
غلامرضا تدینی راد
پیر شدیم رفتیم . اوضاع و احوالمان جفت و جور نبود و نفهمیدیم چه شد و…. .
این روزها انگار خیلی دقیق توی آینه نگاه میکنیم. نه برای آنکه به خود لبخند بزنیم.
پیری زودرس روی خطوط چین و چروک های کج و معوج بدجور به چشم مان میآید و نقل کلام مان هم همین شده : ما که پیر شدیم و رفتیم.
واقعیت این است ما نرفتهایم. ماندهایم و نه تنها ماندهایم بلکه با یک سری حرفها جا زدهایم.
این تفکر در خیلی از فیلمها و تصاویری که از خود در فضای مجازی یادگار میگذاریم با گلایه از زمین و زمان و مضامین افکار منفی، خیلی دیده میشود.
نکته اینکه هواداران جملاتی که بار منفی و ناامیدی دارند هم کم نیستند.
گویی عادت کردهایم یک جمله منفی بشنویم و بدون هیچ مقاومتی بپذیریم و نچ نچ کنان قبولش کنیم.
جملات مان هم بیشتر رنگ و بوی ناامیدی و تلخکامی می دهند.
بله، یک سری مشکلات و سختیهایی که در زندگی سرمان میآید نتیجه اشتباهات مان است.
وقتی شجاع و موفق هستیم که ایرادهای خودمان را بپذیریم.
یک سری سختیها و مشکلات هم وجود دارند که در هر دوره و زمانه به شکلی رخ نموده اند.
نتیجه چه میشود؟
ما نسبت به داشتن حال خراب خود دچار نوعی بیتفاوتی میشویم و میگوییم این شرایط مربوط به همه است و این می شود فکر و کلامی غلط اندر غلط .
حالا اگر یکی بگوید هنوز یک گل از صد گل شما باز نشده، با نفسی عمیق لبخندی پنهان بر دل مینشانیم و اگر بگویند خیلی خوب ماندهاید حال مان خوب میشود.
در جامعه ی امروز بیشتر از هر چیز باید امید به بهبود اوضاع را به پشتوانه تلاش و پشتکار گسترش دهیم.
یاد بگیریم ساختن همیشه سختتر از پرداختن است.
اگرچه قبل از ساختن باید بلد باشیم پردازشگر خوبی بشویم.
گاهی شاید و البته باید انتقاد و اظهار نظر هم باشد که آن هم قاعده و قواره و اصول خودش را دارد.
سال نو شروع شده، بیاییم جملههای منفی که خیلی از آنها با دروغ و تزویر و ریا و بسیاری بی شمار بی اساس و بدون هویت و ماهیت هستند کمتر به زبان آوریم.
سال نو شده، در خود نو شویم و در بهار دل انگیز به طبیعت وجودمان بنگریم که هنوز یک گل از صد گل آن باز نشده است.
با مشکلات باید بجنگیم و بایستیم تا زمین نخوریم.