هفته قبل از زبان اول عشق حرف زدیم گفتیم که کلمات تاکید آمیز بود ..که چه چیزی برای همسرمان مهم است و آن را تشویق و تایید کنیم .
فرزانه پیرو احمدی لنگرودی- کارشناس ارشد مشاوره خانواده
صبح مشهد- زبان دوم عشق .وقت گذاشتن برای یکدیگر است ..یعنی توجه خود را به طور کامل به یکدیگر معطوف کردن .نه کنار هم روی مبل نشستن و تماشا کردن تلوزیون .بهتر است توجهتان به یکدیگر باشد .با هم قدم بزنید با هم حرف بزنید .
البته باز باید تاکید کنم که اول زبان عشق همدیگر را پیدا کنید …هیچ گاه یک دارو همه بیماریها را مداوا نمیکند .
افراد به طرق مختلف عشق را احساس میکنند و آنچه باعث میشود تا کسی احساس کند دوستش دارند همیشه با آنچه که در دیگری این احساس را ایجاد میکند یکی نیست .
گفتیم به هم توجه کنید ؛پس در هنگام توجه کامل نمیتوانید گوشی چک کنید یا تلوزیون نگاه کنید و …بلکه باید به چشمهای او نگاه کنید و همه توجهتان را به او بدهید و کارها را هم با یکدیگر وبا لذت و توجه کامل انجام دهید .سپری کردن اوقات مان در یک فعالیت مشترک این پیام را میرساند که ما به یکدیگر توجه داریم ،از بودن با یکدیگر لذت میبریم .و دوست داریم کارهایی را با هم انجام دهیم .
گفتگوی متمرکز داشته باشیم با همدیگر .یعنی درباره افکار،احساسات،آرزوها ی خود در یک فضای آرام و پر مهر بدون انتقاد کردن یکدیگر با هم در میان بگذاریم .این گفتگو با زبان اول عشق کاملا متفاوت است .کلمات تایید آمیز در زبان اول عشق روی چیزی تکیه میکند که ما میگوییم. ولی در این گفتگو روی چیزی است که میشنویم .
بسیاری از ما ..برای تجزیه و تحلیل مسائل و یافتن راه حل تربیت شده ایم .ما فراموش میکنیم که ازدواج یک رابطه است،نه پروژه ای که باید کاملش کنیم یا مشکلی که باید حلش کنیم .
رابطه یعنی گوش دادن دلسوزانه برای درک افکار ،احساسات و آرزوهای طرف مقابل .ما میتوانیم به هم توصیه بکنیم اما زمانی که از ما خواسته شد و هرگز نباید با فضل فروشی این کار را بکنیم .
برای این گفتگوی سازنده نه تنها باید دلسوزانه گوش داد بلکه باید افکار و احساسات خود را نیز فاش کرد .
اگر لازم است زبان گفتگوی متمرکز را یاد بگیرید ،ابتدا به عواطفی که خارج از خانه احساس میکنید توجه کنید .
بطور مثال :وقتی کودک خشمش را ابراز میکرد؛والدینش با سخنان درشت و محکوم کننده پاسخش را میدادند .و این باعث میشد که کودک احساس گناه کند .و بنابراین یاد میگیرد کهدر بزرگسالی احساسات خود را انکار کند .
میتوانید این را حل کنید البته به کمک یک مشاور.
یکی از راه های یادگیری یک الگوی جدید این است که هر روز را مدتی با هم وقت بگذرانیم و هر کدام مان درباره سه اتفاقی که آن روز افتاده و احساسی که درباره آنها داریم حرف بزنیم.و این برای این است که ما تحت تاثیر شخصیتمان هستیم اما تحت کنترل آن نیستیم .
میتوانیم فعالیتهای سازنده و مشترک ایجاد کنیم که مخزن خاطره ای ایجاد شود که تا سالها بعد میتوان از موجودی آن استفاده کرد .مثل :درست کردن یک باغچه .گوش کردن به موسیقی. پیاده روی کردن و موارد مورد علاقه دیگر .
این خاطرات و این مخزن عشق همانقدر برای سلامتی روحی و روانی زندگی ما مهم هستند که غذا خوردن و ورزش کردن برای سلامت جسم .
آیا این کارها دشوار است ؟؟؟
ادامه دارد..