اخبار مهم

خیانت خونبار در ارتباط نامشروع با زن متاهل/ حادثه ای تلخ زیر آسمان شهر!

کد خبر : 36331

حالا که همسرم به اتهام مزاحمت برای نوامیس و مجروح کردن دیگران دستگیر شده و در حال انتقال به زندان است، باز هم ادعا می کند که یک پیامک دوباره وسوسه اش کرده و فریب نقشه ای را خورده است که …

به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان این ها بخشی از اظهارات زن ۳۷ساله ای است که برای جویا شدن از علت دستگیری همسرش به کلانتری سیدی مشهد آمده بود. این زن جوان در حالی که بیان می کرد همسرم ادعا می کند دیگر به من خیانت نخواهد کرد، درباره قصه زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: حدود ۱۰سال قبل «فرزاد» در حالی به خواستگاری ام آمد که به تازگی اعتیادش را ترک کرده بود. همسر سابق «فرزاد» به دلیل اعتیاد شدید او همه حق و حقوق اش را بخشیده و طلاق گرفته بود تا به دنبال سرنوشت خودش برود. من هم که پس از فوت پدرم، کنار مادرم زندگی می کردم، روزگار خوبی نداشتم.

همه خواهران و برادرانم ازدواج کرده بودند و زندگی خوبی داشتند. با این حال من که ۲۷بهار از عمرم سپری شده بود از ترس این که مبادا سن ازدواجم بگذرد، در حالی به خواستگاری فرزاد پاسخ مثبت دادم که دلهره بازگشت او به سوی اعتیاد همه وجودم را می لرزاند. خلاصه در میان همین ترس و تهدیدها، زندگی مشترکم را با فرزاد آغاز کردم ودر همان سال اول زندگی مشترک دخترم به دنیا آمد. اوایل زندگی خوبی را تجربه می کردم و همسرم به عنوان پیمانکار ماهانه قراردادهایی بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان را با شرکت های خصوصی امضا می کرد و با این درآمد همه امکانات رفاهی را برایم فراهم کرده بود اما آرام آرام رفتارهای همسرم به شکل حیرت آوری تغییر کرد و رابطه عاطفی اش با من به سردی گرایید. خیلی زود دریافتم که او به من خیانت می کند و با زنی متأهل در ارتباط است. چند ماه به دلیل این ماجرا با هم درگیر بودیم اما فرزاد زیر بار نمی رفت تا این که روزی مردی با من تماس گرفت وادعا کرد همسرم با زن دیگری رابطه غیرمتعارف دارد. ابتدا حرف هایش را جدی نگرفتم و به او اعتماد نکردم اما وقتی مشخصات همسرم و آن زن غریبه را داد، تازه فهمیدم که تماس گیرنده شوهر زنی است که با فرزاد رابطه دارد.

اسارت ۴۸ ساعته دختر ۱۵ ساله در کلبه جنگلی

وقتی موضوع را به همسرم گفتم، چیزی جز کتک نصیبم نشد. الان که چهار سال از آن ماجرا می گذرد و من دختر دیگرم را به دنیا آورده ام، هنوز هم برای این موضوع کتک می خورم. چند بار کارد به استخوانم رسید و تصمیم به طلاق گرفتم اما هر بار به خاطر آینده فرزندانم صبر کردم. خلاصه ادامه روابط فرزاد با آن زن غریبه به جایی رسید که کارش را از دست داد و سپس با فروش خودروی زیر پایش، یک خواربار فروشی کوچک راه انداخت و قول داد که دیگر دور آن زن را خط بکشد و به این ارتباط نامتعارف پایان دهد. مدتی همه چیز آرام بود تا این که یک روز صبح همسرم به بهانه خرید مستقیم بار از کارخانه تولیدی از منزل خارج شد و حدود ظهر در حالی به خانه بازگشت که بسیار آشفته و نگران بود. هنوز سفره ناهار را پهن نکرده بودم که ماموران انتظامی به همراه یک زوج غریبه به در منزل مان آمدند و با در دست داشتن حکم جلب، همسرم را دستگیر کردند. وقتی برای جویا شدن از علت دستگیری همسرم به کلانتری آمدم، فرزاد با دیدن من و با چشمانی گریان مدعی شد :مدت ها بود که از آن زن غریبه خبر نداشتم و ارتباطم را قطع کرده بودم ولی چند شب قبل پیامکی با این مضمون برایم فرستاد که پسر جوانی برایش ایجاد مزاحمت می کند.

تمساح دریاچه چیتگر تهران پیدا شد + عکس

من هم با این پیامک وسوسه شدم. از او خواستم با آن جوان مزاحم قرار بگذارد و محل قرار را نیز برایم پیامک کند. به همین خاطر به محل قرار آن ها رفتم که ناگهان درگیری شدیدی رخ داد و همسر آن زن غریبه نیز وارد ماجرا شد. در این درگیری چند نفر مجروح شدند و من هم از آن جا گریختم اما الان فهمیدم که آن زن و همسرش شاکی من هستند و همه این ماجرا نقشه ای برای به دام انداختن من بود و … حالا هم در حالی همسرم با دستور قضایی روانه زندان می شود که من باز هم به آینده سیاه خودم می گریم که ای کاش … شایان ذکر است، به دستور سرگرد احسان رسایی (رئیس کلانتری سیدی) اقدامات مشاوره ای و روان شناختی برای این زن جوان و همچنین بررسی های تخصصی و کارشناسی این ماجرا توسط مشاوران زبده کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

13 − هشت =

دکمه بازگشت به بالا
بستن