رئیس مرکز نوسازی وزارت اقتصاد گفته که طول مدت عمر کسبوکارهای کوچک در کشور ما پایین و میزان شکستشان بالاست
نویسنده : فرزانه شهریاردوست| کارشناسارشد روانشناسی بالینی
صبح مشهد- شکست در یک کسبوکار لزوما در کمین افراد ضعیف و ناتوان نیست. راه اندازی یک کسبوکار و کارآفرینی ذاتاً مخاطرهآمیز است. صاحبان کسبوکار موفق باید توانایی کاهش خطرها و عوامل شکست احتمالی را داشته باشند. بهتازگی «حسین رضویپور»، رئیس مرکز نوسازی اداری وزارت اقتصاد گفته: «هم اکنون تمرکز ما بر تسهیل فرایند صدور مجوز برای ورود افراد به کسب و کارهاست اما آمارها نشان میدهد که طول مدت عمر کسبوکارها در کشور ما پایین است و میزان شکست آنها بالاست. این جاست که جای خالی هدایت کسبوکارها احساس میشود»(منبع خبر: نود اقتصادی). جالب است بدانید طبق یک آمار جهانی در کشورهای خارجی، تقریباً ۳۳ درصد از کسبوکارهای کوچک در دو سال اول و ۵۰ درصد طی ۵ سال اول شکست میخورند و فقط ۱۷ درصد به ۱۰ سال و بیشتر میرسند. بنابراین لازم است درک کنیم که چه عواملی میتواند به شکست یک کسبوکار به خصوص از نوع خرد آن منجر شود و چگونه میتوان هر مانع را مدیریت کرد یا بهطور کلی از آن اجتناب کرد؟ در ادامه بهرایجترین دلایل شکست کسبوکارهای کوچک میپردازیم.
پیشبینیهای اشتباه از هزینه و درآمد
یکی از دلایل اصلی شکست کسبوکارهای کوچک کمبود بودجه یا سرمایه در گردش است. در بیشتر موارد، یک صاحب کسبوکار از میزان پول مورد نیاز برای ادامه فعالیتها بهصورت روزانه، از جمله تامین مالی حقوق و دستمزد، پرداخت هزینههای سربار ثابت و متغیر، مانند اجاره و خدمات آب و برق و مالیات و … آگاه است. با این حال، درباره مشاغل ورشکسته، میزان پرداختی و پیشبینیها از هزینههای جاری با میزان درآمدی که از فروش محصولات یا خدمات به دست میآید هماهنگی کمتری دارد. این ناهماهنگی به کمبود بودجه منجرمیشود که میتواند به سرعت یک کسبوکار کوچک را از کار بیندازد. بعضی از افراد هم برای غلبه بر رقبا در مشاغل بسیار اشباعشده، قیمت یک محصول یا خدمات را بسیار پایینتر از محصولات مشابه با هدف جذب مشتریان جدید قیمتگذاری میکنند که اگربه درستی مدیریت نشود، به ورشکستگی ختم خواهد شد.
فقدان هوشاقتصادی و مدیریت تخصصی
یکی دیگر از دلایل رایج شکست کسبوکارهای کوچک، فقدان هوش اقتصادی از سوی تیم مدیریت یا صاحب کسبوکار است. در برخی موارد، یک صاحب کسب و کار تنها فرد سطح بالا در یک شرکت است، بهخصوص زمانی که یک کسب و کار در اولین یا دومین سال فعالیت خود باشد. در حالی که مالکان کسبوکارها باید مهارتهای لازم برای ایجاد و فروش یک محصول یا خدمات بادوام را داشته باشند، آنها گاهی فاقد ویژگیهای یک مدیر قوی هستند و زمان لازم برای نظارت موفقیتآمیز بر دیگر کارکنان را ندارند. بدون یک تیم مدیریت تخصصی، یک صاحب کسبوکار ظرفیت بیشتری برای سوء مدیریت برخی از جنبههای کسبوکار، اعم از مسائل مالی، استخدام یا بازاریابی دارد.
ناآشنایی با ویژگیهای یک طرح موفق
کسبوکارهای کوچک اغلب اهمیت برنامهریزی موثر اقتصادی را قبل از باز کردن درهای کسبوکار خود نادیده میگیرند. یک طرح اقتصادی صحیح باید حداقل شامل این موارد باشد: شرح واضحی از کسب و کار، نیازهای فعلی و آینده کارکنان و مدیریت، فرصتها و تهدیدها در بازار گستردهتر، نیازهای سرمایه از جمله جریان نقدی پیشبینی شده و بودجههای مختلف، ابتکارات بازاریابی، تحلیل رقبا و … .
صاحبان مشاغلی که نمیتوانند نیازهای کسبوکار را از طریق یک برنامهریزی دقیق قبل از شروع برطرف کنند، مجوعه خود را به چالشهای جدی میاندازند. کسبوکاری که بهطور منظم یک طرح کسب و کار اولیه را بررسی نمیکند یا آمادگی انطباق با تغییرات بازار یا صنعت را ندارد، در طول عمر خود با موانع بالقوه غیرقابل عبور مواجه میشود.
اشتباهات متعدد در بازاریابی
صاحبان کسبوکار کوچک معمولا در آماده شدن برای نیازهای مرتبط با بازاریابی یک مجموعه از نظر سرمایه مورد نیاز، دسترسی به چشمانداز و پیشبینیهای نسبی برای فروش، شکست میخورند. زمانی که مجموعههای کاری هزینه بازاریابی اولیه را دست کم میگیرند، تامین مالی یا هدایت سرمایه از دیگر بخشهای مجموعه برای جبران کسری ممکن است دشوار باشد. از آن جایی که بازاریابی یکی از جنبههای حیاتی هر کسبوکار در مراحل اولیه است، لازم است صاحبان کسبوکار اطمینان حاصل کنند که بودجههای واقعی را برای نیازهای بازاریابی فعلی و آینده تعیین کردهاند. داشتن پیشبینیهای واقعبینانه از نظر دسترسی مخاطبان هدف و درصد فروش برای موفقیت در بازاریابی بسیار مهم است. کسبوکارهایی که بازاریابی صحیح را درک نمیکنند، نسبت به مجموعههایی که برای ایجاد و اجرای بازاریابی مقرون به صرفه و موفق وقت میگذارند، احتمال شکست بیشتری دارند.