اخبار مهم

راز مرموز خانم کارمند با صاحب شرکت فاش شد

کد خبر : 37521

اگر من و همسرم به یکدیگر اعتماد نداشتیم و در کنار هم برای یافتن عامل ارسال «پیامک های سیاه» تلاش نمی کردیم، معلوم نبود امروز، چراکه او …
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا زن ۳۶ساله در حالی که عنوان می کرد دلسوزی و اعتماد بی جا به آن زن، زندگی مرا برای مدتی دچار مشکلات حاد کرد، به طوری که سوءظن در وجودم ریشه دواند، به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: چند سال قبل با «مهرانه» در یکی از مسافرت های خانوادگی آشنا شدم. او زن مطلقه ای بود که مشکلات زیادی در زندگی داشت. وقتی پای درد دلش نشستم و از سختی هایی که او در زندگی کشیده بود، آگاه شدم، خیلی دلم به حالش سوخت. از آن روز به بعد «مهرانه» به نزدیک ترین و صمیمی ترین دوستان من تبدیل شد. او هم اهل مشهد بود، به همین دلیل بعد از پایان مسافرت، با خانواده ما رفت و آمد داشت و من هم خیلی نسبت به او علاقه داشتم.همسرم صاحب چند شرکت بزرگ و کوچک بود که من مدیریت یکی از شرکت ها را به عهده داشتم، به طوری که افراد زیادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در این شرکت ها مشغول به کار بودند. در همین حال، از «مهرانه» خواستم تا در شرکتی که خودم مدیریت آن را عهده دار بودم، به عنوان مدیر فروش مشغول کار شود.

این گونه بود که من به هر طریقی سعی می کردم به او کمک کنم تا مشکلات گذشته را فراموش کند و به آینده ای روشن بیندیشد.او دیگر از همه مسائل کاری و خانوادگی ما مطلع بود و من هم اعتماد زیادی به او داشتم، تا این که حدود یک سال قبل اختلافات مالی زیادی در حساب و کتاب های شرکت نمایان شد و مرا با مشکلات زیادی رو به رو کرد. وقتی به طور پنهانی حساب های مالی شرکت را بررسی کردم، متوجه شدم مهرانه از اعتماد من سوءاستفاده کرده و در حساب های شرکت دست برده است.

همه بازیگران زنی که با کلاه‌گیس در تلویزیون ایران نمایش داده شدند!

زمانی که خیانت در امانت او ثابت شد، فقط به اخراج او از شرکت بسنده کردم و روابطمان با یکدیگر قطع شد.چند ماه بعد از این ماجرا ، در حالی که تقریبا مهرانه را فراموش کرده بودم، پیامک هایی عاطفی و احساسی برایم ارسال می شد که به من ابراز علاقه می کرد. این پیامک های ناشناس، آسایش و آرامش زندگی ام را به هم ریخته بود. وقتی موضوع را پیگیری کردم، فهمیدم که این پیامک ها از سیم کارت فردی ارسال می شود که من هیچ گونه آشنایی با او نداشتم.مدتی بعد از آن که از پیگیری این پیامک ها منصرف شدم، دوباره «پیامک های سیاه» برای همسرم ارسال می شد، به طوری که احساس می کردم همسرم به من خیانت می کند. این گونه بود که روزی به اتفاق همسرم به ریشه یابی این پیامک ها پرداختیم، چراکه زندگی ام در معرض تهدید قرار گرفته بود. تا این که از طریق یکی از پرسنل شرکتم، متوجه شدم پیامک های سیاه از سوی مهرانه ارسال می شود. این بود که از او شکایت کردم، چراکه هنوز هم نمی توانستم باور کنم کسی را که از غرق شدن در مشکلات زندگی نجات داده بودم، این گونه با زندگی من بازی کند.مهرانه هم اعتراف کرد، به زندگی شیرین من حسادت کرده است و قصد متلاشی کردن زندگی مرا داشته است، چراکه …
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۲ نظرها

  1. میخاستی وارد ی رابطه با مرد متاهل نشی
    اون اگه وفا داشت ب زنش خیانت نمی‌کرد
    پس قطعا تورو واسه چند وقت میخواسته ک خوش باشع باهات ولی نفرین اون زن تا آخر عمرت همراهت چون ی زندگی رو از هم پاشیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هفت − سه =

دکمه بازگشت به بالا
بستن