پسر جوان که پس از قتل مادرش ، جسد وی را در راه پله های خانه شان حلق آویز کرده بود از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از فروردین ماه سال ۹۸ به دنبال مرگ مرموز زن سالخورده ای آغاز شد. پسر ۳۲ ساله وی به نام شهریار که با پلیس تماس گرفته بود گفت: مادرم در غیاب من و خواهرم خودش را حلقآویز کرده است .
من وقتی به خانه وارد شدم، با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. پیکر بی جان مادرم از نرده های راه پله آویزان بود. من که ترسیده بودم بلافاصله پیکر نیمه جان مادرم را پایین آوردم اما او دیگر نفس نمی کشید و کار از کار گذشته بود.
به دنبال اظهارات پسر جوان ،مأموران پلیس به خانه آنها در خاتون آباد پاکدشت رفتند و پیکر زن ۶۱ ساله با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد .
ماموران پلیس در نخستین گام به بررسی خانه پرداختند اما اثری از ساییدگی روی نرده های راه پله مشهود نبود .مقداری خون نیز در راهپلهها ریخته بود. همین سرنخ موجب شد تا فرضیه خودکشی زن سالخورده رنگ ببازد.
ماموران پلیس به بازجویی از پسرجوان پرداختند و فهمیدند وی به مواد مخدر اعتیاد دارد.
وقتی پزشکی قانونی علت فوت زن سالخورده را خفگی اعلام کرد شهریار به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد.
وی که سعی داشت خودش را بیگناه نشان دهد وقتی فهمید دستش برای پلیس رو شده و آنها به اعتیادش پی برده اند ،به قتل اعتراف کرد .
تشریح حلق آویز کردن مادر در دادگاه
شهریار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه،خواهر وی که تنها ولی دم بود در حالی که اشک می ریخت گفت: در این دنیا فقط برادرم را دارم و به همین خاطر حاضر به قصاص او نیستم. من از خون مادرم گذشت می کنم.
سپس شهریار در جایگاه ویژه ایستاد و گفت :بعد از فوت پدرم من و مادر و خواهرم با هم زندگی می کردیم .چند سالی بود به دام اعتیاد افتاده و معتاد شده بودم. به همین خاطر با مادر و خواهرم همیشه درگیر بودم.
وی ادامه داد: از وقتی فهمیدم مادرم خانه مان را به نام خواهرم سند زده رابطه ام با آنها بدتر شد.این رفتار مادرم باعث شده بود کینه او و خواهرم را به دل بگیرم.
پسر معتاد در تشریح جزییات قتل گفت: آخرین بار در غیاب خواهرم بار دیگر با مادرم درگیر شدم .من به او گفتم حق نداشته بدون اطلاع من خانه را به نام خواهرم سند بزند. اما او شروع به داد و فریاد کرد. من او را هل دادم که سرش را به دیوار راه پله ها برخورد کرد و از سرش خون جاری شد. من ترسیدم به همین خاطر او را رها کردم و به اتاق خودم رفتم. چند ساعت بعد وقتی از خواب بیدار شدم و به راه پلهها برگشتم با پیکر بیجان مادرم روبه رو شدم .
وی ادامه داد: من برای اینکه پلیس را گمراه کنم طنابی را دور گردن مادرم پیچیدم و آن را از نردههای راه پله آویزان کردم تا همه فکر کنند مادرم خودکشی کرده است. من بعد از چند دقیقه طناب را بریدم تا مادرم روی زمین بیافتد .اما وقتی پیکر او را حلق آویز کردم مرده بود.
وی در حالی که اشک می ریخت گفت: باور کنید من تحت تاثیر مصرف مواد مخدر دست به چنین اشتباهی زدم و حالا پشیمان هستم.رفتارهایی که انجام دادم دست خودم نبود و هنوز باور ندارم مادرم را کشته ام.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.