتشرشده بود.

وی با انتقاد از مسؤولان وقت در بی‌خبر گذاشتن خانواده دیپلمات‌ها به مستند «چه کسی ما را کشت» ساخته محمدحسین جعفریان اشاره کرد و گفت: این مستند به شرایط سخت و نگرانی شدید خانواده دیپلمات‌ها در مدت ۴۰ روز بی‌خبری خانواده‌ها اشاره‌ کرده و انتشار خبر شهادت پدر در یکی از رسانه‌های خارجی را مطرح می‌کند.

دختر شهید ناصری از خاطرات خود با پدر می‌گوید: بابا هیچ‌وقت نبودند. رفت‌وآمدشان هم به‌گونه‌ای بود که یک یا دوماه نبودند و وقتی هم می‌آمدند، شب شده بود و صبح زود می‌رفتند و عملاً بچه‌ها را نمی‌دیدند؛ اما در همان زمان کوتاه با توجه عمیق و محبت و عطوفت بسیار و شوخ‌طبعی با ما رفتار می‌کردند که جبران همه نبودن‌هایشان بود؛ گاهی که بیشتر در خانه می‌ماندند آن چنان به حضورشان انس می‌گرفتیم که وقت رفتن خیلی بی‌تابی می‌کردیم؛ یک‌بار درب منزل را قفل کرده و کلید را قایم کردم که بابا نروند و همه اعضای خانواده ساعت‌ها به دنبال پیدا کردن کلید می‌گشتند؛ راننده‌شان هم عکس‌هایی از آن روز را ثبت کرد؛ آخرین باری که رفتند را به خاطر دارم، بسیار گریه کردم و نمی‌گذاشتم پدر برود؛ رفتنشان را به تأخیر انداختند و مرا برای گردش بیرون بردند تا به رفتنشان رضایت دهم؛ بابا در واقع برای ما الگو و قهرمان بود.

ناصری به خاطراتش با پدر این‌گونه ادامه می‌دهد: به دلیل شغل حساس پدر، ترس از دست دادنشان برای خانواده همیشگی بود؛زمانی که بودند من همیشه و در همه حال کنارشان بودم؛ بین بچه‌ها من وابستگی عجیبی به پدرم داشتم و مادربزرگم همیشه می‌گفت «حاجی یا تو از دنیا می‌روی یا دخترت؛ آن‌قدر که به هم وابسته‌اید» بعد از شهادت پدر با توجه به سن کمی که داشتم متوجه اصل قضیه نبودم؛ با وجود علاقه عجیب من به ایشان، شهادت پدر برایم قابل‌هضم نبود؛ اما خدا فرزندان شهید را به حال خود رها نمی‌کند و یاری‌مان می‌کند و ما حضور پدر را همیشه در کنارمان حس کرده‌ایم؛ البته بابا واقعاً محبت عمیقی به همه داشتند و حتی در مدت‌زمان کمی که حضور داشتند به فامیل دورهم سر می‌زدند و رفت‌وآمد با اقوام برایشان خیلی مهم بود؛ بعد از شهادتشان هم فهمیدیم سه نفر را به فرزندخواندگی قبول کرده بودند؛

وی درباره آشنایی مادر با پدرش و ازدواجشان می‌گوید: پدر و مادرم باهم نسبت فامیلی داشتند و مادرم بعد از خواستگاری نسبت به قبول ازدواج مردد بودند تا اینکه یک‌بار نمازخواندن پدر را می‌بینند که خیلی به دل مادر می‌نشینند و بله را می‌گویند.

تفقد مقام معظم رهبری از خانواده بعد از شهادت دلگرم‌کننده بود

دختر شهید ناصری درباره شرایط پدر در زمان ازدواج با مادرش می‌گوید: بابا بعد از انقلاب فرمانده سپاه زیرکوه، قائن و بیرجند بودند و شب عقدشان درگیر اشرار در مرز افغانستان بودند و ظهر فردا به خانه بازمی‌گردند و مراسم را مجدد برگزار می‌کنند.

ناصری با اشاره به توجه رهبر معظم انقلاب به شهید ناصری و خانواده‌شان می‌افزاید: بعد از شهادت پدر، حضرت آقا تنها کسی بودند که هم منزل ما آمدند، هم سر مزار پدر در بیرجند؛ ما نیز خدمت ایشان رسیدیم و با ایشان دیدار داشتیم؛ پدر من تنها شهیدی هستند که از رهبر انقلاب دو ترفیع درجه گرفتند؛ ایشان بارها گفتند «شهید ناصری هم در غربت شهید شد و هم در غربت خواهد ماند به این خاطر که مظلوم شهید شد و مظلوم می‌ماند» ایشان ما را درک کردند و دورادور از ما حمایت می‌کنند و توجهشان برای ما دلگرم‌کننده بود.

وی در خصوص تأسیس موسسه‌ای به نام شهید ناصری می‌گوید: ما توانسته‌ایم مؤسسه‌ای به نام ایشان تأسیس کنیم و در کنارش هم سایتی به نام شهید راه‌اندازی کردیم؛ دغدغه شخص من معرفی جهاد بدون مرز است چراکه بابا جزو اولین شهدایی هستند که خارج از کشور شهید شدند و به‌عنوان پرچم‌دار جهاد بدون مرز شناخته می‌شوند؛ دغدغه من و خانواده‌ام این است که راه پدر زنده بماند و ادامه داشته باشد؛ پدر معتقد بودند جهاد به ملیت ربطی ندارد و بایستی هر جای دنیا آماده دفاع از اسلام بود؛ ما هم دوست داریم اگر کاری می‌کنیم صرفاً برای شهید نباشد بلکه این دغدغه را ترویج کنیم.

دختر شهید ناصری درباره اقدامات مؤسسه شهید ناصری می‌گوید: در مؤسسه به دنبال گردآوری اسناد و مدارک از پدر هستیم تا تولید محتوا داشته باشیم؛ سایتی به اسم پدر طراحی‌شده که ۱۴ بهمن سال گذشته در مراسمی با حضور حجت الاسلام صدیقی و آقای مرتضوی از همرزمان پدر رونمایی شد؛ و نیز انیمیشنی تولیدشده که به زندگی شهید می‌پردازد؛ البته اهداف بلندمدتی هم در این مؤسسه برای شهدای مدافع حرم داریم که اجرای یک طرح تربیتی برای فرزندان این شهداست، نگاهمان در این قضیه رشد باور و اندیشه جهادی برای یک زندگی جهادی و انجام رسالت زینبی(س) است.

ناصری درباره مادرش نیز می‌گوید: مادرم زنی بسیار با ایمان، صبور، محکم و وسیع بودند و هستند و محکم و باصلابت و با توکل زیاد با تمام سختی‌ها در این سال‌ها زحمت بزرگ کردن و تربیت ما را به دوش کشیدند.

 وی در پایان با اشاره به شهدای مدافع حرم تأکید می‌کند: شهدای بدون مرز و شهدای مدافع حرم بسیار مظلومند، برای صبر خانواده‌هایشان و پیروزی مدافعین دعا کنیم و قدردان نعمت بزرگ امنیت در کشورمان باشیم.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یازده − ده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن