اگر از شما بپرسند «راز موفقیت در کسب درآمد چیست» چه جوابی دارید؟ مخاطب این سوال را کسی فرض کنید که دانش و تخصصی دارد یا قرار است بزودی داشته باشد. شاید هنری دارد، شاید هم به فن یا علم بخصوصی مجهز است. یک کاردان یا کارشناس را در نظر بگیرید. مثلا برای یک مهندس راز پول درآوردن شرافتمندانه چیست؟
البته شاید برای این سوال به تعداد آدمهای روی کره زمین جواب وجود داشته باشد. معیارها و شرایط «پول درآوردن» هم تعیین کننده هستند. پس اجازه بدهید سوال را کمی دقیق تر بپرسیم. اگر شرایط خاصی مانند شانس و اقبال، پارتی بازی، رانت، ارث خانوادگی و سرمایه مالی اولیه را از معادله کم کنیم، آیا میتوانیم بپرسیم «رمز موفقیت در کسب درآمد از طریق تلاش شخصی چیست»؟ ولی هنوز این سوال دقیق نیست. مخاطب این سوال را کسی فرض کنید که دانش و تخصصی دارد یا قرار است بزودی داشته باشد. شاید هنری دارد، شاید هم به فن یا علم بخصوصی مجهز است. یک کاردان یا کارشناس را در نظر بگیرید. مثلا برای یک مهندس راز پول درآوردن شرافتمندانه چیست؟
مهارت: سرمایهای گرانبها
از میان همه پاسخهایی که به این پرسش میشود داد، یک پاسخ موضوع مورد علاقه بسیاری از کارشناسان در بازار کار و کاریابی است: «مهارت». کارفرمایان همیشه از روبرو شدن با آندسته از جویندگان کار که هیچ مهارتی ندارند مینالند. از نظر کارفرمایان این جویندگان «تقریبا بیسواد» هستند در حالی که خود آنان چنین برداشتی ندارد. تجربه نشان داده که بسیاری از مردم، بخصوص فارغالتحصیلان جوان دانشگاهها، درباره معنی و مفهوم «مهارت» دچار تردید هستند. این تردید تا آنجاست که بعضی از افراد هیچوقت در زندگی خود پی به اهمیت این موضوع نمیبرند. تصور میکنند مدرک دانشگاهی که کسب کردهاند همان مهارتشان است اما واقعیت این است که بیمهارت به دنیا آمدهاند و بیمهارت هم از دنیا میروند. کسانی که ابهام کمتری دارند، کسب مهارت را تا پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به تعویق میاندازند یا در نیمه زندگی و پس از ناکامیهای متعدد در بازار کار سراغش میروند. اما آنها که باهوش هستند، کسب مهارت را حتی پیش از ورود به دانشگاه میآموزند. اینان به اهمیت سرمایه گرانبهایی که دارند آگاهند و از قضا در بازار کار هم موفقتریناند.
«دانش» فراتر از «درس» است. وقت صحبت از کسب «مهارت» است، منظور از «دانش» همان «آگاهی» است. ممکن است دانش آموز یا دانشجویی در درس خواندن خیلی وارد باشد اما از این بابت «آگاهی» کسب نکند. بدون «آگاهی» در هیچ فن و هنری «مسلط» و «ماهر» نخواهیم بود.
مهارت چیست؟
آیا درسی که میخوانیم همان مهارت است؟ خیر. مهارت عبارت از تسلط فنی یا هنری بر انجام مجموعهای از فعالیتهای کاری که مستلزم «دانش» و «تجربه»، هر دو، است. به این ترتیب، «دانش» فقط بخشی از «مهارت» است و «تجربه» نیمه دیگر و تکمیل کننده «دانش» است. اما آیا «درس» همان «دانش» است؟ خیر. دانش فراتر از درس است. منظور از دانش در اینجا «آگاهی» است. ممکن است دانش آموز یا دانشجویی در درس خواندن خیلی وارد باشد اما از این بابت «آگاهی» کسب نکند. چطور چنین چیزی ممکن است؟ ذکر یک تشبیه میتواند در درک این موضوع کمک کند.
تحقیقات علمی فراوانی در کشورهای صنعتی انجام شده که هم ثابت میکند و هم توضیح میدهد که چطور منشی جلسات دادگاهها که درحال نوشتن یا تایپ همزمان مکالمات بین طرفین هستند، بدون اینکه چیزی از معنا و مفهوم این مکالمات در ذهنشان بماند، این کار را با دقت انجام میدهند. ضرورت شغل آنان ایجاب میکند که ذهنشان را درگیر درک مفاهیمی فراتر از تک جملهها نکنند و فقط حواسشان این باشد که هیچ جملهای را جا نیاندازند و با دقت بنویسند. اگر آنان زمانی را (حتی در حد ثانیه) صرف پیوند زدن معنای جمله ها به یکدیگر و فکر کردن به معنای کلی مکالمات کنند، دیگر از کارشان جا میمانند.
مشکلی که برای بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان هنگام تحصیل پیش میآید مشابه مشکل منشیان دادگاههاست. آنان چنان درگیر مشق نوشتن و تحویل تکالیف و شرکت در امتحانات میشوند که ذهنشان مجال کمی پیدا میکند معانی و خرده مفاهیمی را که آموختهاند را پیوند بزنند و به آگاهی تبدیل کنند.