نویسنده : سعید برند
دلار این روزها همچون پدرهای عصبانی از دست صاحبخانه، گویی کنترل را به دست گرفته و کانالها را یکی پس از دیگری رد می کند، کانال ۲۹، کانال ۳۲، کانال ۳۸، ۳۹، ۴۰ و اکنون ۴۱ !
غالب مردم نه پولِ کنار گذاشتهای برای خرید دلار دارند و نه ارزی برای فروش. تنها چیزی که این روزها عایدشان میشود، تشویش و اضطراب است چون به تجربه آموختهاند این تلاطم ارزی گریبان آنان را هم خواهد گرفت حتی وقتی میخواهند یک قالب پنیر بخرند. خرید خودرو و مسکن که جای خود دارد.
موضوعی که بر نگرانی مردم میافزاید، «احساس» نبود یک برنامه دقیق عملیاتی است که به مراتب از نبود یک برنامه دقیق عملیاتی هم ترسناکتر است.
موضوعی که تیم رسانهای دولت میتواند با ارائه یک الگوی صحیح خبررسانی از اقدامات و دستاوردها از شیوع بیشتر این احساس ناامنی جلوگیری کند.
متاسفانه تجربه موارد قبلی نیز به این احساس دامن زده است، به عنوان مثال درباره کنترل بازار اجاره بها، مردم امروز میپرسند چه خبر از مصوبه دولت برای سامان دهی بازار اجاره بهای مسکن؟ سرانجام وعدههای وزیر چه شد؟ آیا بستههای پیشنهادی وزارتخانه توانست افسارگسیختگی اجاره خانه را کنترل کند یا تمام شدن فصل جابهجایی و اثاثکشی؟! اکنون دیگر این موضوع دغدغه روز جامعه نیست تا شش ماه بعد که امتحانات خرداد بچهها تمام شود، تابستان از راه برسد و دوباره بستههای پیشنهادی وزیر جدید تیتر روزنامهها شود.
این قطار وعدههای بدون پشتوانه کجا ترمز میکند؟ و در کدام ایستگاه قرار است جای خود را به «کار کارشناسی شده» بدهد؟
در موضوع دلار، دولت با راهکارهایی از جمله ایجاد سامانه برخط بازار متشکل ارزی، هشدار قطع یارانه خریداران دلار، برکناری معاون ارزی بانک مرکزی و تاکید بر اجرای طرح مالیات عایدی بر سرمایه سعی دارد، حباب دلار را بترکاند و ما سقوط آزاد دلار، سکه، طلا و از این قسم حبابیجات را نظاره کنیم به خصوص که وقتی وزیر اقتصاد روز یک شنبه در خانه ملت، وعده یک تا دو ماه آینده را برای ثبات بازار ارز میدهد، مردم انتظار دارند دلار حداقل اگر سقوط نمیکند، در کانالهای بالاتر آفتابی نشود، شاید در علم اقتصاد بتوان سرمایه از دست رفته را به نوعی جبران کرد ولی آقایان! مراقب باشید، «اعتماد اجتماعی» سرمایهای است که بیمه ندارد، مردم هنوز سراغ وزیر صمتی را میگیرند که گفت ۵ هزار قلم کالا با درج قیمت مصرف کننده و تولید کننده ارزان شد! مردم هنوز منتظرند آذر پارسال(!) از راه برسد و خبر خوش معاون اقتصادی دولت را بشنوند، همان کاندیدای ریاست جمهوری که تصویر اسکناس به دستش در مناظرههای سال ۹۲ و ۱۴۰۰ به یاد مانده است.
حالا که به اندازه زمان کاشت، داشت و برداشت انواع محصولات جالیزی از قبولِ مسئولیت برخی وزیران دولت به خصوص آنان که متولی تامین معاش مردم هستند، گذشته است، مردم حق دارند بدانند دولتی که اهل «صبح جمعه فهمیدم» نبود، چه برنامهای برای معیشتشان دارد؟ تفاوت دولتی که از پشت شیشه خودرو، چهره بشاش مردم را میدید و نظرسنجی میکرد با دولتی که ساکنان دور افتادهترین روستاها هم توانستند رئیس جمهورشان را حتی در بحبوحه کرونا در آغوش بکشند، چیست؟
سخن به گزاف نگفتهایم اگر بگوییم اعتماد اجتماعی بزرگ ترین سرمایه دولت سیزدهم است، سرمایهای که دولتمردان باید قدرش را بدانند و از آن پاسبانی کنند، سرمایهای که دولت قبل به خصوص در سالهای پایانی از دست داد وقتی مردم احساس کردند دولت درکی از خواستههای آنان ندارد و آن چه میگوید با واقعیت زندگی آنها فرسنگها فاصله دارد.
آیا بهتر نیست وزیران دولتی که مردم به صداقت میشناسند به جای وعدههای بدون برنامه و انداختن توپ تقصیر به هزار جای باربط و بیربط، با مردم صادقانه صحبت کنند و دلایل واقعی ناکامیهای اخیر اقتصادی را بگویند و در فکر چاره باشند؟ درست است که مردم سفرهشان کوچک شده است اما هنوز امید دارند، دست بجنبانید و از انباشت نارضایتیهای اقتصادی مردم پیشگیری کنید.
منبع: روزنامه خراسان