زن ۴۰ساله در دایره اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: ۴سال قبل متوجه شدم پسر جوانم که هیچ رابطه عاطفی با پدرش ندارد در اثر رفت و آمد با افراد ناباب به موادمخدر آلوده شده است.
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا خیلی سعی کردم او را از این منجلاب نجات بدهم ولی فایده ای نداشت برای همین هم پسرم را به خانه پدربزرگش در روستا فرستاده ام و با هر بدبختی که شده هزینه های تهیه موادمخدرش را مهیا می کنم. تمام امیدم پس از پسرم به دخترم بود اما با اشتباهی که مرتکب شدم او نیز بازیچه هوس های جوانی شیطان صفت شد. از شما چه پنهان حدود یک سال قبل فهمیدم «بهاره» با پسری جوان آشنا شده است و آن ها قصد ازدواج دارند. من که خودم از ازدواج اجباری با شوهرم خیری ندیده بودم سعی کردم شرایطی برای دخترم فراهم کنم تا به پسر موردعلاقه اش برسد. برای همین هم چند بار با این آقا پسر صحبت کردم و وقتی ابراز عشق و علاقه اش را نسبت به دخترم دیدم اجازه دادم که آنها در حضور خودم گاهی اوقات همدیگر را ببینند. مدتی گذشت و متاسفانه پس از آن که پسر مورد علاقه دخترم، اعتماد مرا به خودش جلب کرد از طریق بهاره درخواست کرد که با هم بیرون بروند. او حتی می گفت تا چند هفته دیگر قرار است همراه خانواده اش به طور رسمی به خواستگاری دخترم بیاید.
زن ۴۰ساله آهی کشید و افزود: نمی دانم چرا عقلم را از دست دادم و با این خواسته بهاره و پسر مورد علاقه اش موافقت کردم. متاسفانه این پسر با سوء استفاده از حسن اعتمادم و وعده های دروغی به دخترم او را طعمه هوس های خود کرده است و من وقتی از موضوع مطلع شدم که کار از کار گذشته بود. بهاره برایم تعریف کرد مرتکب چه حماقتی شده است و حالا پسر مورد علاقه اش که با دختر دیگری ازدواج کرده مدام برای فرزندم ایجاد مزاحمت می کند و با تهدیدهای خشن می خواهد زمینه ارتباط او و یکی از دوستان بی سروپایش را فراهم کند. چند روز از این ماجراها گذشت و ما از دست مزاحمت های چند جوان شرور موتورسوار جرات نداشتیم از خانه بیرون برویم برای همین هم به ناچار واقعیت را به شوهرم گفتیم. همسرم که خیلی غیرتی شده من و دخترم را از خانه بیرون کرده است و به خانه پدر شوهرم پناه برده ایم. فکر می کنم علت به وجود آمدن همه این مشکلات، غرور و خودخواهی شوهرم و ندانم کاری های من است چون نتوانستیم ۲فرزندمان را خوب بزرگ کنیم.