همسرم زنی خودخواه و خودرای است. تازه با او ازدواج کردهام ولی همین اول ازدواج فهمیدم که زن زندگی نیست.
صبح مشهد– اسکناس ۵هزار تومانی زندگی زوج جوان را بههم ریخت. زوجی که تازه با هم ازدواج کرده بودند به دلیل این پول ناچیز تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند. ماجرا از این قرار بود که وقتی مرد جوان به جای تراول پنجاه هزار تومانی، دو عدد اسکناس ۵هزار تومانی گرفت، همسرش عصبانی شد، دعوا به راه افتاد و کارشان به جدایی کشید.
مرد جوان چه گفت
مرد جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: همسرم زنی خودخواه و خودرای است. تازه با او ازدواج کردهام ولی همین اول ازدواج فهمیدم که زن زندگی نیست و به من اهمیت نمیدهد. شاید باورتان نشود ولی زندگی ما فقط بهدلیل یک اسکناس ۵هزار تومانی بههم ریخت. ماجرا از این قرار بود که یک روز راضیه از من خواست که طلایش را به طلافروشی ببرم و بفروشم. میخواست با پولش طلای بهتری بخرد. من هم آن را به مغازه بردم. طلا را به قیمت روز فروختم. فروشنده مبلغ را به حسابم واریز کرد اما مبلغ ۵۰۰هزار تومان آن را بهصورت نقدی و تراول پرداخت کرد. هنگام بازگشت از یک دستفروش چیزی خریدم. یک تراول صد هزار تومانی به او دادم و بقیه پولم را برگرداند. وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم که آن دستفروش به جای تراول ۵۰هزار تومانی یک اسکناس ۵هزار تومانی به من داده است. حالا نمیدانم از عمد اینکار را کرده بود یا اینکه او نیز مثل من حواسش نبوده ولی هرچه بود راضیه وقتی موضوع را فهمید دادوبیداد راه انداخت و به من گفت که بیعرضهام و نمیتوانم از پس کارهایم برآیم و مرتب سرم داد میکشید.
من دوباره پیش آن دستفروش برگشتم ولی آنجا نبود. وقتی به خانه برگشتم راضیه بیشتر جنجال به پا کرد و آنقدر گفت که من هم از کوره در رفتم، دادوفریاد کردم و دعوای ما بالا گرفت. آنقدر که کار به کتککاری و پلیس کشید. همسایهها به پلیس زنگ زده بودند. همسرم هم از من شکایت کرد. همان زمان فهمیدم که این زن اصلا زن زندگی نیست و من نمیتوانم در کنارش خوشبخت و آرام باشم. ما تازه ۷۰روز بود که با هم ازدواج کرده بودیم ولی همان زمان تصمیم به جدایی گرفتیم.
کتکم زد، شکایت کردم
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم مرا کتک زد. من بهخاطر اینکه بهراحتی سرش کلاه گذاشتهاند عصبانی شدم چون بار اولش نبود. هربار از خانه بیرون میرفت یک اتفاقی میافتاد. در کل شوهرم مرد بیخیال و حواسپرتی است و این حواسپرتی نیز همیشه کار دستش داده است. وقتی دیدم به جای تراول به او اسکناس ۵هزار تومانی دادهاند، دیگر طاقت نیاوردم، عصبانی شدم و با هم دعوا کردیم ولی او نیز خودش را نشان داد. مرا کتک زد و آبرویم را جلوی همسایهها برد. تازه آنجا بود که آن روی واقعی شوهرم را دیدم و فهمیدم مرد قابلاعتمادی نیست. وقتی پلیس آمد آنقدر عصبانی بودم که از شوهرم به اتهام ضربوشتم شکایت کردم ولی خیلی زود شکایتم را پس گرفتم. حالا هم دیگر نمیخواهم در کنارش زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاوره خانواده نیز مشورت کنند.
منبع: تپش – جام جم