قاضی میانسال با مرور پرونده مهسا و وحید سرش را بلند کرد و رو به مهسا کرد و گفت: اگر قصدت جدایی است چرا با جشن طلاق؟! مشکل چیست؟
به گزارش صبح مشهد، به نقل از باشگاه خبرنگاران، مهسا گفت: جناب قاضی من تحت تأثیر فضای مجازی و داستانهای خیالی نبوده و نیستم. من خواستهام برگزاری جشن طلاق است تا فردا بعد از جداییمان خانواده وحید به دوستان و فامیلهایشان نگویند که من مشکلی داشتم. من میخواهم در آن جشن دست خیانتکار او را برای همه اقوامشان باز کنم و بدانند که من در این ماجرا بیتقصیرم.
قاضی پرسید واضحتر صحبت کن. مگر همسرت چه خیانتی به تو کرده که نمیتوانی بدون جشن طلاق او را رها کنی؟
مهسا گفت: چند سال پیش در یک میهمانی وحید را دیدم. از آنجا که جوان خوشقیافه و خوشتیپی بود به او علاقهمند شدم و پس از آنکه درخواست دوستی داد پذیرفتم. بعد از ۲ ماه نامزد کردیم و۶ ماه بعد هم عروسی گرفتیم. اما بعد از ۳ سال متوجه موضوعی شدم که هیچ وقت انتظارش را از کسی که مدعی بود عاشقانه دوستم دارد نداشتم. چند ماه پیش وقتی تلفن همراهش را نگاه میکردم متوجه پیامکهای احساسی او با یکی از دوستانم شدم. با وجود انکارش وقتی بیشتر حواسم را جمع کردم دیدم ظاهراً این آقا به سحر که دوست مشترک من و خواهرش است، علاقهمند شده و فراموش کرده که من همسرش هستم. حالا هم نمیخواهم مانع ارتباط او با دوستم شوم، اما میخواهم در ازای بخشش مهریهام که ۸۰۰ سکه بهار آزادی است جشن طلاق بگیرم و به اقوام و دوستان این آقا بگویم که او را بشناسند و بدانند که یک خائن است!
در همین لحظه وحید با لحنی طلبکارانه گفت: جناب قاضی دروغ میگوید. من هیچ ارتباطی با سحر نداشتم و برایش سوءتفاهم شده. من فقط احساساتم را برایش بیان کردم وگرنه هیچ علاقهای به او ندارم. من زندگیام را دوست دارم و به هیچ وجه حاضر به طلاق دادن همسرم نیستم. اصلاً نمیدانم جشن طلاق چه صیغهای است.
قاضی رو به وحید کرد و گفت: شما همیشه احساساتت را به دیگران در قالب علاقه مندی ابراز میکنی؟
وحید جواب داد: اصلاً تقصیر خودش است. این خانوم اصلاً به من توجهی نمیکند و به جای اینکه به من و زندگیمان تمرکز کند همه فکرش رفتن به کلاسها و برنامههایی است که با دوستانش گذاشته. اصلاً چرا وقتی چند ماه سحر به خانه ما میآمد و جلوی خودش به من محبت میکرد، اعتراضی نداشت. حالا با چند تا پیامک من خائن شدم؟ اگر سحر مشکلی داشت چرا گذاشت به خانه مان رفت و آمد کند. بعد هم مقصر من نیستم مقصر تویی که به من توجه نکردی و حالا هم ما را در مسیر جدایی قرار دادی.
مهسا که در حال گریه کردن بود با دستمالی چشم هایش را پاک کرد و گفت: جناب قاضی ارتباط وحید با سحر آنقدر عمیق شده که همه نزدیکانمان فهمیدهاند. او آبروی من را جلوی خانوادهام برده و دوست ندارم حتی یک لحظه با او زیر یک سقف زندگی کنم.
وحید در پاسخ به مهسا گفت: هر کاری میکنم، اما جشن طلاق نمیگیرم.
مهسا جواب داد: تو خیانت کردی و باید تاوانش را بدهی. یادت نرفته که پدرت پرداخت مهریهام را ضمانت کرده و اگر مجبور شوم خانه پدرت را به جای مهریه میگیرم. پس یا به خواستهام توجه کن یا تا ریال آخر مهریهام را از تو و پدرت میگیرم.
در این لحظه قاضی زوج جوان را به آرامش دعوت کرد و گفت: فکر میکنم شما به چند جلسه مشاوره نیاز دارید تا ببینم مشکلتان با مشاوره حل خواهد شد یا راه چارهای ندارید.
به نظر من کار بسیار زشتی میخواد بکنه این خانم. ریخت آبروی کسی در معرض دیگران و پرده از گناه کسی برداشتن کار غیراخلاقی هست
اگر شوهرت اینکارو کنه هم با شوهرت این برخورد رو میکنی تا ابروش نره.
این جور مردا بی ادبتر ازاین هستند که به ابرو توجه داشته باشند
مهریه بگیر برای خودت بهترین زندگی رو بساز، حالا آبروش بره چه نفعی برای تو داره، گور باباش هم کرده، پولتو بگیر ازش بهترین تنبیه هس
پولکی کی بودی تو
موافقم
بدررررک که غیر اخلاقیه مردک زندگیشو به … کشیده الان کار غیر اخلاقی داره میکنه که میخواد همه جریانو بفهمن و یکطرفه به قاضی نرن.. اصن اگه شوهرت با دوستت رابطه داشته باشه تو چیکار میکنی وایمیستی نگاه میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرم لیاقتش مرده بدتر از از ایناست باید خونه پدر شوهرشو بگیره وبعد از طلاق جسمم بگیره کلاه دلش خنک بشه
ماشالا آقا چقدر پر رو تشریف دارند! زبون که داشتی توی دهنت میگفتی به من توجه کن! چه راحت توجیه میکنن خیانت کاری هاشونو!
والا بخدا…
به نظرشما،واقعا کاربدی میکنه؟؟درمقابل یک مردخائن،این کارخیلی سنگینه؟؟!!!!!!!!متاسفم….
کسی که به فکر آبروست از این غلطا نمیکنه
چه مردش چه زنش
بنظرم این کمترین کاریه که خانومه واسه دفاع از خودش و بستن دهن مردم میتونه بکنه
خیانت کار اشتباهیه.واصلا قابل دفاع نیست.بنظرم کسی که عاشق باشه هیچوقت خیانت نمیکنه.
کار بسیار درستی هم میکند رسوایی دستمزد خیانت است
نخیرم، برعکس کارش عالیه،هنگام جدایی هزارتا حرف پشت سر زن گفته میشه و مرد مقصر نیست هیچوقت، اما اینکار خانم و درخواستش واقعا خوبه و رایج بشه عالیه،اینجوری دست هر دوطرف رو میشه و ذاتشون مشخص میشه، در آینده اگر ازدواج دیگری بود،طرف جدید از گذشته همسرش میدونه چرا جدا شده
والا بعضی خانوما همیشه جبهه میگیرن علیه مردا که مردا بد هستن…ولی باز هم میخان سایه یک مرد بالا سرشون باشه!
جشن طلاق چیه.چه اهمیتی داره مردم چی میگن ماه پشت ابر نمیمونه دیر یازود همه میفهمن ماجرا چی بوده.بهترین کاری که میشه کرد فقط مهریه است. بامهریه جیگر خودشو خانوادشو میسوزونی. خانوادشم همیشه سرکوفت میزنن بهش سرخونه. تاعمرداره یادش نمیره چه غلطی کرده.هم خودش هم خانوادش
چرا همیشه پشت خانوم ها باید گرفته بشه حتما بهش توجه نکرده کمبود محبت داشته که احساساتشو به یکی دیگه گفته مردها همیشه دارن میسوزن به خاطر اشتباهات همسرشون اگه زن بخواد زندگی کنه شوهرشو بخواد خیلی خوب پیش میره ولی متأسفانه قانون از خانمها همایت میکنند چرا افترا ودروغ به شوهرشون میبندند ومتعهد وپایبند به زندگیشون نیستند
برادر گرامی تا بودا و هست قانون ما به نفع مردها بوده، فقط زنان بیچاره گلوی خودشان را چاک می دهند و راه به جایی ندارند
دقیقا
بعضی هاتون مثل همین بفکر هوسبازیای خودتونین..بعد که دستتون رو شد الکی توجیه میکنین
نه اینطوری که بی آبرو بشه و دیگه هیچکس بهش اعتماد نکنه بهتره?
حتماً خانواده ثروتمندیه که جشن طلاق رو بر گرفتن مهریه ترجیح داده و چقدر بهتر بچه نداشته والا بچه بیگناه این وسط میسوخت،شاید به نظر این خانم بهترین راه که به آرامش برسه جشن طلاق بوده،انشالله خدا کمکش کنه و صبر بهش بده
بزار خدا جواب بده تو مهریه ت بگیر
چی کمبود محبت داشته ؟اگه یک زن هم به دلیل کمبود محبت خیانت کنه مشکلی نیست ؟
مردا فقط حق دارند ؟
به نطر من مهریه بگیر ابروش رو هم همه جا ببر تا حالش جا بیاد
من دقیقا خودم این مشکل را داشتم ولی صبوری کردم چون دوست ندارم در پیشگاه مقام الهی منِ بنده بر خلاف خدا پرده از گناه دیگری بردارم. من کار شوهرش را تایید نمیکنم ولی اینکه بخوایم آبروی کسی را ببریم کار درستی نیست. اینجور آدما تنبیه شده خدایی هستن چون دیگران میشناسنشون
برومهریت بگیر تو این گرونی پول حرف اول میزنه وخوشبختیت تظمین میکنه برخی اندک مردها چه پنهانی چه آشکار خیانت میکنند