اجتماعی

یادداشت های یک پدر

چرا بترسیم!

کد خبر : 45908

وقتی چیزی آلوده می شود مثلاً دستمان کثیف می شود خیلی زود آن را پاک می کنیم غذایی که می‌خواهیم بخوریم اگر کثیف (آلوده شود) یا باید آن را پاک کنیم و یا آن را دور بریزیم. حق نداریم روی کثیفی ها و ناپاکی ها چشم ببندیم .حق هم نداریم فقط ناپاکی ها ی بقیه (دیگران) را ببینیم و بگوییم فلانی آدم خوبی است و فلان کس مشکل دارد و حق با ماست .

پدر و مادر ما می گفتند( آموختند) حلال و حرام و ناپاک و پاک در زندگی مان خیلی مهم است. در هر کاری و در هر فکر و نیتی که داریم بعضی وقت ها به خودمان می آییم و دنبال این هستیم که از دیگران حلالیت بگیریم .می‌گوییم ما را حلال کنید. اگر خوبی و بدی دیدید بگذرید.

اگر از همان اول روی پاکی و خوبی فکر کنیم چرا باید این قدر بترسیم و به این فکر بیفتیم که حق بقیه را خورده ایم (ضایع کرده ایم )و حالا باید آنها ما را حلال کنند.

چه خوب است به بقیه بگوییم ما شما را حلال کردیم و دوست داریم و شما هم ما را حلال کنیدو دوست داشته باشید. همه مشکلاتی که برای ما هست به خاطر همین حلال و حرام و ناراحتی‌ها ( نارضایتی هایی) است که در زندگی مان به آن توجه نمی کنیم. عمر ما خیلی کوتاه است اگراین را نفهمیم (درک نکنیم) اشتباه کرده‌ایم .

من همیشه می گویم با همین عمر کوتاه باید زندگی مان قشنگ و خوب و شیرین و حلال و پاک باشد برای همین هم هست ست که باید همه را دوست داشته باشیم و به خصوص بچه های کوچک که از ما راضی باشند و خودمان را هم دوست داشته باشیم تا خوب زندگی کنیم و نترسیم که حق کسی را نخورده ایم.

این یادداشت پس از درگذشت مرحوم «محمدعلی تدینی راد» در شهریور۱۴۰۰ برداشت شده است.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوزده − نه =

دکمه بازگشت به بالا
بستن