خشم سراسر وجودم را فراگرفته بود دستانم از شدت اضطراب می لرزید، همه عقده هایم را در گلویم جمع کردم و خطاب به آن زن بی حیا گفتم تو که می دانی درد خیانت چقدر سنگین است! تو که «خیانت» را با همه وجودت حس کرده ای! پس چرا با من و خانواده ام چنین کردی؟ فریاد زدم مدعی هستی که به علت خیانت های همسرت از او جدا شده ای حالا چگونه راضی شدی تا با خیانت به دیگران این گونه یک زندگی را متلاشی کنی؟ و …
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا، زن ۲۷ ساله در حالی که اظهار می کرد نمی دانم گناه دختر خردسالم در این ماجرا چه بود؟ به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: در یک خانواده متوسط رشد کردم. پدرم کارمند بود و به من به دلیل این که تک دختر خانواده بودم بیشتر توجه می شد و تقریبا آزادی کاملی داشتم. هیچ کس با خواسته هایم در خانواده مخالفت نمی کرد در واقع یکی یک دانه پدر بودم تا این که روزی در مسیر دبیرستان با «جلال» آشنا شدم. فکر می کردم هر انسانی باید شریک زندگی اش را خودش انتخاب کند اما راه و روش صحیح این انتخاب را نمی دانستم به همین دلیل هم دچار عشق خیابانی شدم. مدت کمی از آشنایی من و جلال می گذشت که خواستگاری از من به شیوه سنتی برگزار شد اگرچه اوضاع اقتصادی ما بالاتر از خانواده جلال بود اما من اهمیتی به این موضوع نمی دادم. همسرم شغل آزاد داشت و بعد از ازدواج کار او رونق زیادی گرفت. دوران نامزدی ما سه ماه بیشتر طول نکشید و من با یک مراسم آبرومندانه وارد زندگی مشترک شدم و مدتی بعد در حالی باردار شدم که هیچ گونه مهارت های خانه داری و آداب تربیت فرزند را نمی دانستم به همین دلیل سه ماه آخر دوران بارداری را به منزل پدرم رفتم تا از بروز حوادث ناخواسته پیشگیری کنم.
در این میان زندگی ام را با خیالی آسوده به دست همسرم سپردم چرا که او اعتقاد داشت نباید مزاحم خانواده ما شود! از سوی دیگر همسرم مدعی بود کار و کاسبی در بازار بهتر شده است و باید بیشتر اوقاتش را در فروشگاه بگذراند، من هم به این امر راضی بودم چرا که وضعیت مالی ما خیلی سریع خوب شد و دیگر از نظر رفاهی و مالی چیزی کم نداشتیم. هنوز مدت زیادی از حضور من در منزل پدرم نگذشته بود که متوجه رفتارهای سرد همسرم شدم و احساس می کردم عشق او به من رنگ باخته است. او حتی حاضر نبود تلفنی با من صحبت کند و با بیان جملات کوتاه خیلی زود تماس تلفنی را قطع می کرد. در همین شرایط بود که روزی از برادر کوچک ترم خواستم مرا به منزلم برساند تا مقداری از لوازم شخصی ام را بردارم. وقتی وارد اتاق خوابم شدم حیرت زده در جایم میخکوب شدم! باورم نمی شد لوازم زنانه یک زن دیگر روی تخت افتاده بود. با نگرانی زنگ همسایه روبه روی آپارتمان را به صدا درآوردم و از او خواستم بگوید چه اتفاقی در منزل ما رخ داده است؟ ولی او ابراز بی اطلاعی کرد. دست و پایم را گم کرده بودم اما نمی خواستم چیزی را که به چشم خودم ندیده ام باور کنم، این بود که از برادرم خواستم با خودرو مقابل واحد آپارتمانی منتظر بمانیم. حدود ساعت ۲ بامداد بود که همسرم به همراه زنی وارد آپارتمان شد. آن ها حال طبیعی درستی نداشتند که به طور ناگهانی من وارد منزل شدم. با سر و صداهای ما همسایگان با پلیس تماس گرفتند. این جا بود که مقابل آن زن ایستادم و …
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری
خراسان رضوی
سلام
این مرد خطا بزرگی کرده است.
خانوم به خاطر بچه مرد را ببخشد.
با سلام ، اگه خانوم ببخشد و ادامه دهد اون زندگی دیگه زندگی نمیشه اعتماد از بین رفته ، خودم یه خانومم شبیه همین ماجرا ۲۰ سال پیش برام اتفاق افتاد ، بخشیدم و لدامه دادم هیچی عوض نشد که هیچ ، شک و تردید امانم را بریده و همیشه عصبیم ، یه لحظه آرامش روحی ندارم همیشه حس میکنم همسرم داره خیانت میکنه
دقیقاهمین طوره
هیچ وقت .هیچ چیزوهیچ کس نمتونه عوضشون .مگه خداعوض کنه .همینجاراحت بشه بهتره .تاتمام لحظات عمرشوبابی اعتمادی واسترس سپری کنه وتمام بدنش پرازدردومریضی بشه
واقعن برای بعضی از مردها متاسفم خیانت ب چ قیمتی هوسرانی تا کی باید ادامه داشته باشد
در جریان باشید که یک طرف خیانت هم یک خانوم بودن. چرا وقتی خانوم متوجه شده که آقا متاهله، ایشونو ترک نکرد؟!
به نظرم زن و مرد به یه اندازه مقصرن.
کار بدی کرده است ولی بخاطر خدا و خانواده ات گذشت کن
زن هم مقصر هست نباید تنهاست میداشت پس باید ببخشید و گذشت کند
حق ب زن میدم.
عشق حرمت دارد.
خیانت بدترین درد برای یک زنه و هیچ وقت قابل جبران نیست ولی بخاطر بچه که حقش نیست بخاطر اشتباه دیگران قربانی بشه باید کنار بیایید
آره راست میگین، همیشه زنها باید ببخشند و این داستان همچنان ادامه دارد…
اره راست میگه
متاسفانه بعضی از زخمها مداوا نمیشوند. قضاوتکردن بسیار سخت است. ولی مطمئن هستم آن مرد را دنیا مجازات خواهد کرد. اگر هنوز راهی برای بازگشت هردو به قبل از این اتفاق هست باید توسط انسانهای فرهیخته و روانشناسان خبره این راه هموار شود.
آره باید به خاطر اون بچه از اشتباه اون فلان…. چشم پوشی کنه
چرا هیجکس اون زن که وارد حریم این خانواده شده رو زیر سوال نمی بره ؟
من خیانت دیدم و ۱۵ سال بخاطر فرزندم تحمل کردم و دم نزدم ولی هیچ فایده ای نداشت خیانت یه بار ک پیش بیاد بازم پیش میاد بعد از ۱۵ سال ک جوونیمو از دست دادم ازش جدا شدم خیانت خطایی هست ک نباید بخشیده بشه زن و مردشم فرقی نداره