اخبار مهم

روایتی از زندگی دختر ۲۰ ساله مشهدی که در خانه بخت به ایدز گرفتار شد!/ رازی که همسرش پنهان کرد!

کد خبر : 35941

ویروس اچ‌آی‌وی رو اگه درمان نکنی، توی خون زیاد می‌شه. ویروس به کلیه و ریه‌های من زد. تب بالا داشتم که هیچ‌جوره قطع نمی‌شد. بدتر از همه این بود که هیچ‌کس جز خودم دردم رو نمی‌دونست.

نویسنده: الهام مهدیزاده

صبح مشهد– مریم مثل مجری‌های سر صبح رادیو، پرانرژی و شاد، تلفن را جواب می‌دهد. با خنده می‌گوید: «چی فکر کردید؟! ما اینیم. دخترای دهه ۷۰ رو دست کم نگیرید.» این انرژی دختری است که بیست‌سالگی‌اش را متفاوت با دیگر دختر‌ها شروع کرده؛ یک زندگی به اضافه اچ‌آی‌وی.

صدای گرمش به شروع گفت‌وگویمان انرژی عجیبی می‌دهد؛ «خیلی ممنون که سراغ بچه‌های اچ‌آی‌وی اومدید. نمی‌دونم کسی که حرف‌های منو می‌خونه اچ‌آی‌وی مثبته یا نه، اما دوست دارم بعد خوندن حرف‌هام بدونه که زندگی خیلی قشنگه. نفس‌هایی که راحت و بدون دردسر می‌شه کشید؛ البته اگه این کرونای لعنتی بذاره (با خنده). اچ‌آی‌وی مثبت ته خط نیست. من ۱۰ سال با اچ‌آی‌وی زندگی کردم و مطمئنم خدا منو خیلی دوست داره و تنهام نمی‌گذاره؛ همین‌طور که توی این ۱۰ سال نگذاشته.»

این گزارش با همکاری باشگاه مثبت بهزیستی استان تهیه شده است. با‌توجه‌به خواست و تأکید بهزیستی و محرمانه‌بودن اطلاعات این بیماران نزد مراکز بهداشتی و بهزیستی، گفتگو به‌صورت تلفنی انجام شده و نام‌ها مستعار هستند.

رخت سفید و بخت سیاه
صحبت‌های مریم درباره اچ‌آی‌وی از ۱۰ سال قبل و جشن عروسی شروع می‌شود. مریم نوزده‌ساله بود که با لباس عروس و هزار‌هزار آرزو همراه میلاد راهی خانه بخت شد. روز‌های دونفره مریم و میلاد می‌گذرد و می‌رسد به تابستان‌۸۹؛ «خانواده من از آن خانواده‌های معتقد و متدین‌اند. پدر و مادرم همیشه برای کار خیر پیش‌قدم می‌شوند. محال بود روز اهدای خون برسه و خانواده من خون اهدا نکنند. اون سال روز اهدای خون که رسید، تصمیم گرفتم من هم خون اهدا کنم. دفعه اول نبود که خون می‌دادم، اما اون سال، آخرین باری شد که خون اهدا کردم.»

اهدای خون، زندگی مریم را کامل عوض می‌کند. دو روز از اهدای خون مریم نگذشته که از سازمان انتقال خون تماس می‌گیرند و می‌خواهند او به یکی از مراکز انتقال خون مراجعه کند. مریم می‌گوید: وقتی رسیدم، چندتا سؤال ازم پرسیدند؛ مثلا اینکه آخرین باری که خون دادم کی بوده. بعد از چند تا سؤال گفتند «خانم شما اچ‌آی‌وی مثبت هستید.» گفتم «مگه ممکنه! حتما اشتباهی شده.» گفتند «اشتباه نیست و شما مبتلا به اچ‌آی‌وی هستید.» آن روز وقتی برمی‌گشتم به خونه، بارون می‌اومد، از این بارون‌های رگباری تند که تو تابستون محاله بیاد. تمام مسیر رو زیر بارون دویدم و گریه کردم.

بیشتر بخوانید:

در پی خودکشی ساجده ۱۵ ساله مدیران بهزیستی در مشهد تغییر می کنند

مرد شیشه ای همسر ۳۵ ساله اش را سلاخی کرد/ جنایتی هولناک در چراغچی مشهد

من هم اچ‌آی‌وی مثبتم!
سؤالات مریم از خودش زیر باران آن روز که تا رسیدن به خانه ادامه داشته است، بیشتر و بیشتر می‌شود؛ «من که تا پارسال و قبل از رفتن به خونه شوهر خون می‌دادم! چی شده؟ از کجا مبتلا شدم؟ یعنی میلاد… تا رسیدم به خونه، تمام لباس‌هام خیس آب شده بود. میلاد تا من رو دید، شوکه شد و گفت: چی شده؟ این چه سر و وضعیه! اون لحظه‌ای رو که بهش گفتم اچ‌آی‌وی مثبت شدم، به یاد نمی‌آرم. شاید، چون دوست نداشتم، از ذهنم پاک شده. از حرف‌های میلاد فقط این جمله ش رو یادم نمی‌ره؛ جمله‌ای که من رو آتیش زد؛ گفت: فکر کردم چی شده! خب منم اچ‌آی‌وی مثبتم.»

آن روز آخرین روز زندگی مشترک مریم و میلاد بود. مریم همان روز‌ها با خودش تصمیم می‌گیرد که راز مبتلا‌شدنش از میلاد را تنها برای خودش نگه دارد. او دلیل طلاقش از میلاد را اعتیاد اعلام می‌کند. با این تصمیم، میلاد و مریم از یکدیگر جدا می‌شوند. مریم حالا ۱۰ سالی است با اچ‌آی‌وی مثبت زندگی می‌کند. تنها خبری که از میلاد دارد، این است که او سال‌۹۵ و پس از آنکه بیماری‌اش وارد مرحله ایدز شده، فوت کرده است.

زندگی تا دم مرگ
وقتی مریم طلاق می‌گیرد، تازه دهه دوم زندگی را شروع کرده است؛ «همه دوستانم سرخوشی‌های بیست‌سالگی رو داشتند، اما من با اون‌ها فرق داشتم. ماه‌های اول از همه چیز به‌خصوص دکتر‌ها فراری بودم. اون‌قدر دکتر نرفتم که ویروس کم‌کم به بدنم غلبه کرد.»‌

می‌گوید: ویروس اچ‌آی‌وی رو اگر درمان نکنی، توی خون زیاد می‌شه. ویروس به کلیه و ریه‌های من زد. تب بالا داشتم که هیچ جوره قطع نمی‌شد. بدتر از همه این بود که هیچ‌کس جز خودم دردم رو نمی‌دونست. البته الان هم نمی‌دونند. یادمه اون‌قدر حالم بد بود که هیچ درمانگاهی منو پذیرش نکرد. یک بیمارستان هم که قبول کرد، گفت روی تختت علامت اچ‌آی‌وی می‌زنیم. من قبول نکردم. رفتم مراکز مشاوره اچ‌آی‌وی. خیلی به من کمک کردند و جدا از دوا و درمان بهم یاد دادند که اگه این بیماری رو درمان کنم، می‌تونم زندگی طبیعی خودم رو داشته باشم.

ساعت اوج اختلاف و درگیری زن و شوهر‌ها در شبانه‌روز/ حواستان به زمان قاعدگی باشد!

مریم اکنون شاغل است؛ شاید همانی باشدکه ما می‌شناسیم. راز بیمار‌بودنش را خودش می‌داند و بس. می‌گوید از نگاه‌های مردم می‌ترسد. اگر بگوید دیابت دارد، هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اما اگر بگوید اچ‌آی‌وی مثبت است، نگاه‌های اطرافیانشان فرق می‌کند و شاید به‌خاطر بیماری قضاوتش کنند.

منبع: شهرآرا

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۱۹ نظرها

  1. خب چرا اینایی که مبتلا میشن رو جایی بستری نمیکنن تا بقیه نگیرن شاید اگه همون اول شوهر این خانم بستری شده بود دیگه اون مارش به اینجاها نمیکشید

  2. نمیتونم باور کنم….
    اگ قبل عقد شون آزمایش گرفتن منفی بوده پس پسره موقع ک بااین ازدواج کرده دروان عروسی شون با کسی رابطه داشته و مبتلا شده
    خاهشا چیزی نگید ک نشه باور کرد یا این آدم رو ب فکر فرو ببره ک چرا این شد و اون شد…

  3. اچ ای وی فقط از طریق چنسی نیست این یکی ازراهای انتقاله استفاده از سرنگ مشترک یا ازطریق فراوردهای خونی به هرطریق ممکنه لطفا قضاوت نکنیم مریم ومریم ها جز ما هستن کی از ساعت مرگش خبر داره مریم تو انسان بزرگی هستی ما به بتو افتخار میکنیم از اینکه با مشاوران درمان در رابطه ای معلومه که چقدر انسانی امیدارم زندگی سرشار از شادی داشته باشی موفق باشی

  4. شاید بعد ازدواج مبتلا شده همسر این خانوم
    هستن مردهای زیادی که بعد ازدواج روابط خارج از زندگی متاهلی دارند ونه تنها باعث هزار بیماری جنسی برای خودشون بلکه اون دختر بیچاره که باهزار امید همسر این مرد بی لیاقت شده هم مبتلا میشه واقعا متاثرم از این همه ناملاحظه بودن افراد رو…..

      1. من هم برای همه تون متاسفم که بااین اوضاع گرونی کشوراصلاح طلبها سرتون روبروی گرم کردند

  5. یکسال ازدواج کردِ مثبت شدِ ، از کی؟ همسر!!
    خب یعنی قبل از ازدواج آزمایش ندادن؟
    دادن مثبت نشد؟
    گیریم با آزمایش مثبت نشد خب توی یکسال چه اتفاقی افتاد که همسرش فهمید مبتلا شد؟ یعنی طی چند ماه؟
    چندین سوال دیگ هم هست اما برای من یک چیز کاااملا مبرهن
    بیشرف و بی ذات بودن همسرش که پنهان کرد و همسر بیگناهش رو هم آلوده کرد و به درک واصل شد

  6. چه معلوم که این خانم تا دهن باز میکرد واسه اعتراض خودش رو تو دادگاه محکوم میکردن که این آقا به اصطلاح مریض اجتماعی رو که نمیشه به حال خودش گذاشت

  7. ببخشید مگر قبل از ازدواج از دوطرف آزمایش خون نمیگیرن چطور متوجه نشدند که آقا اچ آی وی داره

    1. اون آزمایش خون که قبل از ازدواج می گیرن،آزمایش تالاسمی هستش.از خون می شه هزاران آزمایش گرفت و باید دکتر متخصص بنویسه که چه آزمایشی از خون گرفته بشه

  8. معلوم نیست علت ابتلای شوهرش رابطه جنسی بوده یا عامل دیگری… این خانم. می ترسه دیگران بفهمند ایدز داره و قصاوتش کنن. خب چرا خودش شوهرش را قصاوت کرد و از او جدا شد!؟؟؟

  9. ببخشید.ولی خدا از سرش بگذره. خیلی ریلکس بوده.وقتی شنیده همسرش ایدز گرفته….ینی چی؟

  10. لطفا قضاوت نکنید همین الان همه شدن قاضی لطفا سرتون بکنید تو خ ک خودتون ببینید چه خبره چرا ایرانی ها اینقدر منفی فکر هستند به شما چه امثال مریم چطور گرفته اند اگه میتونی انسان باش .. رفتار نیک . کردار نیک . پندارو گفتار نیک . و بقیش خیلی تا تو انسان شوییی

    1. رفتار اصلا جزش نیست، کلا رفتار و کردار یه معنی میدن. اومدی یه چیز خفن بگی ولی اشتباه کردی???‍♀️

  11. اینگه همسرشون اچ ای وی مثبت بوده و میدونسته و همسرش رو الوده کرده مهمه که چرا این کار رو کرده و اینکه ایشون چطوری مبتلا شده از طریق مختلف میتوته پیش بیاد که برای هر کسی هم ممکنه اتفاق بی افته . اگر به همسرش میگفت و مراقبت میکردن شاید الان هم خودش زنده بود هم همسرش الوده نبود و اصلا شاید ترکش هم نمیکرد

  12. بنظرم خب خانواده اش باید درجریان باشن واینکه همکاراش هم باید بدونن ..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × 4 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن