نویسنده: عباس محمدیان دانشجوی دکترا علوم ارتباطات
صبح مشهد– فایل صحبت های ۷ ساعته وزیر امور خارجه را کامل نشنیده ایم پس نمی توانم داوری تمام ساحتی در باره آن داشته باشیم. قظاوت صد در صدی در برابر تک گزاره ها هم شرط انصاف نیست. روایت های دیگران را هم نمی توان پایه تحلیل قرار داد و به حلال و حرام قسمت کردن آدم ها پرداخت. اما نسبت به برخی نگاه های ارائه شده دکتر ظریف می توان به صراحت سخن گفت.
او مییان “میدان” و “دیپلماسی” با غیریت سازی “یا” سخن می گوید حال آنکه ما به دنبال میدان “با” دیپلماسی هستیم. در مکتب سلیمانیِ بزرگ هم هر دو ظرفیت با تعریف مشخص اما همسوی خود، در خدمت تکلیف انقلابی و ملی قرار می گرفت. چنان که خود دکتر ظریف پیش از این و حتی در همین فایل ارائه شده می گوید سلیمانی شهید به عنوان فرمانده و پرچمدار “میدان” چه فرصت هایی برای دیپلماسی فراهم کرده است.
این فکت هایی است که در همین فایل ناقص می توان شنید که ظریف می گوید؛ “در باره منطقه باید انصاف را رعایت کنیم. در مذاکرات افغانستان در ۲۰۰۱ با آمریکا اگر سردار سلیمانی نبود من دستاوردی نداشتم.” همچنین اضافه می کند، “در ۲۰۰۳ در باره عراق نیز اگر اطلاعات سردار سلیمانی نبود من هیچ دستاوردی نداشتم.” خب، این یعنی “میدان” در جای خود، داده های بسیار ارزشمندی به دیپلماسی داده است. پس پر رنگ کردن “ستد” درست نیست که دقیق اش “داد و ستد ” میدان و دیپلماسی در زمان های مختلف بوده است. چیزی که در همه کشور ها معمول و معقول است.
بر اساس گزاره های متقن که سیاستمداران شرق و غرب بدان تصریح داشتند، سردار سلیمانی فقط یک ژنرال نظامی نبود بلکه در جای خود و در راهبرد ملی و انقلابی، نقش دیپلمات هم داشت. البته دیپلمات با تعریف انقلابی آن. تا جایی که در مواجهه با عربستان، ظریف می گوید اگر من “ماله کش اعظم” هستم، می توانید با سردار سلیمانی مذاکره کنید! “ماله کش اعظم را کسانی برای ظریف ساختند که ظرافت های او در دفاع از سیاست های نظام را برنمی تابیدند. او این را هم گفته است که ” رهبر انقلاب دست من و سردار سلیمانی را برای هماهنگی در دست هم گذاشت.”
اما این همراهی همیشه به معنای “هم رایی” نیست. خود ظریف می گوید: “من و سردار سلیمانی الزاما همنظر نبودیم، اما احساس میکردیم باید هماهنگ باشیم و این کار را میکردیم”. باری، “هم نظر” نبودند ما هم در میان این دو نظر، هم نظر با شهید سلیمانی هستیم و معتقدیم که وقتی دشمن، پایش را تا مرز های ما دراز کرده است، دیپلماسی به تنهایی نمی تواند “امنیت آفرین” باشد. این میدان است که باید در اولویت قرار گیرد و با تولید اقتدار، دیپلماسی را توانمند سازی شده به پشت میز بفرستد.
اگر در میدان ضعیف باشیم، سر میز راهمان نمی دهند چه رسد که یک سوی آن را به ما اختصاص دهند و به رغم میل خود آن سو بنشینند و در شرایط برابر سخن بگویند. مردم هم این را خوب می فهمند و راز محبوبیت بالای سلیمانی در همین بود. ظریف هم گفت و همه دشمنان سردار هم اعتراف می کنند که سردار میدان دار ما، هرگز جنگ طلب نبود. اصلا در مکتب دفاع مقدس، جنگ طلبی یک ضد ارزش همیشگی است. دفاع فرامرزی سردار و دفاع مقدس ۸ ساله یارانش برای رسیدن به صلح عادلانه و حراست از شرافت های صلح است.
این را هم اگر چه ظریف به زبان می گوید که “سلیمانی جنگ طلب نبود” اما باید در باور ها و نگاه کارشناسی اش هم این مولفه را در نظر داشته باشد که جنگِ سردار شهید ما هم برای صلح و برای آرامش و امنیت انسان ها بود. مکتب سلیمانی، شجاعت را، دلاوری را در خدمت عدالت می خواست. عدالتی که در پرتو آن همه انسان ها بی هراس حرامیان تروریست و جنگ طلب های متجاوز، در فضایی امن زندگی کنند.
از کوزه همان تراود که در اوست .نیاز به شنیدن همه نیست همینکه دشمن شاد شده ومضحکه شدیم معلوم است دشمن همه را شنیده نگران نباش ..