نویسنده: غلامرضا تدینی راد
صبح مشهد- قتل است و شوخی بردار نیست. باید قاتل شناسایی و دستگیر شود.
اگر بتوانیم از وقوع قتل، پیشگیری کنیم خیلی بهتر است و نور الا نور می شود.
خودمانیم نوشتن کلمهاش هم حال آدم را بد میکند،یک ضرب المثل میگوید: قاتل به صحنه قتل برمیگردد.
اگر تیزبین باشیم و زرنگ میتوانیم دستگیرش کنیم و به حسابش برسیم.
یکی از کارهای خوب، انتشار عکس قاتل است.
یعنی چهره اش نمایان شود و این طوری میتوانیم او را بهتر به دام بیندازیم.
قاتل ، زاده نشده و مقتول هم در مخیلهاش نمی رسید به قتل برسد.
انواع مختلفی دارد ، گاهی شاخ و شانه میکشد، گاهی از کوره داغ ناگهان در میرود و گاهی ساکت و آرام مثل شبح میماند.
یک قاتل هم هست در درون آدم ها لانه دارد و جسم و روح و روان را تسخیر میکند.
اشتباه نکنید. یک لحظه صبر و تحمل داشته باشید.
منظورمان بیماری کبد و کلیه و قلب و سرطان و اینها نیست.
این قاتل بالفطره قاتل نیست. حال و هوایش طبیعی است و بودنش خبر از سلامتی وجود آدم میدهد.
افسوس وقتی نمی داند و نمی فهمد چه میکند و چه باید بکند گره کور به کارش می افتد.
روی سخن با وضعیتی روانی است که درگسترهٔ آزردگی اندک تا غضب شدید میگنجد و اسمش را خشم می گذاریم.
معلولهای فیزیکی اش تند شدن ضربان قلب و افزایش فشار خون و آدرنالین در خون است.
بعضی می گویند خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکیاش از درد است.
هنگامی که شخص خودآگاهانه تصمیم به اقدام میگیرد تا بلافاصله رفتار تهدید کنندهٔ نیروی بیرونی دیگری را متوقف کند، خشم احساس غالب (رفتاری، ذهنی و کالبدشناختی) در او میشود.
چقدر زیبا و رمزگونه که خشم را یکی از حالت های طبیعی انسانها میدانند . در واقع راهی است برای نجات دادن یا حفظ کردن خود از یک نگرانی یا خطر که در حال وقوع است.
نمودهای خارجی خشم را در حالات چهره و بدن، واکنشهای کالبدشناختی و گاه رفتارهای تهاجمی در حضور دیگران میتوانیم ببینیم.
مثل بوق زدن های پی در پی ، داد و هوارهای الکی و بعضی از موارد هم زیر پا گذاشتن حرمت هم ، یعنی بی احترامی به حقوق اجتماعی.
همان چیزی که متاسفانه رسانه ها مشتاق انتشار بی پروای بدون توجه به «چرایی» و صرف نگاه به «چگونگی» وقوع خلاصه می شود .
حواس مان به خودمان هست؟ . « شاید و حتما » حق نداشتیم و نداریم اسم یکی از احساسات اولیه و طبیعی آدمها را قاتل بگذاریم.
ولی با کم شدن آستانه صبر و تحمل افراد و خشم ناگهانی در واقع او (خشم) قاتل می شود و هم درجسمی که خروش گرفته را ذره ذره میکشد و هم دیگران را دق مرگ می کند.
اگر افسار گسیخته شود امان نمی دهد و … .
حواسمان باشد. آرامش و نشاط ، گذشت و نوع دوستی و از همه مهم تر عشق به خود کار ساز است ، رفیقش باشیم و مدارا کنیم تا سر و کارمان به قتل و قاتل نیفتد.