به مناسبت روز جهانی پیشگیریازخودکشی سراغ ۲ کارشناس رفتیم تا با راه های مواجهه با فردی که افکار اشتباه دارد ، آشنا شویم
نویسنده : مجید حسینزاده | روزنامهنگار
صبح مشهد– خودکشی عملی است آگاهانه با نیت و قصد قبلی و با هدف از بین بردن خود؛ اما نقش اطرافیان افرادی که چنین انگیزههایی در آنها دیده میشود، در پیشگیری از این مسئله بسیار پررنگ است. از آن طرف، یک رفتار اشتباه ممکن است باعث تحریک یک نفر با افکار نامناسب برای عملی کردن این تصمیم اشتباه شود. فردا یعنی دهم سپتامبر «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» است که به منظور افزایش اطلاع رسانی در زمینه اقدامات پیشگیرانه ضروری با هدف کاهش نرخ قربانیان خودکشی در سراسر جهان نامگذاری شده است. به همین بهانه در پرونده امروز زندگی سلام با دکتر «اردشیر بهرامی»، جامعه شناسی که رساله دکترا و پایاننامه ارشدش درباره خودکشی بوده و اکنون مدیر بهزیستی قرچک و مسئول کمیته آموزش حوزه اورژانس اجتماعی استان تهران است و کتابی هم با عنوان «فرهنگ، توسعه و خودکشی» نوشته، درباره راهکارهای مواجهه با فردی که نشانههای تمایل به خودکشی دارد، گفت و گو کردیم. همچنین یک روانشناس، باورهای اشتباه بسیار رایج درباره خودکشی را مرور می کند تا از این طریق یاد بگیریم چطور هشدارهای مهم را در اطرافیان بشناسیم.
با فردی که نشانههای تمایل به خودکشی دارد، چه کنیم؟
دکتر «اردشیر بهرامی»، تقریبا ۱۰ سال است که به صورت تخصصی در حوزه خودکشی فعالیت دارد. او میگوید: اگر متوجه شدیم فردی درگیر افکار خودکشی است، باید به چند نکته مهم توجه کنیم.
تماس با اورژانس اجتماعی
اولین مرحله این است که با شماره اورژانس اجتماعی(یک، دو، سه) یا همان ۱۲۳ تماس بگیریم. آن جا کارشناسهای تخصصی مددکار و روانشناس آماده مداخله و راهنمایی هستند تا بتوانند در کمتر از چند دقیقه، فرد را تحت حمایت خودشان قرار دهند.
سرزنش و برچسبزدن ممنوع
با این حال اگر فردی میخواهد خودش با فردی که درگیر یک سری افکار خودکشی شده یا تصمیم به انجام آن دارد، صحبت کند و احتمال خطر وجود دارد یا فرد راضی به صحبت تلفنی با کارشناس اورژانس اجتماعی نمیشود یا…، باید یک سری کارهای مقدماتی و ساده انجام دهد. یکی اینکه بههیچوجه فرد را سرزنش نکند که چرا افکار خودکشی دارد. به او برچسب نزند که تو آدم مشکل داری هستی، روانی هستی، عقلت را از دست دادی و … . همچنین در آن لحظات، نصیحت کردن را فراموش کند. پای مسائل اعتقادی را هم در آن لحظات استرسزا وسط نکشد و نگوید این کار گناه است چون فرد در آن لحظات در شرایط روحی بسیار آَشفته، حاد و ناایمن قرار دارد و قدرت تسلط بر رفتار و کارهای خودش را از دست داده است بنابراین این حرفها، کارساز نیست.
همدلانه، آرامش را به فرد برگردانیم
هیجانهای خشم، ترس و … به صورت همزمان بر فردی که تصمیم به خودکشی گرفته، چیره میشود بنابراین ما باید در آن شرایطی که فرد آنها را تجربه میکند با رویکرد همدلانه، آرامش را به او برگردانیم. باید در کنار فرد بمانیم، شرایطش را درک کنیم، اجازه بدهیم درد و مشکلات روانیاش را با ما در میان بگذارد. باز هم تاکید میکنم فقط باید شنونده باشیم. در تمام مدت این گفتوگوها فقط باید او را حمایت کنیم تا بتواند تسلط خودش بر افکارش را به دست بیاورد.
رهایش نکنیم
نکته آخر هم اینکه تا این فرد به شرایط ثبات نرسیده، به هیچ وجه نباید رهایش کنیم چون اگر تنهایش بگذاریم، زمینه اقدام به خودکشیاش را فراهم کردهایم. در آن لحظات از آدم یا کارهای مورد علاقه این فرد که بتواند حالوهوایش را بهتر کند، کمک بگیریم. البته با توجه به اینکه معمولا شرایط روانی این افراد نیاز به کار روانشناسی و درمانی حرفهای و پیگیرانه دارد، باید مسئله اصلی و ریشهای که باعث این تصمیم شده مثل بیکاری، طلاق، مورد تجاوز قرار گرفتن، اعتیاد و … را شناسایی کنیم و با کمک خود فرد، به دنبال شکوفایی توانایی ها برای درمان برویم.
به هیچوجه از خودکشیهای خیابانی فیلم نگیرید
دکتر بهرامی ، مسئول کمیته آموزش حوزه اورژانس اجتماعی استان تهران که در این سالها با بیش از ۱۲۰ یا ۱۳۰ نفر که اقدام به خودکشی کرده بودند مصاحبه و مذاکرههای چندین جلسهای داشته است، درباره تجمع مردم در محل خودکشیهای خیابانی هم میگوید: «به مردم عزیز ایران عرض میکنم، فردی که میرود بالای یک پل، برج یا فضای بلند، میخواهد خشم، اعتراض، ناراحتیاش و … را که باعث شده تا تصمیم به خودکشی بگیرد، در ملأ عام به همه نشان بدهد. بهترین واکنش این است که مردم تحت هیچ شرایطی در این مواقع تجمع نکنند، فیلم و عکس نگیرند و فرد با انگیزه خودکشی را با رفتارهای ناصحیح، غیرمنطقی و … تحریک به اقدام نهایی نکنند. بارها پیش آمده من برای مداخله در خودکشی رفتم، هزاران نفر در آن جا جمع شدند که این خودش باعث تحریک فرد میشود. همچنین تا حد امکان مردم نباید مداخله کنند چون آن فرد در شرایط روحی و روانی بسیار نامناسب، خشمگین و عصبی است و مداخله اصلی باید توسط اورژانس اجتماعی صورت گیرد چون این افراد تکنیکهای لازم برای انجام این کار را فرا گرفتهاند. کسی که میرود بالای پل، دارد به همه ما درخواست کمک میدهد البته شاید به دنبال جلب توجه هم باشد بنابراین متفرق شدن مردم مهم است. مردم ما متاسفانه در این فضا بیشتر تماشاگر هستند و کنشگر نیستند و میمانند تا ببینند در پایان، چه اتفاقی میافتد در صورتی که باید بدانند اگر آن فضا را ترک کنند و هیچ فردی نماند، در آن شرایط، این فرد برای انجام خودکشی تمایل کمتری پیدا خواهد کرد.
آمارها در ۲ سالاخیر به ۲ دلیل بیشتر شده است
او درباره آمار خودکشی در کشورمان هم میگوید: «پزشکی قانونی، نیروی انتظامی و اورژانس اجتماعی هرکدامشان آمارهایی دارند که البته اختلافاتی با هم دارد اما آن چه که قطعی است، این است که وقتی آمارها را بررسی میکنیم، شاهد یک روند رو به رشدی در این معضل هستیم. در دو سال اخیر، دو عامل میزان خودکشیها را تشدید کرده است. یکی تجربه کرونا و تاثیرات روحیوروانی و مشکلاتی است که بر ساختار روانی خانواده و جامعه گذاشته است. دیگری هم مسئله بحرانهای مالی مثل گرانی، تورم، بیکاری و … است که تاثیر قابل توجهی بر افزایش افکار خودکشی به خصوص در بین جوانان داشته است بنابراین ضرورت توجه به این مسئله، بیشتر از گذشته احساس میشود و خانوادهها و جامعه باید از این موضوع، آگاهی بیشتری کسب کنند.
شیرینترین خاطرهام نجات یک هموطن سیلزده از خودکشی بود
او درباره یکی از فراموشنشدنیترین مداخلههایش برای منصرف کردن یک فرد از خودکشی هم میگوید: «من تجربه حضور در سیل لرستان را دارم. ما باید علایم رفتاری و کلامی این اتفاق را بشناسیم یعنی بدانیم فردی که انگیزه خودکشی دارد، چه حرفهایی میزند که نشانه تصمیم جدیاش برای خودکشی است. بنابراین من در آنجا با یکی از ساکنان که به دلیل شرایط سختی که در آن بود و درگیر چنین افکاری شده بود، همکلام شدم. خیلی زود فهمیدم تصمیم به خودکشی دارد. چندین ساعت وقت گذاشتم، پذیرای صحبتها و درددلهایش شدم، مداخله اصولی داشتم و آخرش گفت شما چقدر خوب متوجه شدید و کارتان را انجام دادید، من تصمیمم برای خودکشی جدی بود و منصرف شدم. کمک به یک انسان خیلی ارزشمند و لذتبخش است و همه ما با کسب آگاهیهای لازم میتوانیم در حد خودمان موثر باشیم».
آیا خودکشی همان چیزی است که در فیلمها دیدهاید؟
برخلاف آنچه در قابجادویی میبینید، در بیشتر مواقع خودکشی اقدامی است با درد و رنجی مافوق تصور و آسیبهایی جبران ناپذیر
نوشتن درباره خودکشی آسان نیست. باور عمومی این است که حتی حرف زدن از خودکشی باعث میشود آدمها به فکرش بیفتند. آمارها نشان میدهد هر وقت خبر خودکشی آدم معروفی منتشر میشود، تعداد خودکشیها بلافاصله بالا میرود اما وقتی آرت کلینر، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، شنید که یکی از دوستانش از یک آسمانخراش پایین پریده است، نمیتوانست دست روی دست بگذارد و هیچ کار ی نکند. دوست او نمرد. افتاد روی خودرویی که کنار خیابان پارک شده بود و تقریبا تمام استخوانهایش شکست. با چندین اندام داخلی تکه پاره و در حالی که از درد فریاد میکشید، به اورژانس بیمارستان منتقل شد. یک سال روی تخت خوابید و بعد از آن هم هرگز نتوانست روی پاهایش بایستد. در این مدت، تنها عضوی از بدنش که کار میکرد، همان مغزی بود که سالها به خودکشی میاندیشید. کلینر کنجکاو شد بداند سرنوشت آدمهایی که خودکشی میکنند به کجا میکشد؟ مدتها به بخش اورژانس بیمارستانها میرفت و با دکترها و پرستارها مصاحبه میکرد. اما نتیجه آنقدر برایش هولناک بود که مدتها دربارهاش کابوس میدید.
خودکشی اصلا دراماتیک نیست
خودکشی برخلاف آنچه در فیلمها دیده بود، اصلا دراماتیک نیست. اینطور نیست که آدمها مشتی قرص بخورند و همه چیز در آرامش تمام شود. برعکس، در بیشتر مواقع خودکشی اقدامی است با درد و رنجی مافوق تصور و آسیبهایی جبران ناپذیر. یک بار دکتری برای او توضیح داد که «مقاومت بدن ما در برابر آسیب ها شگفت آور است، انسان ها به راحتی از پا درنمی آیند.» او در رفت وآمدش به اورژانس این مسئله را بارها دید. کسانی را دید که لوله تفنگ را روی سر خودشان گذاشته و شلیک کرده بودند، جمجمه شان نابود شده بود اما مغزشان سالم مانده بود، یا فلج شده بودند یا توانایی حرف زدن و قدرت بلعیدن را از دست داده اما زنده بودند. بارها و بارها کسانی را دید که ده ها یا صدها قرص خورده بودند و در حالت کما به بیمارستان میرسیدند. حافظهشان را از دست میدادند، ماه ها با مسمومیت دست و پنجه نرم میکردند و بدحال و درمانده به خانه برمی گشتند. پرستاری برایش گفت: «بریدن مچ با تیغ تقریبا امکان ندارد موجب مرگ شود، در عوض عصبها و تاندونها آسیب میبیند و دست فرد شکل یک پنجه بی حس میشود.» هر چه جلو رفت بیشتر فهمید که اغلب این آسیبهای جبران ناپذیر، حاصل تصمیم های لحظهای بوده است. واکنشی هیجانی هنگام رویارویی با یک ناکامی. روانشناسی به او گفت: «نیمی از کسانی که دست به خودکشی میزنند، فقط میخواهند با کسی حرف بزنند. ۲۰ دقیقه صحبت با دیگران معمولا به شکلی معجزه آسا فکر خودکشی را از سرشان بیرون میکند.»
برگرفته از «ترجمان»
۶ باور اشتباه درباره افرادی با افکار خودکشی
معمولا هیچ فردی به طور ناگهانی تصمیم به خودکشی نمیگیرد بنابراین شناخت نشانههای هشداردهنده در این باره در پیشگیری بسیار موثر است
دکتر پرستو امیری | متخصص روان شناسی سلامت
فردی که تمایل به خودکشی دارد معمولا مدتها با خودکشی مشغولیت ذهنی داشته است اما در دوره کوتاهی توانایی اقدام به آن را به دست میآورد؛ به ندرت پیش میآید که فردی هرگز به خودکشی فکر نکرده باشد و ناگهان به آن دست بزند؛ هرچند این دوره نهفته فکر کردن درباره خودکشی ممکن است از دید اطرافیان پنهان بماند. این واقعیت یک پیام مهم برای ما دارد؛ افراد معمولا ناگهانی تصمیم به خودکشی نمیگیرند و پیش از آن بارها و بارها به آن فکر و حتی برای آن برنامهریزی کردهاند بنابراین برای انجام اقدامی موثر در پیشگیری از خودکشی، باید علایم این دوره پیش از اقدام را شناسایی کرد. برای پرداختن به نشانههای هشدار دهنده درباره خودکشی، لازم است باورهای اشتباه بسیار رایج دراین باره را مرور کنیم و از این طریق یاد بگیریم چطور هشدارهای مهم را در اطرافیان بشناسیم.
هرکسی که راجع به خودکشی حرف میزند، دست به خودکشی نخواهد زد
بسیاری از کسانی که اقدام به خودکشی کردهاند قبلا مستقیم یا غیرمستقیم راجع به تمایل و افکارشان درباره خودکشی با اطرافیانشان صحبت کردهاند. جملاتی مانند اینکه «به آخر خط رسیدم»، «هرکاری میکنم به نتیجه نمیرسم»، «هیچ راهی ندارم»، «اصلا چرا ما باید این همه رنج در زندگی را تحمل کنیم؟»، «کاش شجاعت خودکشی کردن داشتم»، «من بمیرم از رفتارتان پشیمان میشوید»، «من بمیرم شما راحت میشوید» و … میتواند جملاتی هشدار دهنده باشد.
با حرفزدن راجع به خودکشی فقط میخواهد اطرافیان را بترساند یا از آنها باج بگیرد
این جمله را از بسیاری از خانوادهها شنیدهام که این آدم، آدم خودکشی کردن نیست؛ حتی عرضه خودکشی کردن را هم ندارد فقط میخواهد ما در برابرش کوتاه بیاییم. این در حالی است که واقعا ممکن است فرد در مشکلات خانوادگی یا فردی به نقطهای رسیده باشد که فکر کند هیچ راهحلی جز خودکشی پیش رو ندارد. حرفزدن یا تهدید به خودکشی میتواند فریادی برای کمکخواهی باشد از طرف آدمی که روشهای حل مسئله و مهارتهای ارتباطی لازم را ندارد و از این طریق میخواهد اطرافیان به حرفها، نیازها و خواستههایش توجه کنند.
کسی که یک بار از خودکشی نجات پیدا کرده، دیگر خودکشی نمی کند
آمارها نشان میدهد افراد با سابقه خودکشی و نجات، با احتمال بالایی ممکن است مجدد دست به خودکشی بزنند. ممکن است در لحظه رویارویی با مرگ، غریزه زندگی با شدت بیشتری نمایان و فرد وحشتزده و از اقدامش پشیمان شود و ملتمسانه تقاضای کمک کند اما این اصلا به این معنا نیست که فرد واقعا قصد مردن نداشته است و تنها خواسته دیگران را بازی بدهد یا بترساند. همانطور که گفتیم در بسیاری از مواقع با فاصله گرفتن از آن بحران، ممکن است مجدد به فکر خودکشی بیفتد.
کسی که واقعا بخواهد خودکشی کند، نمیتوان مانعاش شد
این هم یک باور اشتباه دیگر است. افراد زیادی با قصدی جدی تا پای اقدام رفته اما با مداخله درست اطرافیان از اقدامشان منصرف شدهاند بنابراین با اقدام و مداخله درست میتوان جدیترین افراد را هم از اقدام به خودکشی منصرف کرد.
فقط دیوانهها یا بیماران روانی خودکشی میکنند
درست است که آمار خودکشی در برخی بیماریهای روانی بیشتر است اما اصلا به این معنا نیست که آدمهای معمولی دست به خودکشی نمیزنند. استرسها، اضطرابها، غمها، سوگها، مشکلات خانوادگی، تحصیلی، شغلی، مالی و … میتواند آدمهای معمولی را از تاب و توان بیندازد و به نقطه استیصال برساند. یادتان باشد استیصال و درماندگی از مهمترین عوامل خطر و زمینهساز خودکشی هستند حتی در آدمهایی بدون سابقه بیماری روان پزشکی.
صحبت با افراد در معرض خطر، انگیزه خودکشی را بالا میبرد
اینکه نباید از افراد در معرض خطر درباره خودکشی سوال کرد زیرا باعث افزایش تمایل آنها به خودکشی میشود، از باورهای رایج اشتباه است. اگر احساس میکنید در اطرافیانتان آدمی هست که این روزها حالش روبهراه نیست، رفتارهای عجیبی دارد، در خودش فرو رفته و با کسی حرف نمیزند و … شما پیش قدم شوید و تشویقش کنید حرف بزند، به او اطمینان دهید هر زمان که آماده صحبت بود شما شنونده حرفهایش خواهید بود. بهتر است مستقیم و همدلانه درباره افکار خودکشی از او سوال و تلاش کنید به جای سرزنش و نصیحت با احساساتش همدلی کنید، شنونده باشید و بعد از آن درباره راهحلهای دیگری به جز خودکشی با او صحبت کنید. به او کمک کنید فهرستی از افراد قابل اعتماد در ذهنش داشته باشد و از او قول بگیرید هر زمان تمایلش به خودکشی زیاد شد، قبل از هر اقدامی با یکی از آن افراد تماس بگیرد.
نکته پایانی
در نهایت توجه داشته باشید که خودکشی، یک مسئله بسیار مهم، پیچیده و تخصصی است و بهترین کار این است تلاش کنید فردی را که تصور میکنید تمایلی به خودکشی دارد، تشویق کنید تا با یک روان شناس یا روان پزشک در ارتباط باشد. در مواجهه با بحران خودکشی، یعنی زمانی که فرد در حال اقدام به خودکشی است، حتما با اورژانسهای روان پزشکی و اورژانس اجتماعی تماس بگیرید و از آنها کمک و راهنمایی فوری بخواهید.
منبع: سلام زندگی روزنامه خراسان