من در اخاذی های مردی که در عقد موقت او بودم هیچ نقشی نداشتم زمانی که پلیس مرا دستگیر کرد قصد داشتم مموری فیلمی را که شوهرم با تهدید چاقو از آن مرد گرفته بود به او بازگردانم تا بیشتر از این مورد اخاذی قرار نگیرد و …
این ها بخشی از اظهارات زن ۲۲ ساله ای است که در یک قرار صوری برای تحویل فیلم سیاه توسط نیروهای کلانتری سناباد مشهد دستگیر شده است. این زن جوان در حالی که بیان می کرد در اخاذی های دلاری شوهرش نقشی ندارد درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: دختری خردسال بودم که مادرم من و برادر سه ساله ام را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت چرا که پدرم مردی شیشه ای بود و آن ها با هم اختلاف داشتند. بعد از این ماجرا پدرم منزلی را در منطقه قلعه ساختمان مشهد اجاره کرد و ما به زندگی ادامه دادیم تا این که هفت سال قبل جوانی به نام «فولاد» به خواستگاری ام آمد و من پای سفره عقد نشستم. یک سال از دوران نامزدی ما گذشته بود که اطرافیانم با کمک های مردمی و خیران جهیزیه ای برایم تهیه کردند تا من زندگی مشترکم را با فولاد آغاز کنم.
خلاصه بدون هیچ مراسمی زیر یک سقف رفتیم اما هنوز شش ماه از ازدواجمان سپری نشده بود که فهمیدم شوهرم از چند سال قبل با زن مطلقه ای رابطه دارد در همین روزها بود که فولاد همه جهیزیه ام را برای زندگی با آن زن به مکان نامعلومی برد و مرا رها کرد. من هم پس از دو سال دوندگی بالاخره موفق شدم از فولاد طلاق غیابی بگیرم. بعد از این ماجرا چند بار به صورت موقت ازدواج کردم اما هیچ کدام دوامی نداشت تا این که حدود پنج ماه قبل با «فرمان» ازدواج کردم در حالی که هیچ شناختی از او نداشتم اگرچه می دانستم این ازدواج نیز پایه های لرزانی دارد اما برای آن که سایه مردی بالای سرم باشد همه خواسته های فرمان را قبول می کردم. در همین روزها بود که با معرفی یکی از دوستانم با مردی آشنا شدم که اوضاع مالی خوبی داشت و به من ابراز علاقه می کرد من هم که امید چندانی به ادامه زندگی مشترک با فرمان نداشتم سعی می کردم این رابطه عاطفی با اسفندیار را حفظ کنم به همین دلیل چند بار به دفتر کار او و منزلش رفتم تا این که چند روز قبل زمانی که به تنهایی و بدون قرار قبلی وارد دفتر کار اسفندیار شدم ناگهان فرمان از پشت سرم وارد دفتر شد و با تهدید چاقو اسفندیار را وادار کرد تا به ارتباط با من اعتراف کند. او همزمان از اظهارات اسفندیار فیلم گرفت و سپس او را مجبور کرد به صرافی بروند و مقداری دلار برای فرمان بخرد تا او آن فیلم را منتشر نکند یا در اختیار همسر اسفندیار نگذارد. خلاصه من هم که ترسیده بودم سوار بر خودرو با آن ها تا مقابل یک صرافی بزرگ رفتم اما وقتی آن ها پیاده شدند من از فرصت استفاده کردم و از آن جا گریختم چند روز بعد با اسفندیار تماس گرفتم و به او گفتم مموری آن فیلم را از همسر صیغه ای ام دزدیده ام او هم با خوشحالی برای تحویل مموری در دفتر کارش با من قرار گذاشت و مدعی شد که فرمان نه تنها ۹ میلیون تومان از او دلار گرفته است بلکه هنوز قصد اخاذی با همان فیلم را دارد اما وقتی من برای تحویل آن مموری وارد دفتر کار اسفندیار شدم ناگهان ماموران انتظامی از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند و …
شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) تحقیقات پلیس درباره پشت پرده فیلم سیاه مورد ادعای زن جوان توسط کارشناسان زبده دایره تجسس و اطلاعات کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی