اخبار مهم

زن آرایشکرده مرد جوان را با دلبری به خانه خالی کشاند!

کد خبر : 38176

مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری ۳۹ مشهد افزود: در اولین روز کار با ماشین، خانمی بزک کرده، خودرو مرا به طور دربستی کرایه کرد.

ابه گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا و از لحظه ای که سوار خودرو شد با خنده های هوس آلود و غمزه های شیطانی شروع به صحبت کرد و گفت: از همسرم طلاق گرفته ام و به سختی زندگی ام را می گذرانم اما همسایه ای دارم که مدام برایم ایجاد مزاحمت می کند و درخواست های نامشروع دارد. نمی خواهم بگویم از تنهایی رنج نمی برم ولی دنبال یک آدم خاطر جمع می گردم که پشتوانه عاطفی و تکیه گاهم باشد. سرتان را به درد نیاورم، زن ناشناس از من دعوت کرد به خانه اش بروم تا جلوی همسایه ها بگوید این مرد، برادرم است و آنها دیگر برایش ایجاد مزاحمت نکنند. مرد جوان آهی کشید و افزود: خودم را جمع و جور کردم تا به زن غریبه خیلی قاطعانه «نه» بگویم اما از شما چه پنهان وقتی از داخل آینه ماشین نگاهم به چشمانش گره خورد دلم لرزید و عقلم را باختم.من با وسوسه های شیطانی به خانه ای پا گذاشتم که ۳مرد قوی هیکل منتظرم بودند. آنها در حالی که تیزی چاقو را روی گردنم گذاشته بودند یک کتک مفصل نثارم کردند و بعد هم با برداشتن کارت عابر بانک و شماره رمز آن، به نزدیک ترین بانک مراجعه و مبلغ ۲۰۰هزار تومان از حساب بانکی ام برداشت کردند.

این افراد زورگیر سپس ساعت مچی و کاپشن و گوشی تلفنم را نیز گرفتند ومرا از خانه بیرون کردند.نمی دانم برای این حماقت و اشتباهی که مرتکب شده ام چه پاسخی به همسرم بدهم. این زن معصوم که پس از چند سال تحمل رنج و مشقت در زندگی با من، صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته است، امروز صبح دلداری ام داد و گفت نگران نباش، حتی اگر درآمد حاصل از کار با ماشین کم بود خودم در کنارت هستم تا مدتی بگذرد و فوت و فن کار را یاد بگیری ولی من…! در پی اظهارات این مرد جوان، به دستور رئیس کلانتری ۳۹ مشهد متهمان پرونده بلافاصله دستگیر و با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شده اند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. حقت بوده آقای راننده..تورو چی به این غلطا..حتما پیشت فکر کردی الان برم تو خونه خانم خوشگل دلبریم میکنه و میتونی سرت رو بزاری رو زانوهای اون زن..کار ندارم خوب کردن حالتو گرفتن من جای اونا بودم باور کن بدترشو سرت درمیاوردم..جواب اینطور خانما مشخصه..برو گمشو..من یک ساعت خوشی با خانوادم رو به دنیا عوض نمیکنم.جوابت به اون خانم باید این جمله میبود..مگه نگفتی خانمم با بدبختی با بی پولیم سیلی خودش سرخ نگه میداشته وداره و نگفتی هر روز بهم قدرت وانرژی میداد صبح که ازخونه میزدم بیرون بهم زندگی رو میفهموند…الانم آقای راننده برو پیش خانمت معذرت خاهی کن که از دوباره ازاین غلطا نمیکنم..ای کاش جای اون مردای تو خونه من بودم چه بلایی که سرت نمیاوردم تا بفهمی مرد متاهل چقد به خانمش و خانوادش ایمان داشته باشه و دروغ رو با خودش به خونش هیچ وقت نبره..کاش کاش کاش…..ممنون از پلیس های کشورم..یاحق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یازده − پنج =

دکمه بازگشت به بالا
بستن